فرآیند جهانی شدن به معنای ادغام تدریجی اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی از راه گشایش روزافزون مرزها بر جابهجایی کالاها و خدمات و سرمایههاست. این فرآیندی است بسیار قدیمی، ولی در روزگار ما به دلیل شتاب بیسابقه خود ابعادی شگفتآور پیدا کرده که از محدوده اقتصاد بسی فراتر میرود و کل تمدن انسانی را در بر میگیرد.
«تبادل»
البته نژادپرستان و ملیگرایان و متعصبان مذهبی هنوز سنگرهای خود را رها نکردهاند، ولی به رغم این مقاومت به نظر میرسد که عصر زندانی بودن در درون مرزهای ملی و نژادی و مذهبی به سر آمده و «تبادل»، به مفهوم عام کلمه، جهانیان را بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک میکند.
فوتبال، که جام جهانی ۲۰۱۸ آن در روسیه به مرحله نهایی رسیده، یکی از مهمترین مظاهر این «تبادل» است. این بازی، که شکل امروزی آن در نیمه قرن نوزدهم میلادی در بریتانیا پدیدار شد، هر چهار سال یکبار، در قالب جام جهانی، رقابتی را در مقیاس سیاره زمین میان ملتهای جهان سازمان میدهد که «حکمرانی» آن را همه میپذیرند.
سخن بر سر ۱۷ قانونی است که زیر نظارت داوران حاضر در زمین به اجرا گذاشته میشوند و بیش از یک میلیارد نفر در برابر تلویزیونها، همراه با چند میلیون تماشاچی حاضر در استادیومها، ریزترین مراحل آن را کنجکاوانه پیگیری میکنند. در میان همه نهادهایی که جامعه انسانی به وجود آورده، هیچیک به چنین سطحی از اجماع و شفافیت، عمدتاً به دلیل ساده و قابل فهم بودن قوانین ناظر بر آن، دست نیافته است.
البته سادهانگاری نباید کرد. فوتبال، همچون اقتصاد جهانی شده، ناهنجاریهای خود را دارد، زیرا جذابترین، بزرگترین و بینالمللیشدهترین حلقه بازارهای ورزشی به شمار میرود. در این بازار افسانهای صدها میلیارد دلار جریان دارد، از فروش نمایش در استادیومها و رسانهها گرفته تا جا به جایی فوتبالیستهای حرفهای میان باشگاههایی که بیش از بیش به شرکتهای چند ملیتی شباهت مییابند.