متن :
باتو بود دلم بیبی
جدیدا چقد فسی
بد شدیم از هم دلگیرو
نموند اسن حسی
شبا هنوز بالشمو بغل میکنم به یادت
حاضره غذامون وقتی میریم توی جاده
بد شدیم
ما هر دو کج شد راهمونو
ولی هرطوری
که شده بر میگردونم اونو
دوباره لش کنیم رو تخت تو کلبه صورتی
حلقه هامون روی میز
نمونده جنگ ستیز
تو اون کلبه صورتی رو آیینه اسم من بود
نداشتیم غصه کمبود
شبامون تا پنج صبح
بیدار بیدار میکردیم همو تیمار
از خستگی رو تخت بیجان
بیبی مال منی
نیاد سمتت کسی
نمیزارم حتی بخوره بهت دست کسی
تو همه چیز منی
رویه شیطون منی
من اگه آب باشم ولی تو آتیش منی
تو اون کلبه صورتی رو آیینه اسم من بود
نداشتیم قصه کمبود
شبامون تا پنج صبح بیدار بیدار
میکردیم همو تیمار
از خستگی رو تخت بیجان