مطلب ارسالی کاربران
😂😂ببره باحال✌
خیلی خوشگل جاخورد😂😂(👇🐅👍)
ببر یكی از گونههای برجسته طبیعت است. سرشار از زیبایی و افسونگری. تنها رقیب او در قدرت و زیركی انسان است. چه مواجهه با ببر از میان میلهای محوطه یك باغ وحشی باشد یا یك نگاهی آنی در طبیعت. وقتی كه با گامهای آهسته برای شكار كمین كرده است. نگاه این گربه بزرگ با چشمهای قرمز مثل آتش، به راحتی فراموش نخواهد شد. بدن ببر، ستبر و در عین حال حساس است. عضلات آهنین در پشت و شانه ببر در موقع حركت موج میزند. ببر بزرگترین عضو خانواده گربهسانان است. بعضی از ببرها بیش از چهار متر طول و حدود 318 كیلوگرم وزن دارند دندانهای قدرتمند آن به اندازه انگشت انسان است كه با آن میتواند شكارهای بزرگ را در یك لحظه بكشد و حتی میتواند حریفانی به بزرگی فیل یا كرگدن را از پا درآورد. وقتی ببری به حالت گشت زدن است، فضای جنگل سنگین به نظر میرسد و هوا با بانگ خطر در خور توجهی میشكند. بر طبق برآوردها تعداد ببرها قبل از سال 1900 بالغ بر صدها هزار بوده است. ولی امروزه بعد از حدود یك قرن توسعه صنعتی و بهرهبرداری بیحد و اندازه از مناطق بكر قبلی، جمعیت آنها به شدت كاهش یافته است. اگرچه با وجود آموزشهای روبه رشد و برنامههای حفاظتی قو، این امید وجود دارد كه تعداد آنها افزایش یابد. زمانی تصور عموم مردم بر این بود كه ببر مقیم جنگلهای گرمسیری است. در حالی كه خاستگاه اصلی ببر مناطق سر و برفگیر شمال آسیا و احتمالاً پایینتر از قطب شمال است. در گذشتهای دور ببرها به جنوب و سراسر شرق آسیا و شبه قاره هند و در غرب به سوی تركیه و ایران مهاجرت كردند. آنها در زیستگاههای اكولوژیكی متنوعی زیسته و با تغییراتی قابل تشخیص به زیرگونههای مشخصی تقسیمبندی شدند. ببرهایی كه در زیستگاههای اصلی زندگی میكنند (زیرگونه موجود در سیبری) از بقیه زیرگونهها بزرگتر میباشند. آنها دارای پوست ضخیمی هستند كه در یخبندانهای زمستانیها، گرمای بدن آنها را حفظ میكند. زیرگونههای جنوبی كوچكتر بوده و پوست نازكتری دارند. بعضی از ببرها سیبری نزدیك 4 متر طول دارند و این در حالی است كه متوسط طول بدن ببر بنگال 3 متر است. ببرهای جزیره سوماترا و بالی و مناطق جنوبیتر، از ببرهای بنگال هم كوچكترند و اندازه بدن آنها به طور متوسط 5/2 متر است. ببرهای كه در زیستگاههای گرمسیری زندگی میكنند، نسبت به پسر عموهای خود در سیبری، پوست نازكتری دارند و این قاعده در مورد همه حیوانات زیستگاههای شمالی و مناطق گرمسیری صدق میكند.
راسته: گوشتخواران
خانواده: گربهسانان
جنس:
گونه:
1- ببر بنگال
2- ببر سیبری
3- ببر مازندران (خزر)
4- ببر چین
5- ببر هند و چین
6- ببر جاوه
7- ببر سوماترا
8- ببر بالی
پراكندگی: آسیا
زیستگاه: نیزارها، بوتهزارها و جنگلها
غذا: پستانداران متوسط تا بزرگ نظیر مارال، گراز، شوكا، خرگوش، پرندگان و خزندگان، در مواقع گرسنگی از گاو و گاومیش اهلی نر تغذیه میكنند.
تولیدمثل: جفتگیری احتمالاً در زسمتان صورت میگیرد. 2 تا 3 و گاهی تا 6 بچه میزاید.
طول عمر: تا حدود 30 سال
وضعیت حفاظتی: در آستانه انقراض
هنگام خرامیدن در میان علفهای بلند، بدن ببر به كمك راه راههای مانند سایه به نظر میرسد. در جنگل بامبو ببر در بین درختان زرد رنگ غیرقابل تشخیص است و در یك نقاشی طبیعی از رنگهای زرد و قهوهای، ببر كاملاً نامرئی میشود. ببرهای سفید بسیار نادر هستند و اولین نمونه از ببر سفید در سال 1820 شكار شد. ببرهای سفید سیبری كمیابتر هستند. ولی ببر سفید بنگال در بسیاری از مناطق هند یافت میشود. بعضی از آنها به طور خالص سفید هستند و رنگ خیرهكنندهای دارند. اغلب ببرهای سفید چشمان آبی و نوارهای قهوهای یا سیاه دارند. ابتدا تصور میشد كه ببر سفید نژاد متفاوتی است ولی در واقع آلبینو (زال) هستند. آنها در یك وهله زایمان، به همراه ببرهایی با رنگآمیزی معمولی متولد میشوند. ببرهای سفید هنوز هم موضوعاتی افسونكننده هستند و حتی خرافاتی در مورد آنها وجود دارد. در پادشاهی آسام یك اعتقاد كهن وجود دارد مبنی بر اینكه هر كس ببر سفیدی را ببیند زود میمیرد.
روند تكامل ببرها
ببرها و دیگر گوشتخواران از جانور به نام میاسید مشتق شدهاند كه در زمان دایناسورها یعنی حدود 60 میلیون سال پیش میزیسته است. این پستاندار كوچك با بدن كشیده و دست و پای بلند و قابل انعطاف خود، در طی میلیونها سال به صورت صدها زیرگونه متفاوت تكامل یافته است. مانند سگسانان، گربهسانان، خرسها، و راسوها. امروزه تقریباً 38 گونه گربه برروی زمین زندگی میكند كه شامل ببرهای تكامل یافته در شرق آسیا نیز میگردد. اندر كیچنر در كتاب تاریخی طبیعی گربههای وحشی بیان میكند كه فسیل ببرها از اواخر دوره پلیوسن و اوایل پلیستوسن در جنوب شرق آسیا مورد شناسایی قرار گرفته است. نخستین ببر كوچك در اوایل دوره پلیستوسن در جنوب چین زندگی میكرده است. ببرها بین 2/1 تا 3/1 میلیون سال قبل در جاوه زندگی میكردند و در حدود 2 میلیون سال پیش ببرها از مركز تكامیل خود از مركز آسیا به دو راه تقسیم پراكنده شدند. نخست ببرهایی كه از میان جنگلهای آسیا به سمت جنوب غرب و غرب آسیا پیش رفتند كه به نام ببر خزر شناخته شدند و دوم ببرهایی كه از چین به سمت كوههایمركزی آسیا و آسیای جنوب شرقی و جزایر اندونزی حركت كردند و از آنجا به سمت هند در غرب حركت كردند. (همر، 1978) به مانند شمعی لرزان در برابر باد، 3 زیرگونه ببرهای جهان از میان رفتهاند. ببرهای خزر، بالی و جاوه رفتهاند و 5 زیرگونه باقی مانده بنگال، جنوب چین، هند و چین، سوماترا و سیبری (آمور) همگی در معرض خطر هستند. ولی هنوز امید باقی است. كنسرسیومی متشكل از متخصصان ببر در زمینه تلاش برای حفاظت از ببرها در یك چهارچوب مرجع به وجود آمده است.
طبقهبندی ببرها
از آنجائی كه ببر جانوری منزوی و گوشهگیر است، لذا یكی از جانورانی است كه مطالعات خیلی كمی روی آن صورت گرفته است. در طول قرنهای گذشته دانشمندان برای طبقهبندی این حیوانات به قطعیت نرسیدهاند. نام علمی ببر ابتدا نامیده شد، سپس اسم علمی آب به پانترا تغییر یافت و این به خاطر مشخصاتی چون گردی حدقه چشم، قسمت لامی استخوانی شده و یك استخوان در بن زبان كه به حلقوم میرسد، بود.
دیگر دانشمندان معتقد بودند كه پانترا میبایست منحصراً برای گربههای خالدار مثل پلنگ و جگوار استفاده شود. بعضی از جانورشناسان پیشنهاد كردند كه ببر با اسم علمی جداگانه تحت عنوان دستهبندی شود. به هر حال زیرگونه ببر 3 زیرگونه آن منقرض شده و 5 زیرگونه آن در وضعیتی نه چندان مطلوب به بقای خود ادامه میدهند.
زیرگونههای ببر عبارت است از:
1. ببر سیبری، ببر منچوری یا آمور
Siberian Tiger
(Paanthera Tigris Altaica)
وضعیت فعلی: در معرض خطر
ببر سیبری بزرگترین گربهسان جهان است. وزن نر بالغ آن میتواند به بیش از 350 كیلوگرم برسد. (سنگینترین ركورد متعلق به یك ببر سیبری با 429 كیلوگرم، وزن است). وزن مادهها بسیار كمتر است كه البته با وزن 230 كیلوگرم باز هم سنگین به شمار میروند. طول بدن یك ببر سیبری (بدون در نظر گرفتن دم) میتواند به بیش از 3 متر هم برسد. اگرچه این تعجب برانگیز است ولی موارد بسیاری با حدود 4 متر طول نیز شناسایی شدهاند. این بدین معنی است كه ببر سیبری از تمام ببرهای موجود بنگال بزرگتر است. پشم ببر سیبری از پشم دیگر ببرها قابل تمییز است. بلندی موهای آن در بعضی نقاط بدن به 25 سانتیمتر میرسد. در ضمن صخیمترین پشم نیز متعلق به ببر سیبری است. به خاطر تلاشهای حفاظتی و دیگر عوامل، جمعیت آنها در طبیعت هم اكنون به 200 تا 300 قلاده میرسد. در اسارت هم خوب حفظ شده و اكنون به حدود 1000 قلاده رسیدهاند. ببر سیبری جانوری قلمروگر است. یك ببر بالغ متعلق به زیرگونهای باشد و چه نر باشد یا ماده، منطقه بزرگی را به عنوان قلمروه تعیین كرده و علامتگذاری میكند. قلمرو ببر سیبری از قلمرویی كه زیرگونههای دیگر ببر در اختیار دارند بزرگتر است. از آن گذشته باید به یاد آورد كه اندازه غولآسای ببر سیبری نیاز به غذای بیشتری دارد. یك نره ببر سیبری میتواند قلمرویی به وسعت 360 مایل مربع را در اختیار بگیرد. البته قلمروهای بزرگتری نیز مشاهده شده است و گاهی اوقات این قلمرو به 1080 مایل مربع نیز بالغ ش ده است. ببر چین قلمرو بزرگی را با استفاده از ادرار، مدفوع و غدد عرقی خود كه دارای بوی بسیار تند است، علامتگذاری میكند. ببرهای ماده نسبت به ببرهای نر دارای قلمرو كوچكتری هستند و قلمروی آنها میتواند با هم همپوشانی نیز داشته باشد كه این قاعده احتمالاً برای ببرهای ماده نیز صدق میكند. طبق اطلاعات بدست آمده از برخی تحقیقات، ببرهای سیبری تشكلهای اجتماعی نیز تشكیل میدهند و یك خانواده مركب از نر، ماده و تولهها قلمروی واحد را بین خود تقسیم میكنند. چیزی كه در این بین قابل توجه است، این است كه قلمرو یك ببر نر میتواند از قلمرو چنین ببر ماده تشكیل شده باشد. مشابه این رفتار در ببر بنگال نیز وجود دارد. جفتگیری در ببرهای سیبری به صورت فصلی است كه علت آن میتواند اقلیم سرد زیستگاهی ببرهای سیبری باشد. این پدیده در بین ببرها منحصر به فرد است و این احتمال نیز وجود دارد كه آن دسته از ببرهای سیبری كه در اسارت هستند اگر محل اسارت آنها اقلیم گرمی داشته باشد، بتوانند در طی سال به جفتگیری و تولیدمثل بپردازند. به هر حال همانگونه كه گفته شد در حیات وحش، ببرهای سیبری در زمستان جفتگیری میكنند و در بهار تولههای آنها متولد میشوند. غرشهای سهمگین ببرهای نر در فصل جفتیابی، میتواند برای جلب توجه مادهها به كار رود و بویی كه مادهها به هنگام علامتگذاری از خود بر جای میگذارند، برای نر آمادگی ماده برای تولیدمثل را مشخص میكند. ببرها به شدت بر سر تصاحب مادهها با یكدیگر درگیر میشوند و میتوانند یكدیگر را به شدت مجروح كنند. پس از اینكه ببر نر مادهای را برای جفتیابی جلب نمود و رقیبان را نیز از میدان بدر كرد، هنوز مشكلاتی باقی است. زمانی جفتیابی كامل شده است كه ماده با غرش به جفتش حمله كرده، او را به عقب رانده و یا زخمی میكند. ماده تولهها را به تنهایی بزرگ میكند و تولهها تا 6 ماهگی از نظر تغذیه وابستگی تام به مادر دارند. ببرهای جوان در 2-3 سالگی قلمرو مادر را ترك میكنند و در 4 سالگی به بلوغ میرسند. ببرها موجوداتی هستند كه برای شكار ساخته شدهاند و ببرهای سیبری اكثر اوقات خود را به تعقیب و شكار میپردازند. آنها موجوداتی هستند شب شكارند. به دقت در كمین شكار مینشینند و روی آن پرش میكنند. ببر سیبری پنجههای بسیار قوی دارد به طوری كه پس از پرش به روی شكار، طعمه بخت بسیار كمی برای رهایی دارد. در این بین وزن بالای ببر در به زمین زدن طعمه و جلوگیری از فرار آن نقش بسزایی دارد. ببر شكارش را با ضربه به گردن از پای در میآورد. گردن را میشكند و باعث بسته شدن مسیر تنفسی و قطع تنفس و نهایتاً خفگی شكار میشود. رجحان غذایی آنها شامل خوكهای وحشی، گوزن سایگا و مرال (گوزن قرمز) است.
2. ببر مازندران، ببر خزر یا ببر هیركانی
Gaspian Tiger
(Panthera Tigris virgata)
وضعیت فعلی: منقرض شده
ببر خزر پس از ببر سیبری و بنگال، بزرگترین زیرگونه ببر بوده است. اندازه دهان تا دم آن به 2 تا 3 متر میرسیده (این اندازه تا 4 متر نیزگزارش شده) كه به این اندازه باید یك متر اندازه دم را نیز اضافه كرد. قد آنها از شانه به هنگام ایستادن به یك متر میرسیده است. وزن نرهای بالغ حدود 250 كیلوگرم بوده كه این مقدار در ببرهای ماده كمتر بوده و به 200 كیلوگرم میرسیده است. ببر مازندران دارای پاهای بلند با ساختاری باریك بوده است. این ببر برای دهها سال در منطقهای زندگی كرد كه نسبت به مطالعههات علمی نامهربان بوده است. از این رو معلومات رفتارشناسی آن ناقص و سر دستی است. ولی با تمام این اوصاف میتوان در مورد آن كه ببری قلمروگرا بوده كه قلمرو زیادی را اشغالمی كرده كه مساحتی به اندازه 60 مایل مربع را در بر میگرفته است. ماده ببرها قلمرو كوچكتری داشتند كه آن هم در محدوده قلمرو ببرهای نر بوده است. ببر مازندارن شكارگر فرصتطلبی بوده است كه داستانهای شكار انسان آن نزدیك به واقعیت بوده است. گرچه شكار نوع این ببرها طوری بوده است كه بیشتر اوقات از انسان پرهیز میكردهاند. شكار آن پستانداران بزرگ محدوده خود و یا دامهای اهلی متعلق به دامدارانی بوده، كه در مجاورت محدوده و قلمرو آن زندگی میكردهاند و دامهای خود را برای چرا وارد زیستگاه ببر مینمودهاند.
اگرچه محدوده زیستگاهی سنتی ببر خزر، زیستگاههای متفاوتی از جمله بیابانهای سرد استپی تا جنگل برفگیر كاج. از كوههای خشك و داغ تا جنگلهای خشك برگریز را شامل میشد. ولی تا این اواخر بیشتر در ارتفاعات بلند و فلاتهای مرتفع آسیای مركزی در مناطق پردرخت دورمانده از دسترس انسان به بقای خود ادامه میداد. زمانی این ببرها در منطقه وسیعی از آسیا پراكنده بودند. در زمانهای اخیر محدوده آن مناطقی از شمال غربی چین، جنوب روسیه، شمال ایران، افغانستان و شرق تركیه را در برمیگرفت و از تركیه تا مغولستان وجود داشت ولی امروزه امید اندكی برای سكونت آن در زیستگاههای قبلی وجود دارد و با قطعیت میتوان گفت كه ببرهای خزر منقرض شدهاند. ببر در ایران در نواحی جنگلی كوههای البرز و جنوب دریای خزر در گیلان و مازندران و گرگان از حدود آستارا تا نواحی شمال تركمن صحرا زندگی میكرده است.اما متأسفانه غرشهای با عظمت این جانور با شكوه برای ابد به تاریخ پیوست. درباره رنگ این نژاد A. Satunin اشاره میكند كه در همه ببرهای ماورای قفقاز و لنكران كه من دیدهام، نوارهای شانه و پایین گردن و به ویژه طرف خاج ران نه تنها سیاه نیستند بلكه حتی قهوهای كمرنگ هستند ولی رنگ یك نمونه را كه از گرگان به دست آمده به ترتیب زیر شرح میدهد:
نوارها مانند ببر هندی سیاهند ولی تعداد آنها بیشتر است و به هم نزدیكترند در مومرد یك نمونه دیگر كه ا ز ایران بدست آمده ولی محل آن معلوم نیست. شرح میدهد كه در بالای سر و پشت بدن نوارها سیاه هستند ولی در پهلو قهوهی كمرنگ میشوند و در خارج رانها نوارها فقط كمی از زمینه تیرهتر هستند و در قاعده دم و در ناحیه شكم و سینه نوارها قهوهای میشوند. اندازه دو پوست ببر بدست آمده از لنكران كه توسط او مورد مطالعه قرار گرفتهاند به ترتیب 5/289 و 259 سانتیمتر بوده كه احتمالاً هر دوم ماده بودهاند و اندازه ببر دیگری كه رنگ قرمز و قهوهای داشته و از كوههای البرز بدست آمده 5/249 سانتیمتر گزارش شده كه پس از درست كردن پوست و قرار دادن بر روی بدن مصنوعی، اندازه واقعی آن كه 325 سانتیمتر بود، مشخص شد. رنگ پوست یك نمونه ببر كه از شمال البرز و جنوب دریای خزر بدست آمده و در موزه تاریخ طبیعی انگلستان وجود دارد به شرح زیر است:
رنگ زمینه پشت بدن و پهلوها زرد متمایل به طلایی با نوارهای عرضی زردرنگ یا قهوهای روشن. رنگ زمینه و نوارها در پهلوهای بدن كمرنگتر از توسط و پشت بدن است. زیرشكم سفید و با نوارهای زردرنگ همراه است. زمینه صورت زرد و در پیشانی دارای نوارهای قهوهای و اطراف چشمها و روی گونه دارای لكههای سفید است. پاها در سطح خارجی زرد و در سطح داخلی سفید است. دم به تناوب از نوارهای روشن متمایل به سفید و نوارهای زرد پررنگ تشكیل گردیده و سینه به رنگ زیرشكم است. در سال 1332 سروان احمد هنرور آخرین گلوله را به سوی یك ببر خزر شلیك كرد. در بیشهای نزدیك و مشرف به روستای آق میش در ده كیلومتری شهر كلاله، از آن پس غرش ببرهای ایران برای همیشه خاموش شد. پس از آن گزارشات غیرمستندی از حضور ببر به گوش میرسید كه هیچ كدام حضور دیواره ببرهای را تأیید نكرده و قابل قبول نبودند. گزارشات غیرمستند دیگری نیز از حضور ببر در قسمتهای دوردست افغانستان وجود دارد. انقراض ببر در تركمنستان به خاطر شكار و پاك كردن اراضی به منظور كشت كتان بود. در ایران هم شكار ببر و شكار گونههایی كه مورد تغذیه ببر بودند، نابودی جنگلها و نیز استفاده از طعمههای مسموم، باعث شد كه ببرها در ایران رو به نابودی بروند. گرچه باغ وحشهای جهان نمونههایی از ببر خزر را داشتهاند ولی یا به آن توجه كافی نداشتند و یا به دیگر زیرگونهها علاقه بیشتری نشان میدادهاند. این احتمال كه ببر مازندران در جایی هنوز به بقای خود ادامه دها بسیار ضعیف است. اسكندر فیروز در كتاب خود (حیات وحش ایران) درباره ببر مازندران چنین مینویسد: ببر ایران نژادی است كه شناخته میشود و در گذشته ازقفقاز، سواحل دریای خزر و خراسان تا شمال افغانستان، بخشهای جنگلی رود جیحون و سواحل دریاچههای آرال و بالخاش در آسیای مركزی پراكنش داشت. اكنون در هیچ یك ا ز این مناطق این ببر باقی نمانده است و آخرین ببرهایی كه طبق اطلاعات مستند در ایران وجود داشت در قسمت شرقی مازندران بوده است. در نمایشهای معروف روم باستانی، از ببر هیركانی (منظور منطقه ساحل جنوبی دریای خزر است) برای جنگلهای پهلوانان استفاده میشد. تا حدود قرن هفدهم، آشنایی بیشتر دنیای غرب با همین ببر مازندرانی بوده و چندان اطلاعاتی از ببرهای هندوستان دردست نبود و لابد به همین علت است كه شكسپیر در مكبث از ببر هیركانی سخن میگوید. موی ببر ما شاید قدری پرپشتتر و روشنتر از ببر هندی و بلكه میت وان گفت كه چیزی بین هندی و ببر سیبری بوده است. فریر در سال 1845 در مورد منطقه كشف رود در مرز ما با افغانستان نقل میكند كه ببر شاهی گاهی دیده میشود. حدود بیست سال دیرتر، وامبری Wambery كه با عدهای كه از راه پله سفید و شیرگاه به شمال میرفت این جمله خاص را مینویسد: شبگاه ما در هفت تن بود. وسط جنگل زیبایی از شمشاد، جوانان ما به سراغ چشمه آبی رفتند ولی ناگهان صدای ترسناك از پریشانی شنیدم… گفتند كه حیواناتی نزد چشمه دیدهاند. ابتدا فكر كردم كه باید شیر باشد، و یك شمشیر زگ زده را به دست گرفتم و در جهتی كه گفته بودند رفته و در فاصلهای نسبتاً دور دو ببر با شكوه دیدم كه شكلهای نواردار زیبای آنها در بین بیشه و بوتهها گاه گاه ظاهر میشد. درباره شكار مفصل ضلالسلطان د ر شبه جزیره میمانكاله و كشته شدن 35 ببر قبلاً مطالبی از تاریخ سرگذشت مسعودی نقل شد لازم است اكنون اضافه شود كه شاید كل جمعیت ببر در استان مازندران در آن زمان بیش از چیزی حدود چهار یا پنج برابر این رقم نبوده. و لذا همین یك شكار عظیم ضربه سهمناكی در كاهش تعداد ببر بوده است! اما این هنوز زمانی است كه در خیلی از نقاط كشور پهناور ما موقعیت و شرایط محیطی خوبی برای وحوش وجود داشت. از باب مثال چند سطری از سفرنامه ركن الدوله (به سال 1220 ه.ق- 1881 م) و مربوط به منطقه سرخس یعنی منتهی الیه شمال شرقی ایران و نزدیك مرز تركمنستان ارائه میشود: چند نفر از خدمه كه پی یك اسب فراری میگشتند… از میان جمعیت قدری دور افتادند، در جنگل ببر دیدند چون بیاسلحه بودند جرأت نزدیكی به آن نكرده و ببر هم ا ز هیاهوی آنها فرار كرد… و بعداً نیز ذكر میشود: بعد پوست ببر و یك سر گزار كه تركمنها چند روز قبل شكار كرده بودند به حضور والا آوردند. نیز چند بار به وفور شكار غم از پرنده و چرنده و همچنین جنگل و نیزار اشاره میشود شرح كنیدون درباره ببر ا یران منحصر به فرد است. (دلیل دیگر جالب توجه بودن نوشته او برای خواننده علاقمند به طبیعت این است كه اولین و تنها كسی است كه درباره منطقهای كه 60 سال دیرتر مشهورترین پارك ملی ایران شد، یعنی پارك ملی گلستان و در آن به شكار پرداخته بود. شرح میدهد). در آنجا مدتی به شكار كوه و جنگل مشغول بود و از جمله دو ببر را شكار میكند. راجع به ببر اول میگوید:
نر بزرگ و سنگین بود كه وضع جسمیاش بسیار خوب بود. نتوانست اندازه آن را فوری بگیرد. ولی اظهار داشت كه حتماً به بزرگی یك ببر خوب هندی بود و پوستش پس از میخكوب شدن یازده فوت و شش اینچ(3/51 متر) طول داشت). ببر دوم كه آن را روی رد خون، بسیار تعقیب و جستجو كرد و اما پیدا نشده به نظرش از اولی بزرگتر بود. كنیون بر این اندیشه بود كه چرا در این نواحی غنی ببر فراوان نیست. با توجه به وفور طعمه و كمی دشمن… و چون دلی دیگری به نظرش نمیرسد پاسخ میدهد كه… اوقات خوش (یعنی وضع زیاده از حد مطلوب) باروری را كاهش میدهد. كنیون شاید فساد نژادی افراد عیاش را در نظر داشته است، ولی در مورد ببر مازندران و از لحاظ زیستشناسی به طور كلی، این فرضیه مصداق ندارد. البته چون موضوع خاص و جالب توجهی است، باید آن را قدری تجزیه و تحلیل كرد. وصف ضلالسلطان درباره میانكاله و اینكه فرق كامل بوده است درباره منطقه تنگه گل، آلوباغ، و غیره (كه شكارگاه كنیون بود) نیزكاملاً صدق میكند چون به واسطه قرار داشتن روی مرز حوزه نفوذ كرد و تركمن، عملاً در حكم قرق ویژهای بوده و به علاوه اكولوژی خاص و گوناگون آن موجب كثرت و تنوع فوقالعاده حیات وحش شده بود (كه كنیون نیز از آن حكایت میكند) باید اضافه كرد كه اگر هم شكار ظلالسلطان، نزدیك حدود 35 سال زودتر به وقوع میپیوست، خللی در بحث اینجا وارد نمیآورد، چون شبه جزیره است كه رو به تنزل رفت ولی منطقه گلستان دست نخورده باقی ماند. به طوری كه قبلاً ذكر شد در شكار ظلالسلطان 35 ببر گشته شد اگر برای احتیاط درقضاوت فراریها را به حساب نیاوریم (در صورتی كه البته مینویسد ببر و مرال و… شكار كردیم… واقعاً هزار هزار فرار كردند باز هم برای میانكاله كه از شكارگاه كنیون (كه دو ببر دید و زد) كوچكتر هم بوده است. 35 ببر رقم زیادی است. حتی در هندوستان سالها پیش نیز به دست آوردن چنین تعدادی در یك ناحیه به این مساحت تقریباً غیرممكن میبود. پس چگونه است كه در یكی از دو منطقه با طبیعت بسیار غنی، تعداد ببر زیاد است و د ر آن یكی كم؟ پاسخ به این پرسش تا حدی در مقدمه ارائه شد: ایستگاه مناسب ببر، جنگلهای كوهپایه و جلگهای بوده است. نه به خاطر ارتفاع پایینتر آنها بلكه به این د لیل كه در نزدیكی نوعی تالاب با نیزار قرار داشتند و این تالابها برای ببر دارای اهمیت ویژه بوده است. ببر در اصل بیشتر یك حیوان شمالی است و نه مربوط به جنگلهای مناطق حاره (در منچوری و سیبری برودت تا 34 درجه سانتیگراد زیر صفر را تحمل كرده است). میانكاله در مجاورت تالاب و نیزار وسیع بوده است و جنگل و بیشه پیرامون آن بدون انقطاع به تالابهای مختلف دیگر نیز ادامه داشته است. به نظر میآید كه برای ببر این وضع، ضرورتی قوی و اكولوژیك است و به همین علت در گذشته در سرخس در مجاورت نیزار دیده میشده و وجود آن در كنار رود آمودریا و در سواحل نیزار خیز دریاچههای ارال و بالخاش نیز گزارش میشد و ببر حیوانی است كه چندان توان تحمل هوای گرم را ندارد و برای دفاع به سایه و آب پناه میبرد و خود را در آب فرو میكند و شناگر خوبی است. پیشینیان درشمال ایران نیز حكایت میكردند كه ببر بچههایش را در میان نیزار به دنیا میآورد. باری، تنها آب عمده در جنگلهای گلستان ما درسو است كه سرچشمه آن در یان منطقه است و از وسط دره (كه محل جاده اصلی، تردد و مزاحمت است) جریان پیدا میكند. در فاصلهای به طرف غرب نیز دو تالاب كوچك در آن زمان وجود داشت. در مجموع، اكوسیستم آن محل به رغم كیفیت درخشان آن به نسبت محدودیت وجود آب در سطح بزرگتر، ظاهراً پذیرای فقط تعداد كمی ببر بوده است. اما باید خاطر نشان ساخت كه آخرین ببری كه در ایران دیده و متأسفانه بلادرنگ كشده شد. در سال 1332 و در نزدیكی همین منطقه بوده است. این رویداد تقریبا همزمان بود با تخریب (و عاقبت محو) تالابهای مورد اشاره دربالا كه خارج از محدوده منطقه قرار داشتند.
3. ببر چین
Chinese Tiger
(Panthera Tigris amoyensis)
وضعیت فعلی: در معرض خطر
مطالعات برروی اسكلتهای ببر نشان میدهد كه ببر چین نسبت به ببرهای امروزی از قدمت بیشتری برخوردار است. اجداد ببرها در سیبری تكامل یافتند كه این شاید توضیح این مورد باشد كه حتی در جنگلهای گرمسیر امروزی نیز ببرها، برخی عادات مربوط به دوران سرما و تطبیق با شرایط سخت را حفظ كردهاند و ترجیح میدهند كه در طی روز، به جای حركت كردن در آبهای خنك به آبتنی بپردازند. در حدود 10000 سال قبل یخچالهای یك عصر یخبندان جدید، نیاكان ببرها را مجبور به مهاجرت به سمت جنوب به سوی مرزهای ببرهای امروزی نمود. تاریخ بازگشت ببرهای چین به سوی مرزهای قبلی خود، حداكثر به ده هزار سال قبل میرسد و میتواند به انسانهای امروزی در مورد اینكه ببرهای گذشته چه شكلی داشتهاند، بهترین ایده را بدهد. خز ببر چینی، بلندتر از همه ببرها به جز ببر سیبری است. نوارهای مشكی بدن ببرهای چینی پهنتر بوده و نسبت به دیگر ببرهای فضای بیشتری را اشغال میكند. ولی تعداد آنها كمتر از سایر ببرهاست. رنگ زیرین آن به نسبت دیگر ببرها كمرنگتر است ولی ناحیه سفید رنگ آن در زیر بدن فضای كمتری را در بر میگیرد. ببر چین، ببر متوسطی محسوب میشود چیزی بین ببر سیبری و ببر بالی، این امر بدین معنی است كه ببر نر چینی از نوك تا دم چیزی بالغ بر 2/8 متر طول دارد كه باید به آن 1 متر اندازه دم را نیز افزود. ببرهای نر میتوانند به 300 كیلوگرم بالغ شوند و مانند دیگر زیرگونههای ببر، مادهةا به طرز محسوسی از نرها كوچكترند. اندازه مادهها به 2/5 متر میرسد و وزن آنها بالغ بر 200 كیلومتر میشود. در مورد رفتار ببرهای چینی، چه در اسارت و چه در عرصه حیات وحش اطلاعات اندكی وجود دارد این احتمال در مورد آنها وجود دارد كه آنها حیواناتی قلمروگرا هستند كه هر نر آن قلمرویی به اندازه 40 مایل مربع را اختیار كرده است. قلمروی ماده كوچكتر از نرها بوده و با آن همخوانی دارد و قلمرو هر 4-3 ببر ماده به اندازه قلمروی یك ببر نر میباشد و این احتمال وجود دارد كه قلمروی ببرای ماده با یكدیگر همپوشانی داشته باشد. مادههای ببر چینی، در طی سال قابلیت جفتگیری دارند ولی مدت و زمان و مراحل اصلی آن نامشخص است. بعد از طی مدت 110 روز كه البته برخی آن را زودتر از 105 روز میدانند، ماده دو توله به دنیا میآورد. گرچه گزارشهایی مبنی بر تولد 7 توله نیز وجود دارد. نوع پرورش تولهها، مشابه ببرهای بنگال و هند وچین است كه این به خاطر شباهت زیستگاهی بین آنهاست. جزئیات بزرگ كردن توله همچنان مبهم است. تولهها در 3 تا 6 ماهگی از شیر گرفته میشوند. و در سن 3 تا 4 سالگی به سن تولیدمثل میرسند. تولههای بالغ برای سالهای طولانی درقلمروی مادر می مانند و همین كه بزرگتر و قویتر شدند عاقبت یا آن را ترك میكنند و یا قلمرویی خارج از آن را علامتگذاری میكنند. هنوز معلوم نشده كه آیا نرها بر سر قلمرو با هم میجنگند یا خیر ولی این امكان وجود دارد كه مرحله تغییر مسئولیت با آرامش باشد و آن تسلیم یك ببر در برابر ببری دیگر از طریق رفتن به جاهای دوردست باشد. این مورد در مورد ببرهای ماده نیز هنوز مشخص نیست. آیا آنها هم در مورد قلمرو به زد و خورد میپردازند یا خیر؟ البته مداركی دال بر همپوشانی قلمروهای ببرهای ماده و اینكه آنها با مصاحبت با دیگر ببرهای ماده آنها را تحمل میكند، وجود دارد. ببرهای چین اغلب وقت خود را صرف شكار كردن میكند كه بیشتر آن در شب اتفاق میافتد. شنوایی قوی دارند و دید شبانه آنها عالی است. (وضعیت دید در شب آنها نسبت به انسان در موقعیت عالی قرار دارد و به خوبی دید گربههای فعلی است)، اگر ببر چین را مانند ببرهای دیگر بدانیم باید گفت كه آنها روزها را برای خوردن یك شكار بزرگ صرف میكنند و شكار ترجیحی آنها نیز پستاندارانی با 50 كیلوگرم وزن و بیشتر از آن است. شاید به جز چند گروه كوچك ببر كه در اسارت هستند، هم اكنون تنها چهل ببر در طبیعت وجود داشته باشد.
4. ببر هندوچین یا كوربت
Indochinese Tiger
(Panthera Tigris corbettl)
وضعیت فعلی: در معرض خطر
ببر هندوچین در سال 1968 به عنوان یك زیرگونه مستقل مورد شناسایی قرار گرفت و قبل از آن تاریخ، اطلاعات اندكی از آن در دست است و این به خاطر وقوع جنگهای مختلف ا ز 1968 است كه محققان را در راه رسیدن به زیستگاههای آن با دشواریهایی مواجه كرده بود. پوست ببر هندوچین در میان دیگر ببرها بیهمتاست كه این به خاطر وجود خالهای موجود در آن است. ببر هندوچین نوارهایی مشكی دارد كه از پشت بدن جهت رو به پائین دارد و این نوارها در اطراف به خالهایی منتهی میشوند. زردی پس زمینه پوست ببر هندوچین نسبت به دیگر ببرها تیرهتر است و در پاینی كنارهها نسبت به دیگر قسمتها از رنگ روشنتری برخوردار است. رنگآمیزی بدن ببر هندوچین میتواند حاصل یك نوع تطابق با پوشش گیاهی متراكم محیط اطرافش باشد وقتی كه در حال حركت است، نوارهای بدنش استتار در زمینه اطراف را برایش مهیا میكند و وقتی كه در حال استراحت است نقشهای بدنش میتواند مانند الگوهای نقوش كف جنگل باشد. ببر هندوچین زیرگونهای است با جثه متوسط و اندازهةای آن نزدیك به ببر چین است. اندازه نرهای آن به 2 تا 5/2 متر میرسد كه این اندازه بدون احتساب دم است و دم به تنهایی 90 تا 120 سانتیمتر طول دارد. مادهها حداكثر 2 متر طول دارند و اندازه آنها حدود 1 متر است. وزن نرها 225 و مادهها 150 كیلوگرم است. الگوهای رفتاری ببر هندوچین د ر حال حاضر اسرارآمیز است. به نظر میرسد كه الگوی قلمرو طلبی ببرهای نر و ماده مشابه ببرهای دیگر باشد. ببرهای نر به نسبت خود قلمروهای بزرگتری د ارند و قلمرو مادهها كوچكتر از نرهاست و در محدوده آن قرار میگیرد و میزان آن برای ببرهای نر (بسته به نوع زمین قلمرو) به بیش از 40 مایل مربع میرسد. به نظر میرسد سرگرمی مورد علاقه ببرهای هندوچین شنا باشد و آنها ترجیح میدهند كه نزدیك آب باشند. حتی اگر بتوانند این آب را در كنار كوههای خشك سرزمینشان پیدا كنند. آنها وقتی به شكاری دست پیدا میكنند، آن را به نزدیكی آب میآورند و غذا را با چند بار آب نوشیدن میخورند. درست مانند كاری كه ببر بنگال انجام میدهد. ببرهای هندوچین به عنوان شكارگر جانوران بزرگ شناخته شدهاند. پستاندارانی مانند گوزن، گراز و خوكهای خرطومدار. ولی هنوز معلوم نیست كه آیا در موقع در دسترس نبودن غذا به حد كافی به شكارهای كوچك رو میآورند یا خیر. ولی به نظر میآید در این زمینه باید از الگوی ببر سیبری پیروی كند. چرا كه ببر سیبری در مواقعی كه غذا به حد كافی نیست، به خوردن شكارهای كوچك رو میكند. آنها روزها را برای خوردن یك شكار بزرگ صرف میكنند و اگر چیزی باقی مانده باشد دست به شكار دیگری نمیزنند و وقتی از لاشه شكار دست میكشند كه دیگر چیزی برای خوردن باقی نمانده و حتی استخوانها خورده شده باشد. ببر هندوچین معمولا دست به شكار دامهای اهلی نمیزند ولی این رویه میتواند تغییر كند و آن وقتی است كه جوامع انسانی به قلمروهای فعلی آب دست اندازی كنند. الگوهای تولیدمثلی كه آن نیز مانند ببرهای دیگر است دوره آبستنی آن 105 روز است و 2 تا 4 توله متولد میشوند. تولهها در 3 تا 4 سالگی به سن تولیدمثل میرسند. در بخش اعظم سراسر هندوچین، در محل امروزی تایلند، ویتنام، كامبوج و درقسمتهایی از برمه سابق (میانمار فعلی) و مناطق دوردست مالزی پراكندگی دارد. ببر هندوچین بعد از ببر بنگال بیشترین تعداد جمعیت را دارد و در حال حاضر حدود 1400 تا 1500 قلاده از این ببر وجود دارد.
5. ببر جاوه
Javan Tiger
(Panthera Tigris sondaica)
وضعیت فعلی: منقرض شده
ببر جاوه دومین ببر كوچك دنیا است. (از آن كوچكتر ببر منقرض شده بالی است.) حدود 180 سانتیمتر طول داشته كه اندازه دم آن به 60 تا 80 سانتیمتر میرسیده است. وزن نرها 200 و مادهها 125 تا 150 وزن داشتهاند. ببر جاوه بلندترین موهای سینه را در بین ببرها دارا بوده و از دیگر ویژگیهای آن یال كوتاهی بر پشت گردن و پوست زیرین دارچینی تیره و مشخصه واضح آن، دسته نوارهای مشكی پررنگی است كه در سراسر بدن آن وجود داشته و در قسمت انتهایی بدن بیشتر میشود.
رفتار ببر جاوه:
ببر جاوه حیوان انزواطلبی است كه جز زمان جفتگیری و یا پرورش تولهها در باقی موارد تنها زندگی میكند. راهی برای تعیین حد واقعی قلمروی ببر جاوه وجود ندارد، چون هیچگاه مجال یافتن و تصاحب یك قلمروی واقعی را نیافت. این ببر موجودی شبزی بوده است. دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند كه بعضی حیوانات قبلا روزگرد بودهاند ولی به خاطر وجود انسان د ر اطراف خود شبگرد شدهاند. این تغییر رفتار در بعضی گونههای (نظیر سروال) رخ داده ا ست. از آنجا كه انسان در تمام نقاط جاوه حضور داشته، زندگی انفرادی بهترین روزنه امید برای بقای ببر جاوه بوده است. از آن گذشته این حیوان در نقاطی كه آب وجود داشته، زندگی میكرده است. مناطق پرآب، محل مورد علاقه ببرهای جاوه بوده كه بیشتر وقت خود را به شنا كردن میپرداخته و از آنجا كه شناگر خوبی بوده حتی به هنگام شنا در اقیانوس نیز مشاهده شده است. تكنیك شكار ببر جاوه نیز مانند سایر ببرها بوده است این ببر آخرین بار در سال 1972 مشاهده شد و به خاطر سرزمین اصلیاش كه یكی از جزایر اندونزی بدین نام شناخته شده. از ببر جاوه تنها یك عكس موجود است.
6. ببر سوماترا
Sumatrian Tiger
(Panthera Tigris Sumatrac)
وضعیت فعلی: در معرض خطر انقراض
این ببر، بومی جزیره سوماترا اندونزی و یكی از ببرهای كوچك میباشد. نرهای بالغ از ماده بزرگترند و یك ببر نر بالغ بین 170 تا 220 سانتیمتر طول دارد و این به جز دم یك متری آن است. وزن نرها بین 225 تا 275 كیلوگرم است. یك ماده بالغ از سر تا دم 170 سانتیمتر است و دم آن نیز حدود 70 تا 100 سانتیمتر میباشد. وزن مادهها به 150 تا 175 كیلوگرم میرسد. ببر سوماترا موهای سینه بلندی دارد. سر آن ساختمان چهارگوشی دارد كه در نیمرخ، شیب بینی را به پیشانی میرساند. نوارهای مشكی آن كه گروهی به هم نزدیكند، بلند هستند. خز آن كوتاه و صاف است ولی براق نیست. ببر سوماترا به تازگی مورد توجه و مشاهدات علمی قرار گرفته و بسیاری از جهات رفتار آن آشكار نیست. ببری قلمروگرا بوده كه قلمرو نرها ممكن است با هم همپوشانی داشته باشد. جفتیابی در كل سال میتواند روی دهد. ببرهای ماده موقع علامتگذاری قلمرو خود به نرها نیز نشان میدهد كه آیا آمادگی تولیدمثل را دارد یا خیر. ببر سوماترا شكار در شب را ترجیح میدهد. او به پشت طعمه خزیده و آن را با ضربه پنجه نقش زمین میكند. وقتی طعمه را به زمین زد، سعی میكند كه گلوی آن را به دندان بگیرد. ببر وقتی طعم را گرفت، بخت كمی برای فرار آن باقی میگذارد. آنگاه با پنجههای قویاش به گلوی آن فشار آورده و آن را خفه میكند. ببر سوماترا مانند دیگر ببرها، طعمههای بزرگ نظیر گوزن و آنتیلوپ را ترجیح میدهد. سالها پس از اعلان وضعیت ببر به دنیا به عنوان گونه در معرض خطر، جمعیت آن در طی دهه گذشته به نصف كاهش یافته است. هم اكنون 500 تا 600 قلاده ببر آزاد سوماترایی وجود دارد.
7. ببر بنگال
Bengal Tiger
(Panthera Tigris Tigris)
وضعیت فعلی: در معرض خطر
ببر بنگال بزرگترین ببر بعد از ببر سیبری است. اندازه بالغین به 265 سانتیمتر میرسد و وزنی بالغ بر 275 كیلوگرم برای نرها و 150 كیلوگرم برای مادهها دم آنها در حدود 110 سانتیمتر است. گرچه گزارشهایی مبنی بر وجود ببرهای بنگالی با 4 مترطول و 500 كیلوگرم وزن وجود دارد. ولی شواهد علمی از چنین گزارشهایی پشتیبانی نمیكند. قبل از استقلال هندوستان ببرها به عنوان یك عامل تهدید و نیز برای ورزش شكار میشدند. شكار ورزشی ببرها بیشتر توسط مهاراجههای هند و یا لردهای انگلیسی انجام میشد. آنها سوار بر فیل شده و این در حالی بود كه صدها مرد پیاده همراه آنها، با آتش زدن بوتهها ببرها را به سوی نقطه خاصی فراری میدادند و وقتی كه آنها در تیررس قرار میگرفتند، توسط مهاراجهها و لردها شكار میشدند. پس از شكار، ببر به دام افتاده مورد اندازهگیری قرار میگرفت كه در بعضی موارد نتایج اعلام شده بیش از چیزی بود كه مورد اندازهگیری قرار میگرفت. از آب گذشته، ببری كه توسط یك اشرافزاده شكار میشد، باید اندازههایی در شأن آن اشرافزاده میداشت و مسلما ببری كه توسط یك اشرافزاده انگلیسی شكار میشد، میبایست حتما از ببری كه مهاراجه شكار میكرد بزرگتر باشد.
از اینها كه بگذریم، یافتههای علمی ببر بنگال را بعد از ببر سیبری بزرگترین ببر میداند و آنرا در بین دیگر ببرها دومین ببر بزرگ معرفی میكند. ببر بنگال تصویری است كه مردم با شنیدن نام ببر برای خود تصور میكنند. این ببرن نسر و پنجههای بزرگی دارد. خز آن نارنجی رنگ است كه الگوهایی از نوارهای سیاه باریك دارد. موهای به نسبت كوتاهی دارد و دارای ریش زبر و افتادهای است. ببر بنگال را با اسمی دیگری مثل ببر هندی، ببر سلطنتی و ببر بنگال سلطنتی نیز میخوانند. وقتی مردم ببر بنگال را به ذهن میآورند، جانور وحشی ترسناكی را تصور میكنند كه برای مدتی رفتار كلیشهای یكسانی دارد. ببر بنگال ببر منزوی، صبور و با احتیاطی است كه از پوشش جنگلی اطراف خود برای تعقیب و شكار طعمه استفاده میكند. وقتی طعمه در دسترس قرار گرفت. ببر به سوی گلوی آن خیز برمیدارد و با یك گاز محكم گردنش را میشكند و با فشردن مجرای تنفسی باعث خفگی طعمه میشود. بعضی از ببرهای بنگال بدین طریق انسانهایی را از پا در آوردهاند. در اینجا باید متذكر شده كه ببرها اصولا از نزدیكی به انسان پرهیز میكنند و ترجیح میدهند كه در فواصل دور از انسان باقی بمانند. مسئله شكار انسان توسط ببرها ممكن است از آنجا ناشی شود كه انسانها ببرها را در درون زیستگاههایشان تحت فشار قرار دادهاند و ببرها محلی را برای فعالیت نیافتهاند. در مورد تهدید زندگی انسان نباید اغراق كرد. و باید این را از نظر دور نكرد كه تنها معدودی از ببرها هستند كه به انسان نزدیك شدهاند. از سوی دیگر یكی از مشكلات، حفاظت ببرها در مناطقی است كه سكونتگاه انسان است و انسانها نمیخواهند در این قلمرو با ببرها شریك باشند. كوتاه كردن دست ببر از زیستگاه و طعمههای مورد علاقهاش باعث شده كه این حیوان رو به شكار دامهای اهلی بیاورد و این تنها زمانی است كه تحت فشار گرسنگی قرار گرفته باشد. ولی به هر حال جداكردن زیستگاههای ببر و انسان از یكدیگر مشكل است و علاوه بر این، رشد روزافزون جمعیت را نیز نباید از یاد برد. كه این مسئله در آینده تعارضات بین ببر و انسان را افزایش میدهد. ببر بنگال ببری قلمروگرا است كه گاهی زد و خوردهایی میان مهاجمان و صاحبان قلمرو رخ میدهد او در عین حال موجودی صبور است و میتواند ببر دیگری را در نزدیكی ببرهای خود تحمل كند. برخی از ببرها نیز ببرایی آواره هستند كه پس از مدتی اقامت در یك زیستگاه (كه ممكن است چند هفته تا چند ماه باشد) آن زیستگاه را به سمت زیستگاه دیگری ترك كنند. گرچه ببرهای بنگال موجوداتی انزواطلب هستند ولی گاهی دیده شده كه در كنار رودخانهها و یا دریاچهها به طور دستهجمعی زندگی میكنند. این امر البته به خاطر خوی اجتماعی آنها نیست، بلكه به خاطر این است كه آنها یكدیگر را فقط تحمل میكنند. ببر بنگال نیز عاشق آب است و انتخاب عمدهای از قلمروها بر میگردد به جریانات آبی موجود در زیستگاههای آنها. آنها شناگران قابلی هستند و در روزهای گرم، عمده وقت خود را به آبتنی میپردازند. در زمان جفتیابی ممكن است قبل از تولیدمثل، ببرهای نر و ماده برای ماهها در كنار هم بمانند. در زمان تولد تا 6 توله متولد میشود كه سن بلوغ آنها 4 سال است و تولهها تا 3-2 سالگی در قلمروی مادر میمانند.
8. ببر بالی
Bali Tiger
(Panthera Tigris Balica)
وضعیت فعلی: منقرض شده
توصیف ببر بالی:
این ببر كوچكترین ببر بین 8 زیرگونه ببر شناخته شده بود. اگر قیاسی انجام دهیم میبینیم كه این ببر به اندازه یك پلنگ بوده و یا جثهای در حدود نصف ببر سیبری داشته است. حتی وزن بزرگترین ببر نر شناخته شده بالی از 100 كیلوگرم تجاوز نمیكرده است. امروزه در میان ببرهای موجود، ببر سوماترا كوچكترین ببر جهان به شمار میرود. ببر بالی دارای خز ضخیمی به رنگ نارنجی تیره و نوارهای تیرهتر و كمتری به نسبت ببرهای دیگر بوده است. نوارهای پهنتر با تمایل به بیرون بودهاند كه بین آنها خالهای كوچك و سیاهی به چشم میخورده است. قسمتهای روشن كاملا سفید و نوارهای میله شكل باریكو غیر معمولی در سر داشتهاند. جمجمه ببر بالی به خاطر وضعیت متفاوت دندانها از دیگر انواع ببر قابل تشخیص است.
پراكندگی تاریخی ببر بالی:
ببر بالی در جزیره بالی پراكنده بود، از دهه 1940 به بعد به عنوان یك گونه منقرض شده مورد شناسایی قرار گرفت. ببر بالی یكی از 8 زیرگونه ببرها است كه دارای كوچكترین قلمرو بوده و این خود یك عامل تهدیدكننده برای آنها بوده است. تا عصر حاضر مشاهده آنها تداوم داشته و در سال 1970 یك گزارش مشكوك مربوط به منطقه شرقی در حال حفاظت به دست آمد و در سال 1972 كارگرانی كه در جنگل كار میكردند دیدن ببر گزارش دادند. از آن تاریخ به بعد گزارش دیگری وجود ندارد. طی 8 سال بعد تحقیقات متعددی د ر نواحی حفاظت شدهای كه از آنجا مشاهده ببر گزارش شده بود صورت گرفت. در جریان این تحقیقات هیچ گونه ببر زندهای یافته نشد. در حالی كه در یكی از مطالعات اثر پنجهای یافت شد كه به خاطر بزرگی آن با اثر پنجه یك ببر سازگار بود. در مطالعه دیگر حتی لاشهای كه حاكی از حمله یك گوشتخوار باشد، پیدا نشد. افزایش سریع جمعیت انسانی و رشد تقاضا برای زمینهای كشاورزی منجر به جنگلزدایی و نابودی بقایای زیستگاههای كوچك این ببر گردید. عاقبت تنها ببرهای باقی مانده به كنج شمال غربی جزیره بالی رانده شدند. از اوایل تا اواسط دهه 1930 بیشتر ببرهای بالی با به عنوان نمونه شكار از بین رفتند یا سر از موزههای تاریخ طبیعی درآوردند. قبل از آن احتمالا فقط در مناطق كوهستانی تنگ زندگی میكردند كه حتی در آنجا نیز از دست شكارچیان اروپایی كه به جزیره بالی به شكل تورهای شكار سازمان یافته بودند، در امان نبودند. شكارچیان محلی و شكارچیان تروفه به حد كافی سلاح گرم داشتند. در بین دو جنگ جهانی ببرهای بالی به طور وحشتناكی شكار شدند و در پایان جنگ جهانی دوم به نظر رسید كه زیرگونه ببر بالی كاملا ناپدید گشته. شكار آخرین ببر بالی در غرب بالی در منطقه سومبار كیما به تاریخ 27 سپتامبر 1937 اتفاق افتاد و در طی آن یك ماده ببر جوان شكار شد. تاریخ دقیق انقراض ببر بالی مشخص نیست. گرچه در طی سالهای 1940 گزارشاتی مبنی بر وجود چند ببر بالی زنده در جزیره بالی وجود دارد. ببر بالی گرچه در سال 1912 به عنوان یك زیرگونه جداگانه شناسایی شد، ولی ردهبندی آن به عنوان یك زیرگونه جدا هم اكنون نیز مورد تردید است. در مورد وجود ببر بالی در باغوحشهای دنیا، هیچ مورد ثبتشدهای وجود ندارد.
ارتباط با ببر جاوه:
در مورد ارتباط ببرهای بالی و جاوه دو نظریه عمومی وجود دارد. نظریه نخست بر این عقیده است كه این ببرها در دو متعلق به یك منشأ بودند. اما در طی عصر یخبندان ببر بالی به خاطر تنگنا قرار گرفتن و جدا شدن جزیره بالی از ببر جاوه جدا شد. این جدایی ببرها از هم باعث شد كه هر یك به طور جداگانه توسعه و تكامل یابند. نظریه دوم بیان میكند كه ببرها با شنا از كانالهای باریك از یك جزیزه مهاجرت كردند. و درآنجا كولونی دیگری تشكیل دادند. خلیج بالی تنها 4/2 كیلومتر عرض دارد. فاصلهای مناسب و در محدوده توان متوسط شنای ببرها. به هر حال ببر بالی جدای از اندازه كوچكش بسیار شبیه ببر جاوه است. (كه آن هم منقرض شده است) با همان میزان و الگوهای پراكنش نوارهای بدن. ولی شاید با سایههای كمی تیرهتر. جمجمه ببر بالی به خاطر تفاوت در دندانها و استخوان منخرین بینی از دیگر زیرگونههای ببر شناسایی میشود.