اختصاصی طرفداری- در دنیای مدرن دیگر جایی برای نژادپرستی نیست. دیگر زمان آن گذشته که به شوخی و جدی آدم ها را به خاطر رنگ پوست شان مسخره می کردند. اما هنوز هم رگه هایی از این تبعیض را می توان در جای جای دنیا حس کرد. فرانسه شاید بیش از کشورهای دیگر اروپایی با این مساله دست به گریبان بوده است. اما آیا تیم ملی فوتبال این کشور به بهبود این روند کمک کرده یا همه چیز را بحرانی تر کرده است؟ جواب، ترکیبی از هر دو گزینه است. در جایی که هم مربی خوش فکری چون آرسن ونگر پرورش یافته هم احمقی مثل ریموند دومنش.
یکی از اولین بازی های تیم ملی فرانسه در سال 1908 برگزار شد. در این بازی آنها 17-1 به دانمارک باختند. سوفوس نیلسن در این بازی ده بار گلزنی کرد. آنها هم مثل برزیل در بیشتر ادوار جام جهانی حاضر بودند ولی برخلاف سلسائو در قهرمانی توفیق چندانی نداشتند. در 1930 آنها در همان دور اول حذف شدند و در 1938 به یک چهارم نهایی رسیدند. اما داستان آنها در جام جهانی 1934 شنیدنی است. در دور مقدماتی خروس ها با آلمان و لوکزامبورگ همگروه بودند. آلمان 9-1 لوکزامبورگ را شکست داد و فرانسه 6-1. دو تیم به جام جهانی صعود می کرد و بدین ترتیب آلمان و فرانسه اصلا با هم بازی نکردند چون صعودشان قطعی شده بود. جام جهانی در ایتالیای عصر موسولینی برگزار شد و فرانسه در اولین بازی 3-2 (در وقت های اضافی) مغلوب اتریش شد. در واقع آبی پوشان هیچ دستاوردی نداشتند. یک تیم دست و پا بسته را شکست دادند و به جام جهانی رفتند و در همان اولین بازی حذف شدند. اما با این حال 4هزار پاریسی به استقبال بازیکنانی رفتند که خیلی زود از تورین برگشته بودند. البته این، همان تیمی بود که 17-1 باخته بود و شاید در آن زمان همین دستاورد اندک هم برای مردم فرانسه بهانه ای برای جشن گرفتن بود.
بعد از جنگ جهانی و در جام جهانی 1950 اوضاع باز هم به نفع خروس ها پیش نرفت. آنها در دور مقدماتی سه بازی داشتند و در بازی پلی آف مغلوب یوگسلاوی شدند. ولی فیفا پیشنهاد کرد در بازی ها حاضر شوند چون چند تیم از حضور در جام انصراف داده بودند. برزیل میزبان بود و تیم های اروپایی در فکر طی این مسافت طولانی و پرداخت هزینه های سنگین در کشور میزبان بودند. فدراسیون فوتبال فرانسه هم علی رغم واکنش مثبت اولیه، اعلام کرد از حضور در این جام منصرف شده است. پس از کش و قوس های فراوان فرانسه دعوت فیفا را پس زد و در این جام حاضر نشد.
در سال 1954 تغییرات مثبت در تیم ملی فرانسه به وضوح مشخص بود. آنها دور مقدماتی را با 4برد در 4بازی پشت سر گذاشتند. این اولین نسل طلایی فرانسه بود: اویلاکی، گلوواکی، چیچی، پیانتونی، ویسنیسکی، چیسوفسکی و کوپاژوفسکی. نه این لیست بازیکنان لهستان نیست! فرانسوی ها در آن دوره از حضور بازیکنان مهاجری استفاده می کردند که بعد از جنگ به فرانسه پناه آورده بودند. ستاره تیم هم ژوست فونتن بود که در مراکش به دنیا آمده بود. او یک گلزن مادرزاد بود و 13 گلش در جام جهانی 1958 هنوز هم یک رکورد بی نظیر است. فرانسه در جام جهانی 1954 در سوییس نتوانست از گروهش صعود کند اما در سوئد و در سال 1958 درخشان ظاهر شد. در این سال آنها به راحتی به جام جهانی رسیدند و تا نیمه نهایی هم پیش رفتند. در این بازی حساس آنها برابر برزیلی قرار گرفتند که پله 17ساله را در ترکیب داشت. فرانسه 2-1 عقب بود و امیدوار بود نتیجه را تغییر دهد اما با هت تریک پله، آنها 5-2 مغلوب شدند. فرانسه موفق شد با پیروزی 6-3 برابر آلمان غربی به مقام سوم جام برسد. در این بازی فونتین 4بار گلزنی کرد.
فرانسه در یورو 1960 هم نمایش خوبی داشت. جالب است بدانید ایده اولیه برگزاری یورو هم متعلق به مردی فرانسوی به نام هنری دلونای بود. فرانسه در بازی اول هشت بار دروازه یونان را باز کرد. در یک چهارم نهایی آنها 9بار دروازه اتریش را باز کردند. یوگسلاوی هم در نیمه نهایی 4گل از خروس ها دریافت کرد ولی 5بار هم دروازه آنها را باز کرد. 15دقیقه مانده به پایان بازی، فرانسه 4-2 پیش بود ولی سه گل دریافت کرد و وداع دراماتیکی با جام داشت. جام جهانی 1962 شاهد آخرین شعله های آتش فرانسوی ها بود. آنها توسط بلغارستان حذف شدند. عصر ستاره های مراکشی و لهستانی و ایتالیایی فرانسه به پایان رسیده بود. بین سال های 1962 و 1980 فرانسه تنها در دو تورنومنت بزرگ حاضر بود: جام جهانی 66 و 78. هر دو بار آنها خیلی زود به خانه بازگشتند.
نسل طلایی دوم فرانسه در دهه 80 نمایان شد. این بار ایتالیا، آفریقا و اسپانیا بازیکنانی زبده برای فرانسه مهیا کرده بودند. آنها ستاره ای به نام پلاتینی داشتند که یک بازیساز بود و اصلیتی ایتالیایی داشت. ژان تیگانا هم اصلیتی سودانی داشت و یک هافبک خستگی ناپذیر بود. لوییز فرناندز هم اصلیتی اسپانیایی داشت و مدافع اصلی تیم بود. آلن ژیرس هم استعدادی بود که این ترکیب را کامل می کرد. نمایش آنها پر از هنر، مهارت و انرژی بود.
در جام جهانی 1982 اسپانیا میزبان بود. فرانسه با پشت سر گذاشتن هلند و ایرلند به جام جهانی رسید. فرانسه بازی اول را 3-1 به انگلیس باخت اما در دور بعدی خوش شانس بود و با ایرلند شمالی و اتریش بازی کرد. آنها در نیمه نهایی با آلمان غربی روبرو شدند و در وقت های اضافی 3-1 از حریف پیش بودند ولی ژرمن ها تا سوت پایان بازی تلاش کردند و بازی را به تساوی کشاندند. در پنالتی ها آلمان غربی به پیروزی رسید تا باز هم طلسم نیمه نهایی گریبانگیر فرانسه باشد.
در یورو 1984 فرانسه میزبان بود. آنها بدون بازی های مقدماتی در جام حاضر شدند و همه چیز به نفع شان بود. فرانسه هر سه بازی گروهی را با پیروزی پشت سر گذاشت. پلاتینی 7بار گلزنی کرد. این بار رقیب آنها در نیمه نهایی پرتغال بود. این بازی به یکی از به یاد ماندنی ترین دیدارها در تاریخ فوتبال تبدیل شد. فرانسه از حریفش عقب افتاد ولی بازی را به تساوی کشید و در نهایت پلاتینی گل پیروزی را به ثمر رساند. فرانسه بالاخره در فینال بود و با اسپانیا روبرو میشد. خروس ها در این بازی ده نفره شدند ولی 2-0 برنده شدند. پس از سال ها انتظار، قهرمانی به کوچه فرانسه هم سر زد! رهبر آنها هم پلاتینی بود که در مجموع 9بار در تورنومنت گلزنی کرد.
در جام جهانی 1986 مکزیک همه آنها را به عنوان یکی از شانس های قهرمانی قلمداد می کردند. فرانسه با کانادا و مجارستان همگروه بود. خروس ها خیلی راحت صعود کردند اما مسیر فینال دشوار بود: ایتالیا، برزیل و آلمان غربی. دو مانع اول رد شد ولی باز هم ژرمن ها جشن فرانسوی ها را به هم ریختند. دوران پلاتینی تمام شد و رکود دوباره فوتبال فرانسه را دربرگرفت.
داستان فرانسه در تلاش برای راهیابی به جام جهانی 94 آمریکا جالب است: آنها فقط یک امتیاز دیگر لازم داشتند و دو بازی آسان باقی مانده بود: بازی با رژیم صهیونیستی و بلغارستان. در نهایت شگفتی آنها بازی اول را 3-2 باختند. یک تساوی خانگی برای فرانسه به معنای بلیت صعود بود ولی در انتهای بازی بلغارستان با یورش های مهلک همه چیز را خراب کرد و به پیروزی رسید. فرانسه در نهایت شگفتی از رسیدن به جام جهانی بازماند. ژرار هولیه، سرمربی تیم، دیوید ژینولار ا مقصر می دانست و فدراسیون فوتبال فرانسه هم، هولیه را. آنها شخصی را جایگزین او کردند که زیاد شناخته شده نبود ولی مقرر بود طلایی ترین صفحه تاریخ فوتبال فرانسه را ورق بزند: امه ژاکه.
موفقیت مارسی در لیگ قهرمانان اروپا نشان می داد فرانسه باز هم روندی رو به رشد خواهد داشت. ژاکه تجربه بازیکنان شناخته شده فرانسه را با انگیزه بازیکنان جوان و جویای نام درهم آمیخت و بزرگترین شانسش، جواهری الجزایری الاصل به نام زیدان بود! ماموریت اول او اطمینان از استحکام خط دفاعی به کمک مدافع توانمندی چون تورام بود. در مقدماتی یورو 96 آنها شش کلین شیت ثبت کردند. ژاکه محبوب طرفداران و رسانه ها نبود ولی فرانسه صعود کرد و بهترین پیروزی تاریخش را هم ثبت کرد: 10-0 برابر آذربایجان. مساوی های 0-0 در یورو بلای جان فرانسه شد و آنها در ضربات پنالتی مغلوب چک شدند تا باز طلسم نیمه نهایی زنده شود.
فرانسه میزبان جام جهانی 98 بود و این بار برای قهرمانی آماده شده بود. درضمن آنها استعداد جوانی به اسم تیری آنری را هم در ترکیب داشتند. خروس ها خیلی راحت به مرحله حذفی رسیدند. مسیر آسان نبود ولی فرانسه از سد پاراگوئه سختکوش و ایتالیای پولادین گذشت و کرواسی هم نتوانست از مشکل تاریخی آنها در مرحله نیمه نهایی استفاده کند. و فینال! آبی ها برای اولین بار به دیدار نهایی جام جهانی رسیده بودند. رقیب آنها برزیل بود که نابغه ای به نام رونالدو در ترکیب داشت. اما او از ناحیه زانو مصدوم بود و مجبور شد با تزریق آمپول مسکن وارد زمین شود. زاگالو با انتخاب او قمار کرد و باخت. رونالدو در فینال محو بود و تیم برزیل روحیه همیشگی را نداشت. فرانسه خیلی راحت برنده شد آن هم با نتیجه 3-0 و یک بازیکن کمتر در یک ربع پایانی بازی. ژاکه بزرگترین افتخار فرانسه را رقم زد و منتقدان را ساکت کرد. او چند روز بعد از فینال، استعفا کرد.
در یورو 2000 فرانسه در گروه مرگ قرار گرفت: همگروه با هلند و چک و دانمارک. اما فرانسه انقدر قدرتمند بود که به یک چهارم نهایی برسد. آنها 2-1 اسپانیا را حذف کردند و در نیمه نهایی برابر پرتغال ایستادند. بازی جنجالی شد و فرانسه 2-1 با پنالتی بحث برانگیز زیدان پیروز شد. در فینال بازی فرانسه با ایتالیا به وقت اضافی کشید و گل طلایی دیوید ترزگه آبی ها را قهرمان اروپا کرد. حالا آنها پادشاه اروپا و جهان بودند.
جام جهانی 2002 برای فرانسه فاجعه بار بود! آنها در همان دور گروهی حذف شدند و حتی یک گل هم نزدند. یورو 2004 هم با باخت 1-0 برابر یونانی به پایان رسید که در نهایت قهرمان یورو شد. فرانسه با ریموند دومنش وارد جام جهانی 2006 شد. آنها شروع کندی داشتند ولی زیدان برگ برنده آبی ها بود. آنها با عبور از سد اسپانیا، برزیل و پرتغال به فینال رسیدند و باز هم رقیب ایتالیا بود. بازی که همه با ضربه سر زیدان به سینه ماتراتزی آن را به یاد می آورند. بازی 1-1 بود و فحاشی ماتراتزی باعث شد زیدان کنترلش را از دست بدهد و آن لحظه تاریخی اتفاق افتاد. زیدان با کارت قرمز داور روبرو شد و با صحنه ای دراماتیک دوران فوتبالش در تیم ملی را به پایان رساند. فرانسه در ضربات پنالتی باخت و ایتالیا انتقام فینال یورو 2000 را گرفت.
با رفتن زیدان، نکات منفی دومنش بیش از پیش به چشم آمد. یورو 2008 هم برای فرانسه ناامیدکننده بود: تیم چهارم گروه با تنها یک گل زده! دومنش معتقد بود قضاوت ها علیه فرانسه بوده و یوفا نمی خواست این تیم به مراحل بالا برسد. دومنش علی رغم جنجال های بسیار، روی نیمکت آبی ها باقی ماند و فرانسه به سختی توانست به جام جهانی 2010 برسد: خطای هند آنری را داور ندید و آنها با گل گالاس از سد ایرلند گذشتند. در آفریقای جنوبی، خروس ها در بازی اول با اروگوئه مساوی کردند و در بازی دوم با مکزیک، دومنش آنلکا را بین دو نیمه از ترکیب خارج کرد. فرانسه در نهایت 2-0 باخت. اما این تنها پرده اول ماجرای اصلی بود: آنلکا با یک پرواز ارزان قیمت به فرانسه فرستاده شد و اردوی تیم دچار حاشیه شد. اورا با بدنساز تیم درگیر شد، مدیر فنی تیم استعفا کرد و برخی از بازیکنان اعتصاب کردند. قبل از شروع جام هم رسوایی ریبری و گووو اردوی تیم را تحت تاثیر قرار داده بود؛ این دو متهم به برقراری ارتباط جنسی با روسپی های پایین تر از سن قانونی بودند! پای سیاستمداران فرانسه و مدیران فدراسیون فوتبال هم به میان آمد و بالاخره آخرین بازی تیم برگزار شد: شکست 2-1 برابر آفریقای جنوبی. دومنش هم با پریرا، سرمربی تیم حریف دست نداد تا باز یک جنجال دیگر به پا شود!
بلان جایگزین دومنش شد و آنلکا و چند تن دیگر از بازیکنان تیم، محروم شدند. بلان آبی ها را به یورو 2012 رساند ولی آنجا هم یک کابوس منتظر خروس ها بود. جام با یک تساوی برابر انگلیس شروع شد و پیروزی برابر اوکراین همه را امیدوار کرد. باخت به سوئد هم نتوانست مانع صعودشان به یک چهارم نهایی و بازی با اسپانیا شود. باخت 2-0 برابر ماتادورها با درگیری سمیر نصری با یک خبرنگار همراه شد. سایه جنجال آسمان فرانسه را ترک نمی کرد. بلان هم استعفا کرد و رفت.
تاریخ فوتبال فرانسه پر از بازیکنانی است که در خانواده ای مهاجر چشم به جهان گشودند، در فرانسه فوتبال را فرا گرفتند و به بالاترین سطح این ورزش رسیدند؛ از ژوس فونتین تا پلاتینی و زیدان. تاریخ سیاسی این کشور هم پر از سیاستمداران نژادپرستی است که از حضور این بازیکنان در تیم ملی فرانسه انتقاد کردند و معتقد بودند بازیکنان سفیدپوست باید نماینده کشورشان باشند. این نژادپرستی حتی در فدراسیون فوتبال این کشور هم نفوذ داشت و آنها زمانی می خواستند حضور بازیکنان مهاجر را در آکادمی ها محدود کنند.