- .............پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شود.........
با درود
- اختصاصی طرفداری _ قدمت نام ایران به بلندای تاریخ این مرز و بوم میباشد. اما مدتیست که شاهد ادعای کودک مابانه ایران ستیزان و خود بیگانه پندارها با سالیانه ۳۰ ثانیه مطالعه در سال! پیرامون قدمت نام ایران هستیم. چرا که ادعا میکنند نام ایران ساختگیست قدمتی ندارد. اما آیا ادعای ایران ستیزان رنگ واقعیت دارد؟؟؟ پاسخ به این سوال را با جست و جو در منابع ایرانی پیش از اسلام و پس از اسلام خواهیم خواند.
پیش از اسلام به دلیل همگانی نبودن سواد آموزی بسیاری از منابع دست نویس ایرانی اختصاص به درباریان داشت از این رو منابع محدود ایرانی در برابر آفند تازیان بسیار آسیب پذیر بودند و اکثرا نابود میشدند. از این بین اما منابعی کمابیش باقی مانده اند که یکی از آنها کارنامه اردخشیر پابگان (اردشیر بابکان) بنیانگزار شاهنشاهی ساسانی میباشد.
متن زیر برای بیش از ۱۴۰۰ سال پیش میباشد که بیشتر از نبرد با اردوان اشکانی نصایح اردشیر و شرح روزگار وی میباشد. بخشی از آن را میخوانیم:
- پد کارنامگ ای اردخشیر ای پابگان ایدون نیبیشت ایستاد کو پس از مرگ ای اَلَکسندر ای هروماییگ ایرانشهر 240 کدگ-خودای بود. سپهان اُد پارس اُد کوستیها ای اَویش نزدیکتر پد دست ای اردوان سالار بود. پابگ مرزُبان اُو شهریار ای پارس بود اُد از گُماردگان ای اَردَوان بود.
-
.متنی که خواندید برگزیده ای از کارنامه اردشیر بابکان بوده است. زبانِ نژده ما در قدیم این شکلی بود. به پارسی نوین ترجمش را می خوانیم تا راحت تر متن را متوجه شویم:
در کارنامهٔ اردشیر بابکان ایدون نوشتهشدهاست که پس از مرگ اسکندر رومی، ایرانشهر را ۲۴۰ کدخدای بود. اسپهان و پارس و سامانهای نزدیک به آنها در دست سالارْ اردوان بود.
برای خواندن بخش اول کارنامه اردشیر پابکان اینجا را کلیک کنید. همانگونه که میبینید نام ایرانشهر در هزاره پیشین توسط بنیانگزار سلسله ساسانیان آورده شده و هیچ بی راه نیست که اوهم این نام را از اشکانیان به ارث برده باشد. در آینده بوسیله شاهنامه از ایران و اشکانیان خواهیم خواند.
.
.
پس از اسلام اما با افزایش سواد آموزای در بین مردم عادی شاهد منابع بیشتری از شعر و ادب پارسی هستیم. برای نمونه به ابیات و نوشته های بزرگان ایرانی توجه کنید:
۱_اسدی طوسی (۳۹۰_۴۶۵ قمری) در ستایش سلطان محمود سراییده است:
- از پرستیدن آن شاه که در ایرانشهر
- گــردنی نی که نه از منت او دارد بار
۲_ابوالقاسم عارف غزوینی (۱۲۵۹_۱۳۱۲) شاعر و تصنیف سرای ایرانی، نگاشته است:
- چنان عشقی به ایران دارم که یک وجب از خاک ایران را با بهشت عوض نمیکنم.
۳_فخر الدین اسعد گرگانی (۴۰۰_۴۴۶ قمری) در منظومه ویس و رامین میفرمایند:
- زهر شهری سپه داری و شاهی
- ز هر مرزی پری رویـی و ماهی
- گزیده هر چه در ایران بـزرگان
- از آذربـایگـان و ری و گـرگان
- چو بــهرام و رهـام اردبیــلی
- گشـسب دیلـمی شاهپور گیلی
- اسعد گرگانی در این ابیات این نواحی را بخشی از ایران بزرگ میداند در باقی ابیاتش هم نواحی دیگری را هم اضافه میکند
۴_ حکیم میسری (قرن چهارم) در کتاب دانشنامه خود که موضوع آن پزشکی میباشد، دلیل ترجمه کتابش به پارسی را به شکل رندانه ای سراییده است:
- بگویم تازی ار نه پــارسی نغز
- ز هـر در مـن بگـویم مایه و مغز
- وپس گفـتم زمین ماست ایران
- که بیش از مردمانش پارسیدان
۵_ ابو عبدالله رودکی سمرغندی (۲۳۷_۳۱۹ خورشیدی) متخلص به رودکی مشهور به شاعر شاعران، شاعر ایرانی زمان سامانیان خطاب به احمد بن محمد سامانی سراییده است:
- خســرو بــر تخــت نشسـته
- شاه ملوک جهان امیر خراسان
- شادی بوجعفر احمد ابن محمد
- آن مه آزادگان و مفخر ایــران
۶_ نظامی گنجوی (۵۳۷_۶۰۸ قمری) شاعر نامدار ایرانی بسیار در اشعارش نام ایران را آورده است اما در با شکوه ترین بخش سروده هایش در باره ایران سراییده است:
- همه عالم تن است و ایران دل
- نیست گوینده ز این قیاس خجل
- چون ک ایران دل زمین باشد
- دل ز تن به بود، یقین باشد.
همچنین وی در سایر اشعارش میگوید: (اشعار دو بیت دو بیت بصورت پراکنده از کتب مختلف جمع آوری شده و خوانش آنها در این پست پیوسته نیست)
-
لیکـن ایرانیان به زور و به شرم
-
نرم کــردندم از نـوازش گرم
-
شـد آراسـته ملـک ایـران بدو
-
قوی گـشت پـشت دلیران بدو
-
به خود نامدم سوی ایران ز روم
-
خدایـم فرستاد از آن مرز و بوم
-
نه بر جنگ از ایران زمین آمدیم
-
به مهمـان خاقـان چین آمدیم
-
کز آمـد شد شـاه ایـران و روم
-
برومـند بـادا همـه مـرز و بـوم
۷_ سعدی شیرازی (۶۰۶_۶۰۹ قمری) در بوستان خود آورده است:
- بگـفت ای خـداوند ایران و تور
- که چـشم بد از روزگار تــو دور
همچنین آورده است:
- تو کافتاب زمینی به هیچ سایه مرو
- مگر به سایه دستور و مفخر ایران
۸_ صائب تبریزی (۱۰۰۰_۱۰۸۷ قمری) نامدارترین شاعر زمان صفویه و بزرگترین غزل سرای هجری نیز درمورد ایران سروده است:
- ز رعیت پیشـگان شاه، آباد است هند
- زینت ملک جهان را اهل ایران دادهاند
۹_ فردوسی بزرگ این حکیم توسی (۳۱۹_۴۰۴) نزدیک به ۱۰۰۰ بار نام ایران را در سروده های حماسی خود آورده است تا تیر خلاص را بر ایران ستیزان و خود بیگانه پندار ها بزند و آب سردی بر پیکره آنان باشد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در باشکوه ترین جایی که نام ایران، کنام شیران را آورده است بیان داشته:
- چو ایران مباشد تن من مباد
- بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
حال با بررسی تنها چندتن از شاعران ایرانی (آن هم تنها بخشی از سروده های این شاعران) متوجه شدیم که نام ایران ریشه در تاریخ کهن این مرز و بوم دارد و ایران ستیزانی که میانگین مطالعه سالیانه آنها از ۳۰ ثانیه در سال تجاوز نمیکند ادعای مردود خواندن نام کهن ایران این دیار آریایی را میکنند!! اینجاست که شاعر میفرماید:
- پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شود
.
در آینده از فلسفه نام ایران و سیر تکاملی آن خواهیم خواند.
.
همچون گذشته خرد و اندیشه نگهدارتان 🌹🌹🌹