یکی از تناقضات جالب برابر تراکتوری ها، زمانی بود که کمالوند، تراکتور را برابر تیم خراسانی از بازی بیرون کشید. در آن زمان خداداد عزیزی لب به انتقاد گشود که این کارها در زمان گاری انجام می شد. درست چند فصل بعد خداداد تیم خود را از زمین بازی بیرون کشید تا همه بدانند بشریت، به جای آینده، راه زمان گذشته را در پیش گرفته است!
حالا چند روزی ست که شایعه شده حاج صفی در دوراهی تراکتور – سپاهان عجیب گیر کرده است. آخرین ترفند خواهر خوانده ها، احساساتی کردن حاج صفی بود. حالا اصفهان را رم و حاج صفی را توتی کرده اند!
ولی فقیری اصلاً به آنها نمی آید که اگر می آمد برای یک بازیکن معمولی ۳ میلیارد حق فسخ نمی دادند.
قلعه نوعی گفته است، حاج صفی حتی اگر شده باید مجانی برای سپاهان بازی کند چرا که کاپتان و اسطوره سپاهان است!
ولی چرا در این بین یکی نیست بگوید پس چرا کیانی حاضر نشد صحبت در باره طلب فصول قبلی را به بعد از عقد قرارداد موکول کند؟
مگر کیانی اسطوره و کاپتان تراکتور نبود؟ مگر اولویت اول، دوم و سوم کیانی، تراکتور نبود؟ پس چگونه گزینه چهارمی در برگه تستی سه گزینه ای مهدی خان با پاسخ “سپاهان” پدید آمد؟
مسأله درباره کاپتان دوم، ایران پوریان چطور؟
مگر همین آقایی فصل قبل به خاطر چک ۳ ملیاردی سر از سپاهان در نیاورد؟
و در بهبوهه مشکلات تراکتور همین خالد که اتفاقا در ذوب آهن بود شکایتی بر علیه تراکتور تنظیم نکرد؟
چرا برای تراکتوری ها تخفیف ندادند ولی برای سپاهانی ها مجانی بازی کنند!؟
حاج صفی بدون شک در شرایط سنی نیست که به بازی در تیم های بزرگ تر اروپایی بیندیشد. او حالا باید آینده خود را بسازد. آینده ای که مجانی! ساخته نمی شود.
حاج صفی یک کار نیمه تمام در تراکتور دارد.