"انقد دیگه مارو عاق والدین نکن ازون بالا ما یه سر خاک و فاتحه باس بیایم که خوب اونم میایم جخ فاتحشم میشه از همین راه دور پیشکی حواله کرد ...فاتحه" (محمد علی کشاورز، مادر)
" اگر در قبول خودم تردد دارین در قبول هدایام دو دل نباشین "(جمشید هاشم پور، مادر )
" مادر..مرد از بس که جان ندارد "(اکبر عبدی ، مادر )
"چه خوب شد که ازین دنیا رفت والا جواب قیصرو فرمونو چی میداد"(جمشید مشایخی ، قیصر )
"این نظام روزگاره، ینی این روزگاره خان دایی نزنی میزننت"(بهروز وثوقی ، قیصر )
"باور نمیکنم که خدا سه سال منو با این زجر و عذاب زنده نگه داشته باشه که بدون وصول به هدفهام بمیرم ."(چارلتون هستون، بن هور)
"وقتی قحطی بیاد، این ...این مردم متمدن همدیگرو میخورن "(هیث لجر شوالیه تاریکی )
"خیلی شجاعی ؛ اون شجاعترین فرد صحراست البته در برخورد با اشخاص غیر مسلح "(آنتونی کوئین ، رسالت )
و این دیالوگ در فیلم رسالت که تمسخر را با لحنی ظریف به گوش میرساند ." ما در شان شما هستییییم؟؟؟ "(آنتونی کوئین ، رسالت یا محمد رسول ا...)
صدای "ژرارد دی پاردیو" در فیلم "دانتون"، صدای "رابرت دنیرو" در فیلم "مخمصه"، صدای "رضا بیک ایمانوردی" در فیلم "کج کلاه خان" ،صدای "مارلون براندو" در فیلم "ژولیوس سزار" و هزاران صدای دیگر.
اولین سوالاتی که با شنیدن این دیالوگ ها به ذهن میرسند اینها هستند. آیا همه ی این صدا ها از حنجره یک نفر است ؟؟
مگر میشود یک نفر بتواند برای هر نقش صدایش را طوری تغییر دهد که حدس زدن صدا پیشه اش تا این اندازه دشوار باشد ؟ یک نفر و این همه نقش با صداهای متفاوت ؟
باید فقط "منوچهر اسماعیلی" باشی که صدایی با این انعطاف داشته باشی و از عهده ی همه ی این نقش ها برآیی.با شنیدن صدای اسماعیلی در نقش های مختلف به کسی که اولین بار او را "مرد هزار صدای دوبله" ایران نامید حق میدهم .
امروز تولد منوچهر اسماعیلی نیست و خوشبختانه به زندگیش هم ادامه میدهد. برای نوشتن این یادداشت بهانه ای پیدا نکردم. چه بهانه ای بهتر از خود منوچهر اسماعیلی با آن صدای دلنشینش.
در تاریخ دوبله ی ایران صدا های ماندگار بسیارند .صداهایی الماس گون و منحصر به فرد که با شنیدنشان به راحتی نام صدا پیشه ی آنها را حدس میزنیم .اما جنس صدای اسماعیلی متفاوت است . تشخیص صدای منوچهر اسماعیلی به خاطر تغییرات خارق العاده و انعطاف پذیری بینظیر صدا بسیار دشوار است .
وقتی در 8 فروردین 1318 در کرمانشاه به دنیا آمد به سختی میشد حدس زد که وارد وادی هنر شود.زیرا پدرش بدون هیچ قید و شرطی مخالف فعالیت هنریش بود.
در این مورد میگوید:
""با حضور پدرم هرگز فرصت نداشتم که ادعای این را داشته باشم که وارد این کار بشوم. او هم مانند هر پدری از این موضوع هراس داشت که من منحرف شوم، یعنی تصورش این بود که این راه خوبی نیست. ما در "سلسبیل" خیابان کارون، زندگی میکردیم، روبروی کوچه ما سینما بود و هرگز من را برای خرید آنجا نمیفرستادند و حتی از آنجا عبور هم نمیکردیم، میگفتند: «آنجا محل عبور شیاطین است» ما هم میپذیرفتیم که آدمهایی که از آنجا عبور میکنند آدمهای خوبی نیستند. اما در واقع اینگونه نبود، شاید آن فرد منزلش آنجا بود یا نه همینطوری از آنجا عبور میکرد، مثل الان که مردم از جلوی سینما عبور میکنند، این حال و روز آن سنوات بود، ما به زحمت توانستیم خودمان را تبرئه کنیم.""
فعالیت هنری
اولین علاقه ی منوچهر اسماعیلی تئاتر بود .در این باره میگوید :" تجربه تئاتری من تقریبا به دوران دبیرستان برمیگردد که هیچ وقت هم به طور حرفهای ادامه پیدا نکرد. من به همراه "بهروز وثوقی که همکلاس بودیم" و چند نفر دیگر نمایش ترجمهای گیر آوردیم و به روی صحنه بردیم و در ادامه هم اجراهایی را در دو سانس برای خانوادهها که از طرف وزارت فرهنگ دعوت میشدند، در دبیرستان "شهناز" و تالار "فردوسی" داشتیم. عمده کارهای آن را هم شخصی بنام "محمد سخن سنج" انجام میداد.
در اولین کارش که هرگز اکران نشد و آنطور که میگوید اگر هم اکران شد خودش آنرا ندید بجای یک عکاس صحبت کرد .میگوید :
"" اصلا این کار را نمیشناختم و کمکم با آن آشنا شدم. من صحبتهای یک عکاسی را که دو جمله داشت میگفتم و مرحوم ایرج دوستدار(که بیشتر با صداپیشگی فیلم های باد اسپنسر "پاگنده " شناخته میشود ) به پشتم میزد که دیالوگ را بگویم و در زمان نمایش آن فیلم، چون چهار تا عکاس در آن بودند، متوجه نمیشدم کدامشان من هستم.""
همکاری با علی کسمایی
نقطه ی عطف فعالیت هنری اسماعیلی، آغاز همکاری جدی با علی کسمایی، پدر دوبله ی ایران، بود .پس از دوسال گفتن نقش های کوتاه ، در فیلم "دروازه های پاریس" نقش اول به او رسید .دروازه های پاریس صدای اسماعیلی را به گوش همگان رسانید .او به عنوان پسری دبیرستانی این نقش را بیش از حد توان خودش میدید و در طول مدت دوبله ی این فیلم مشقت های زیادی کشید نکته ای که در به ثمر رسیدن این صدا قابل توجه بنظر میرسید صبر علی کسمایی بود .
علی کسمایی قصد داشت به اسماعیلی بفهماند که او باید خودش کلید ماجرا و ویژگی اصلی پرسوناژ را بیایبد تا بتواند صدا را با نقش تطبیق بدهد. این صبر او جواب داد و بالاخره منوچهر اسماعیلی با نبوغش این مشکل را برطرف کرد .ویژگی اصلی این نقش "بی خاصیت "بودنش بود با کشف این معما منوچهر اسماعیلی توانست با تولید صدایی که به قول خودش "از بیخ گلویش تولید میشد " از پس این نقش، بطور تعجب برانگیزی برآید و نامی برای خود دست و پا کند آن هم در اوج جوانی .در حقیقت دروازه های پاریس، دروازه ی شهرت اسماعیلی بود.
منوچهر اسماعیلی اوج کارش را گویندگی بجای "چارلتون هستون " در فیلم بزرگ "بن هور" میداند .
قیصر و گوزنها
بعد از شاهکار اسماعیلی در فیلم قیصر، گویندگی نقش های بهروز وثوقی به او سپرده میشد تا نوبت به فیلم گوزن ها رسید. شیطنت روزنامه نگاران باعث شد بهروز وثوقی خودش گویندگی نقشش را بر عهده بگیرد از قول اسماعیلی نوشته بودند:"موقعیت وثوقی مرهون صدای من است " اسماعیلی این موضوع را اینگونه بیان میکند:
"" من نمیتوانستم به دلیل اینکه این فیلم ساخته شده و قرار است من جای کسی صحبت کنم یا دوبله کنم راه بیفتم، بروم به مجلات بگویم: " به خدا من نگفتم" .این صحبت ها باعث رنجش اسماعیلی شده بود اما علی حاتمی برای فیلم سوته دلان جلسه ای گذاشت و سوء تفاهم ها برطرف شد و معلوم شد اسماعیلی چنین اظهار نظری نکرده است .
ممنوع الصدا شدن
از سال 57 تا 66 اجازه کار نداشت که این موضوع بیشتر بخاطر دوبله فیلم های ایرانی بود.اما در سال 66 توسط محسن مخملباف دعوت شد تا فیلم هایش را به عربی دوبله کند او به زبان عربی تسلط کامل نداشت اما تا حدی با آن آشنا بود.به این ترتیب کارش را با دوبله فیلم های همچون "مرگ دیگری" و " بایکوت " از سر گرفت .
عاشق ناخدا خورشید
منوچهر اسماعیلی عاشق این فیلم ناصر تقوایی است .او در این فیلم بجای "داریوش ارجمند " به لهجه ی جنوبی صحبت کرد .البته منوچهر اسماعیلی با لهجه ی جنوبی بیگانه نبود .درست است که او متولد کرمانشاه است اما در آبادان، اهواز وخرمشهر بزرگ شده بود و با این لهجه ها آشنا بود و تفاوت هایش با لهجه های دیگر جنوبی را بخوبی میدانست بخصوص که پدر همسرش "پسر رئیس علی دلواری" بود . به هر حال این دوبله نیز با موفقیت به پایان رسید .
سینما رفتن مردم بخاطر صدا
منوچهر اسماعیلی اعتقاد داشت گاها مردم برای صدا به سینما میرفتند و درست هم بود. نخوردن صدا و در نیاوردن نقش مسالهای است که هنوز هم مردم به آن اعتراض میکنند و آن را به زبان میآورند .مثال هایی که در این مورد میزند جالب توجه هستند.
"کاری که مرحوم زرندی در فیلم های "نورمن ویزدم" میکرد بینظیر بود. فقط او بود که میتوانست این کار را جذاب کند و هر کسی غیر از او دست به این کار میزد، فقط آن کار را با سر زمین میزد و کسی از آن استقبال نمیکرد.
حتی فیلم هایی که در ایتالیا کار میشد ، اگر به جای "آلبرتو سورلی" مرحوم سرشار حرف نمیزد در حالیکه فیلمهای ایتالیایی مملو از جمعیت میشد اما از این فیلمها استقبال نمیشد و مردم انگار به هم خبر میدادند که آن صدا، صدای همیشگی نیست ."
در حقیقت جادوی صدا بود که سینما را پر شورتر میکرد و مخاطبان بیشتری را جذب سینما مینمود.
یافتن نقش در کوچه و بازار
اسماعیلی در این مورد میگوید :
من برای چند نقش "بکر" که نمیشناختم میرفتم و در خیابان میگشتم از بقالی و نانوایی و فروشگاه "بنگاه" و اتوبوس دنبال چهرههایی بودم که قرار بود جایشان حرف بزنم. یکی را در "خیابان ری" و دیگری را در "شاه عبدالعظیم" گیر آوردم و یکی دیگر را در قبرستان پیدا کردم، یکی را در نانوایی، یکی را در دالانهایی که اتوبوسها میرفتند، مسافر سوار میکردند. به هر حال بخش اعظم این آدمها و کاراکترها را به طور عینی از خود جامعه پیدا کردم و اگر راضی نمیشدم، نمیرفتم.
مثلا "چیچو" یکی از آنهاست، این نقش را من همینطور "هلو برو تو گلو" ننشستم و بگویم. قرار بود در این فیلم مرحوم مقبلی حرف بزند که نشد، وقتی که مرا برای این کار دعوت کردند و فیلم را نگاه کردم، گفتم: کار را تعطیل کنید. رفتم گشتم در یک نانوایی سنگکی شاطری را پیدا کردم، درست قد و قوارهاش همین بود، چند کلمه با او حرف زدم، صدایش را ضبط کردم دیدم این صدا مال اوست گذاشتم رویش و موفق هم شد .
نگرانی اسماعیلی از دوبله ی امروز
منوچهر اسماعیلی سرعت بی رویه را یکی از مشکلات اساسی دوبله امروز میداند و در این مورد میگوید :
" امروز یک مقدار به دوبله سرعت باطل دادهاند. یکی از دلایل افت دوبله میتواند سرعت اضافه شده به کار باشد، به هر حال هر کاری متولی خوب و دلسوز میخواهد، آن متولی که خودش احساس میکند به درد این کار نمیخورد و برای این کار کارساز نیست، باید به همان اندازه هم شجاعت داشته باشد و کنار برود و شخص دیگری را جایگزین بکند. آن زمان راه نجات برای هرکاری هست."
منوچهر اسماعیلی یا بهروز وثوقی ؟؟!!
اتفاقات جالب توجه هم بخشی از کار دوبلور هاست. آنها که با وجود درخشش در امر صدا چهره ی آشنایی برای عموم مردم ندارند منوچر اسماعیلی داستان جالبی در این باره تعریف میکند.
"" یک بار ماشینم در آمل خراب شد، جلوی یک تاکسی را گرفتم کاپوت را زده بودم بالا داشتم برایش توضیح میدادم، دیدم سر از موتور برنمیدارد. گفت: شما بهروز وثوقی نیستید. گفتم: بهروز وثوقی که نه. گفت: «من نفهمیدم چی گفتید دوباره بگویید چی شده»
خلاصه نگذاشت دست به هیچچیزی بزنم، کارش را رها کرد و رفت گاراژ دو تا مکانیک آورد هشت تا وایرنو و شمع و چراغ قوه خرید و چند ساعت برای من کار کرد. واقعا این از هرچیزی برای من بالاتر بود و هر کاری کردم پول نگرفت وبا اصرار میخواست شام به منزلش بروم."""
نبوغ منوچهر اسماعیلی
نبوغ استاد اسماعیلی بر کسی پوشیده نیست اما بهتراست زوایای این نبوغ را از زبان استادش "علی کسمایی" شنید، جایی که لب به سخن گشوده و به تمجید از منوچهر اسماعیلی میپردازد :
""حنجره ی آقای اسماعیلی در اختیار شعورش بوده و هست .او با دقت نظرکافی صدای لازم برای پرسوناژ مورد نظرش را خلق میکند .آقای اسماعیلی در گویندگی بجای آقای کشاورز در فیلم مادر ، مانند یک ""موسیقی دان"" دهانش را باز و بسته میکرد تا صدای مطلوبی که آن پرسوناژرا زنده میکند، بوجود آورد.""
"چنگیز جلیلوند" یکی از بزرگترین دوبلور های تاریخ سینمای ایران منوچهر اسماعیلی را اینگونه توصیف میکند :
"" آقای اسماعیلی مثل یک گوهر نایاب در دوبله اند، که باید او را لای پنبه نگه داشت تا هرگز خللی به ایشان وارد نشود.""
""منوچهر والی زاده یکی از بهترین های عرصه دوبلاژ میگوید :""
من از سال ۱۳۳۸ که وارد هنر دوبلاژ شدم به طور اتفاقی اسماعیلی را در استودیو شاهین ملاقات کردم و از آن زمان تاکنون با وی دوستی و رابطه تنگاتنگ و نزدیکی دارم و همیشه از وی آموخته ام و ایشان تنها الگوی من در عرصه گویندگی و دوبلاژ فیلم و سریال بوده اند.""
استاد اسماعیلی نه تنها هنرمندی برجسته و ارزشمند هستند که فرهنگ و هنر کشور به ایشان می بالد بلکه فردی بسیار بااخلاق و اندیشمند هستند که می توان از ایشان درس های زیادی در رابطه با انسانیت و اخلاق آموخت. "
نصرا...مدقالچی دوبلور برجسته کشورمان استاد اسماعیلی را اینگونه توصیف میکند :
" منوچهر اسماعیلی یکی از بی نظیرترین گویندگان کشور هستند و به طور جد می گویم که ما نمونه ایشان را دیگر هرگز در عرصه گویندگی و دوبلاژ پیدا نخواهیم کرد."
من هنوز هم از ایشان کار را یاد می گیرم و بسیار خوشحالم که طی دوران فعالیتم در عرصه دوبلاژ همکاری های خوبی با آقای اسماعیلی داشتیم که شاخص ترین آن ها دوبلاژ فیلم برجسته «محمد رسول الله (ص)» به کارگردانی زنده یاد مصطفی عقاد است که بنده گوینده نقش «ابوسفیان» بودم و خاطرم هست که زحمات زیادی را بابت دوبلاژ این فیلم کشیدیم."
محمود قنبری دیگر پیشکسوت عرصه دوبلاژ میگوید : " استاد اسماعیلی یکی از بزرگان عرصه دوبلاژ هستند و به طور یقین می گویم که نظیرشان هرگز در سینما و تلویزیون ایران پدید نخواهد آمد.".
سعید راد در مورد او میگوید :"آقای اسماعیلی در فیلم بزرگ "عقابها" به من جان بخشیدند.
در حقیقت منوچهر اسماعیلی به دوبله ایران رونق و اعتبار داده و همواره سعی کرده که هنرش را به دیگران منتقل کند .جالب است بدانیم تعریف و تمجید ها از منوچهر اسماعیلی محدود به بازیگران و اهالی سینما ی ایران نمیشود .
دو تن از بهترین بازیگرهای هالیوود در سفر به ایران و دیدن فیلم هایی که منوچهر اسماعیلی به جایشان حرف میزند به تمجید از او پرداختند.
"ویلیام هولدن "، پسر طلایی هالیوود به قدری از گویندگی اسماعیلی شگفت زده شده بود که گویی صدای خودش را میشنید و در این مورد گفته بود :
"باور نمیکنم که من هم قادر به فارسی حرف زدن هستم.""
دیگر بازیگر معروفی که تحت تاثیر صدای و هوش بالای منوچهر اسماعیلی قرار گرفت کسی نبود جز ""آنتونی کوئین "".آنتونی کوئین با دیدن فیلمی از خود با صدا پیشگی منوچهر اسماعیلی به جایش متحیر گشته بود که چطور یک گوینده با همان صدا ، آکسان و با همان حالات و لرزش های خودش ، بجایش صحبت میکند که گویی کوئین نیز به زبان فارسی مسلط است .
"مرد هزار صدای دوبله ی ایران" ، همچون ستاره ای درخشان در آسمان دوبله ی ایران میدرخشد .
برخی دیگر از شاهکار های این استاد بی بدیل عبارتند از :
"پيتر فالك" در فيلم "معجزه سيب"
"تري توماس" در"دنياي ديوانه ديوانه
"مردی برای تمام فصول" "پل اسکافیلد"
"ریچارد هریس" در "کرامول"
"درک بوگارد" در "پیشخدمت"
"پیتر سلرز" در "دکتر استرانجلاو"
صدای "داریوش ارجمند" در امام علی و "جعفر دهقان" در مردان آنجلس و "حسین گیل" در ولایت عشق.
"گریگوری پک" در "پرونده پارادین"
"الگ گینس" را در "لورنس عربستان.
این نابغه ی عرصه دوبلاژ همچنین سابقه بازي در فيلم "شبهاي زايندهرود" محسن مخملباف و"ميرزا كوچك خان"(احساناللهخان) امیر قويدل را دارد.