Sergei Winogradskyعاههه مرییید
تکرار روز های قریبانه ات چگونه گذشت
وقتی ک زارت و زارت مسدودت میکردن
خدا ب همرات
رفتی ولی بدان ایسگاهایت در ذهن ها ماندگار است
به کجا چنین شتابان
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما چ کنم ک بسته پایم
به کجا چنین شتابان
به هران کجا ک باشد ب جز این سرا سرایم