مطلب ارسالی کاربران
کریستیانو رونالدو،پایان غزل روح مادرید.
حوالی همین روز ها بود که آسمان مادرید ستاره تازه ای را به خود دیده بود.ستاره ای پر زرق و برق که نوید روز های خوش را به آن ها میداد.تمام جهان گم در هیاهو این انتقال جنجالی منتظر تماشای درخشیدن او بودند.و در سال های نخستین هم همینطور بود!همانگونه که باید میبود!همه مبهوت تکنیک و سرعت ناب او فراموش کرده بودند که هنوز پسرنیک برنابئو بر تخت پادشاهی نشسته.و پس از کش و قوس های فراوان پسرنیک برنابئو،رائول مادرید را ترک کرد و همه چیز برای آغاز سلطنت کریس آغاز شد.
رونالدو مصاحبه ای که حاشیه درست کند نمیکرد چون او خود جنجال و حاشیه بود!خودِ خودِ حاشیه!تمام لنز دوربین ها متوجه کسی بود که کوچکترین حرکتش بمب رسانه ای و پولساز بود!
آن پسر جوان با انگیزه در برنابئو تبدیل شد به افسانه ای مغرور که هیچ چیز جز پیروزی نمیخواست!بی توجه به حریف مقابل و بازیکن کنارش فقط و فقط به پیروزی فکر میکرد!
افسانه مغرور به افتخارآفرین با پیراهن مادرید ادامه داد تا در واپسین لحظات جشن پیروزیشان خبری تلخ را بدهد!خبری که هیچکس فکرش را نمیکرد که حقیقت داشته باشد!
و این گونه شد که به رسم رفتار با اسطوره ها،کریس مادرید را ترک کرد!
نه لبخندی و نه تقدیری!فقط خداحافظی!همانند رائول و کاسیاس هر اسطوره ای که در مادرید زنده بماند!
و دست تقدیر غزل خوش این افسانه را با قافیه ای نه چندان دوست داشتنی به تاریخ مادرید سپرد.
قلب برنابئو هنوز دیری نگذشته دل تنگت شده.
هوادار ها میخوان تو رو دوباره با لباس قوهای سفید ببیند.اما تو بر میگردی!بال های رویایم توان آنقدر پرواز را ندارد که تو داره دوباره به عنوان بازیکن در مادرید ببیند ولی شاید مربی شاید بازیکن شاید بازیکن!قرار ما قلب مادرید،سانتیاگوبرنابئو💔
مادرید قلم تازه ای میخواهد!نویسنده ای تازه اما باید بداند اینجا همه بی رحم تر از همیشه منتظر قلمی ناب هستند که یاد نویسنده های گذشته مادرید را زنده نگه دارد.
نقطه.