FCBayern.ir- پپ گواردیولا فردی باهوش و خلاق و یکی از ستایش شده ترین مربی های فوتبال است. مربی جوان و خوش فکر که در همان اوایل کار خود در بارسلونا توانست تفکرات خود را بر روی این تیم پیاده کند تفکراتی که بعد ها به تیکی تاکا مشهور شد،البته واژه درست تر آن تیکی تاکای گواردیولا..
دوران حضور وی در بارسلونا با درخشش بازیکنانی چون مسی، ژاوی، اینیستا، بوسکتس، آلوز و ... همراه بود. برخی از کارشناسان و بینندگان فوتبال بر این موضوع تاکید دارند که گواردیولا در زمان حضورش در بارسلونا کار خاصی انجام نداد و فقط تاکتیک تیم را عوض کرد و دوران اوج بارسلونا مربوط به بازیکنان آن تیم به خصوص لیونل مسی مرتبط میشود. این نظریه شاید در نگاه اول کمی درست باشد ولی وقتی واقعا به موضوع پیش رو فکر میکنیم و به عمق این مهم دست پیدا میکنیم ، آن را اتهامی بی اساس به پپ گواردیولا میدانیم. لیونل مسی آرژانتینی هر 4 سالی که صاحب توپ طلا شد گواردیولا سرمربی بارسلونا بود. ژاوی و اینیستا این دو هافبک خلاق پس از استعفای گواردیولا و در فصل 2012/2013 افت محسوسی داشتند یا بهتر است بگوییم بارسلونا افت کرده بود. دیگر خبر از بازی ناب کاتالان ها در زمین نبود. حتی قهرمانی آن ها در لیگ هم به لطف حضور ستارگانش بود به خصوص گلزنی های لیونل مسی... ولی آن ها در اروپا مقتدر نبودند. و نمایش ضعیف برابر تیم پاری سنت ژرمن و باخت تحقیر آمیز برابر بایرن مونیخ مصداق این موضوع است. در جام حذفی هم پس از شکست در خانه برابر رئال مادرید از گردونه رقابت ها حذف شدند. حتی خود طرفداران بارسلونا هم گواردیولا را نه تنها بهترین مربی چند سال اخیر بلکه از بهترین های تاریخ باشگاهشان میدانند. او با بارسلونا در 4 سال 14 جام مختلف گرفت و رکوردی منحصر به فرد به جای گذاشت. حتی بارسلونایی که الان تحت هدایت مارتینو آرژانتینی است باز آن صلابت گواردیولا را ندارد. هر چند آن ها تا به اینجای فصل نمایش قابل قبولی داشته اند ولی باز هم دوست داران بارسلونا تیم پپ را بیشتر میپسندند...
پس از جدا شدن گواردیولا از بارسلونا در اواخر فصل او یک سال را تصمیم به استراحت گرفته بود. در این یک سال شایعات و اخبار فراوانی مبنی بر علاقه گواردیولا برای هدایت یک تیم به چشم میخورد. شاید از مهم ترین آن ها مربیگری برای منچستر بود، چیزی که خود الکس فرگوسن هم به دنبال آن بود زیرا فرگوسن تصمیم به بازنشستگی از فوتبال را داشت و خودش به دنبال آوردن این مربی خوش فکر به اولتدرافورد بود. با تمام این شایعات و اخبار در اواسط فصل گذشته طی یک هفته ای که از علاقه سران باشگاه بایرن مونیخ به پپ اخباری میرسید. گواردیولا به شایعات پایان داد و رسما به بایرن پیوست .. خبری تعجب بر انگیز، خبری خوب ، بد، زشت.... خبری خوب از این نظر که پپ از بین این همه باشگاه در جهان بایرن را به عنوان مقصد بعدی خود انتخاب کرده بود و مشتاق به حضور در این تیم بود و برای هواداران نیز خبری خوش محسوب میشد. خبر بد این که یوپ هاینکس را دیگر در فصل بعد نمیبینیم و تیم بی نقصی که او آن را ساخته به دست تفکرات یک مربی اسپانیایی خواهد افتاد. و خبر زشت این که چرا در این موقع از فصل این موضوع بیان شد. در اواسط فصلی که بایرن تمام بازی های خود را با اقتدار میبرد و در اروپا هم بی رقیب بود... آیا بهتر نبود این موضوع آخر فصل مطرح میشد. به هر حال هر چه که بود گفتن این خبر نه تنها برای بایرن گران تمام نشد بلکه هم به یوپ هاینکس قدرت زیادی داد و هم شوری وصف ناشدنی در تیم به وجود آمد و آن ها را مصمم به کسب موفقیت حتی به خاطر هاینکس کرد. بازیکنان تیم همه و همه او را مانند پدر خود دوست میداشتند و فقط کافی بود به برخورد بازیکنان با وی دقت میکردید. هر چه بود فصل با موفقیت هایی تاریخی برای باواریایی ها به اتمام رسید و پس از چند هفته مربی خوش فکر اسپانیایی کار را بر دست گرفت و با خونسردی کامل تفکرات خود را بازی به بازی بر تیم پیاده میکرد. او در ماه های گذشته بیشتر وقت خود را صرف یادگیری زبان آلمانی برای ارتباط بهتر و گیراتر با بازیکنان خود کرده بود... بایرن مونیخ دارای نیمکتی قوی و تیمی یکدست است. به طوری که در نبود یک بازیکن تیم انسجام خود را زیاد از دست نمیدهد. این تیم ستاره محور نیست... و مربی بزرگی را بر بالا سر بازیکنانش میبیند... همه این ها به مدیریت قوی و آینده نگری کادر مدیریتی این تیم که بر خلاف اکثر تیم های بزرگ فوتبال از اساطیر همین باشگاه هستند انجام میشود. تیمی که با سرمایه خصوصی جزو 3 باشگاه ثروتمند جهان است. یکی از مدرن ترین ورزشگاه های جهان را دارد، امکانات رفاهی خوب دارد، ترکیبی از ستارگان فوتبالی با تجربه و جوان را در خود میبیند. هیئت مدیره باشگاه متشکل از اساطیر با تجربه باشگاه و مدیران اقتصادی برتر است، مدیر ورزشی یعنی ماتیاس سامر فردی بسیار باهوش است و تحت هر شرایطی با کمک به باشگاه و مربی و مشورت هایش راه کار هایی جدید ارائه میدهد، هم اکنون نیز یک مربی بزرگ و جوان را بر سر بازیکنانش میبیند و... تمام این موضوعات عامل مهم موفقیت یک باشگاه محسوب میشود. تجربه از شکست ها و پیروزی های گذشته ، درایت و مدیریت در زمان حال،و آینده نگری سه عنصر اساسی در بهترین باشگاه آلمان است که از دلایل اصلی انتخاب گواردیولا بر این تیم نیز بوده است.
وی اوایل حضورش در بایرن و در دیداری تدارکاتی به مصاف شاگردان قبلی خود در بارسلونا رفت و آن ها را شکست داد. در اوایل فصل او در سوپر جام آلمان در نبود بازیکنان اصلی خود از جمله نویر و ریبری شکستی برابر دورتموند متقبل شد و به نظر شروع خوبی نبود. هر چند جام آن چنان با ارزشی نبود و بازیکنان اصلی بایرن هم غایب بودند ولی باز هم واکنش منتقدان را برانگیخت. سپس با شروع بوندسلیگا وی رفته رفته تیم را بهتر آنالیز میکرد و شروع خوبی با بایرن داشت و کم کم شاهد تغییرات در تیم بودیم... در حالی که همه انتظار داشتند او با سیستم فصل پیش بازی کند یعنی 4-2-3-1 یا در صورت امکان سیستم 4-3-3 بارسلونا را در بایرن پیاده کند ولی گواردیولا تفکرات تاکتیکی ناب خود را در سیستم ریسک پذیر 4-1-4-1 میدید. با آمدن گوتزه و تیاگو به بایرن و ترافیک بازیکن در خط هافبک، هر روز ترکیب مد نظر گواردیولا از سوی خبرگزاری های ورزشی مجلات و رزنامه ها، منتقدین و بینندگان فوتبال پیش بینی میشد... ولی نه، باز هم نه... کسی حتی نمیتوانست به تفکرات پپ در چیدن ترکیب و نحوه بازی نزدیک شود... تنها چیزی که قبل حضور وی در باشگاه مونیخی مد نظر بود این بود که یقینا سبک تیکی تاکا را او با خود به بایرن تزریق خواهد نمود ولی به مرور زمان مشخص شد به روشی دیگر این کار را انجام میدهد. وی در اولین قدم و در اولین غافلگیری فیلیپ لام را که بهترین مدافع راست دنیا بود را به مرکز زمین فرستاد. موضوعی که به ذهن هیچ کس نمیرسید... دلیل او برای این کار چه بود؟! آن هم در سیستمی که شماره 6 یا همان هافبک دفاعی تیم اساسی ترین نقش را در آن ایفا میکند... انتقال توپ از دفاع به حمله و کنترل شرایط بازی از مهمترین وظایف این پست در سیستم 4-1-4-1 است. این جا به جایی بهت و حیرت مونیخی ها و طرفدارانش را به دنبال داشت. این در حالی بود که بایرن هافبک های طراز اول زیادی داشت که میتوانستند در نظر اول بهتر از فیلیپ لام در این پست جواب بدهند مثل شواینی، کروس، تیاگو و مارتینز... ولی فیلیپ لام در آن پست چنان جا افتاد و خوب بازی کرد که خلا بازیکنان نام برده به هیچ وجه حس نشد... وقتی از گواردیولا در مورد چنین تغییری سوال پرسیده شد وی در جواب گفت من با بازیکنان بزرگی در دنیا کار کرده ام ولی به تا به حال بازیکنی به زیرکی فیلیپ لام ندیده ام؛ واقعا هم چنین بود. فیلیپ لامی که یک فول بک کلاسیک بود چنان در این پست جا افتاد که اعتماد پپ را به رافینا برای دفاع راست به دنبال داشت. و بازیکنان دیگر را به بازی در پست های دیگر گرفته بود. باید قبول کرد که رافینا هر چقدر بازیکن خوبی باشد ولی تاثیر لام را در دفاع راست ندارد. فیلیپ لام علی رفم جثه کوچکش بسیار تیزهوش و بی نظیر است. او پاس هایی دقیق و گره گشا میدهد و تکل ها و توپ گیری عالی دارد و بعد از گذشت چند هفته در پست 6 کاملا جا افتاد... بدین ترتیب اولین سورپرایز پپ در بایرن این موضوع تلقی میشود.
بایرن همان اوایل فصل چند بازیکن خود را از جمله خاوی مارتینز، شواین اشتایگر و تیاگو را به دلیل مصدومیت در مقطعی از دست داد و این موضوع ارزش و هنر گواردیولا را چندین برابر کرد. خلا آن ها نه تنها حس نشد بلکه بایرن بدون شواین اشتایگر و تیاگو چلسی را در فینال سوپر کاپ در یک بازی انتقامی، برتر و خاطره انگیز شکست داد و اولین جام خود را با پپ کسب کرد... بعد از کسب اولین جام گواردیولا با فروتنی این جام را متعلق به یوپ هاینکس دانست و گفت تیمی که امروز قهرمان شد حاصل کادر مدیریتی قوی و درایت و تاثیر هاینکس است. تیم باواریایی تحت هدایت گواردیولا جام باشگاه های جهان را هم بدون شواین اشتایگر و روبن کسب کرد و بدین ترتیب بایرن مونیخ با 5 جام سال تاریخی خود را تمام کرد تا گواردیولا همان اول عناصر برتری خود را ثابت کند...
با رفع مصدومیت ها به مرور زمان برخی بازیکنان به ترکیب تیم برمیگشتند. ولی پپ باز هم در هر بازی با ترکیبی خاص وارد زمین میشد و تفکرات عجیبی داشت. در یکی از یک طرفه ترین و زیباترین بازی های فصل لیگ قهرمانان، بایرن مونیخ به مصاف منچستر سیتی رفت که زهر دارترین تیم جزیره بود. بازی که هنوز به عقیده بسیاری از طرفداران بایرن یکی از بهترین نمایش های تیم تا بدین جا بوده است. بایرن تا دقیقه 80 آن بازی بدون داشتن مهاجم هدف منچستر سیتی را در خانه خود مبهوت قدرت خود کرده بود و در نهایت 3-1 بازی را برد. بایرن مونیخ تحت هدایت گواردیولا به رکورد های بی نظیری دست یافت از جمله بیشترین برد پیاپی در لیگ قهرمانان و زودترین قهرمانی بوندسلیگا از مهمترین رکوردهای بایرن محسوب میشود... چیزی که به مرور زمان مشخص شد سبک دگرگون شده بایرن مونیخ بود. حالا میشود گفت سبک بازی بایرن شباهتی به تیم سال قبل ندارد و گواردیولا اینچنین تاثیر خود را گذاشت. زمانی که وی در بارسلونا بود به مهاجمان هدف آن موقع اعتقادی نداشت و شاید همین موضوع روابط سردی بین او و زلاتان ایجاد کرده بود. او از لیونل مسی به عنوان مهاجم کاذب در تیم خود استفاده میکرد و به نظر قصد داشت همین کار را در بایرن انجام دهد. آمدن گوتزه به بایرن و شباهت های بازی او به مسی هم مزید بر علت شده بود. در بیشتر بازی ها مولر این نقش را در زمین ایفا میکرد و این سبک در بایرن بعضی اوقات جواب میداد، بعضی اوقات نه... مثلا در بازی رفت با منچستر سیتی جواب داد ولی در بازی لیگ مقابل لورکوزن خلا یک تمام کننده قهار شدیدا حس شد... شاید اگر مانژوکیج مهاجم تنبلی نبود و در کار های دفاعی و پرسینگ تیم شرکت نمیکرد چه بسا او را هم به سرنوشت زلاتان ربط میدادیم ولی خوشبختانه پپ کمی تفکراتش مبنی بر استفاده از مهاجم کاذب را تغییر داده بود. ولی کماکان سبک تیکی تاکای گواردیولا را در بایرن میدیدم. هر چند متفاوت ولی به هر حال باید قبول کرد که چنین بود و هست...
گواردیولا همچون دوران بارسلونا در بایرن نیز ستایش میشد، با اینکه سال اول حضور وی بود ولی باز هم تاثیرات خود را گذاشت. وی در هر بازی با ترکیبی متفاوت بازی میکرد. همین موضوع تاکتیک تیم مقابل را به هم میریخت و خود طرفدران بایرن نیز از چینش بازیکنان در عجب بودند و نمیتوانستند حتی حدس بزنند. شاید یکی از ارکان مهم در پیروزی های بایرن همین نکته بود. خوشبختانه بایرن بازیکنانی تاثیر گزار زیادی دارد که در صورت عملکرد ضعیف یک بازیکن بازیکن دیگر تاثیر خودش را میگزارد. اگر ریبری خوب نبود، روبن ستاره آن بازی بود و بالعکس، اگر مولر خوب نبود، گوتزه میدرخشید، اگر شواینی خوب نبود کروس یا تیاگو به تیم ثبات میدادند و این موضوع برگ برنده پپ بود. شاید تنها انتخابی که در بایرن میشد حدس زد مانوئل نویری بود که درون دروازه قرار داشت. حتی در خط دفاعی هم شاهد تغییرات بودیم آن هم آمدن خاوی مارتینز در آن پست که این موضوع ریسک شدید را به دنبال داشت... به هر حال با وجود اینکه خاوی مارتینز بازیکنی جنگنده و دفاعی بود ولی شاید انتخاب او برای دفاع وسط کمی عجیب به نظر میرسید حتی خودش گفته است که من مشکلی با بازی در قلب خط دفاعی ندارم ولی دوست دارم در پست تخصصی ام یعنی همان هافبک تدافعی بازی کنم. با این وجود پپ او را در بازی های مهم و بسیاری از جمله بازی رفت با دورتموند در لیگ در این پست به بازی گرفت... به نظر شما دلیل این انتخاب چه بود؟!! شاید پپ قصد دارد سبکی منحصر به فرد در فوتبال معرفی کند و به عنوان مدافع هافبک از وی استفاده کند. شاید به دلیل قدرت حفظ توپ بالایش همزمان با قدرت بدنی قابل قبول و خصوصیات جنگندگی اش این پست را در بازی هایی به وی میسپرد!!! تمام این ها حدس و گمانه زنی است، هر چند تا حدود زیادی همینطور است ولی باز هم پپ تفکراتی دارد که به راحتی نمیتوان به آن دست یافت. ترافیک شدید بایرن در خط هافبک و فیکس بودن روبن و ریبری گواردیولا را مجبور میکند بازیکنان بزرگی از جمله مولر ، گوتزه یا مانژوکیج را به صورت چرخشی بازی دهد... این موضوع برخی اوقات در خصوص خاوی مارتینز، بواتنگ، شواین اشتایگر و کروس نیز صدق میکند... به نظر گواردیولا نظر خاصی بر تیاگو دارد و وقتی مصدوم نیست او را تقریبا در اکثر بازی ها فیکس بازی میدهد...
در این فصل قدرت بایرن در حفظ توپ و خط هافبک خلاق و توانمندش است... موضوعی که باعث شده به عقیده برخی کارشناسان بایرن به خطرناکی فصل قبل نباشد. هر چند هنوز خطرناک ترین تیم اروپا برای هر رقیبست، ولی باید قبول کرد به صلابت فصل قبل هنوز نرسیده است. بایرن گواردیولا خصوصیات خاص خود را دارد؛ نکات منفی دارد، نکات مثبت دارد. از آنجا که بیشتر تمرکز بر حفظ توپ است در کارهای دفاعی خصوصا در ضد حملات به مشکل برمیخورد. اگر بایرن دروازه بان جسور و خارق العاده ای به اسم نویر نداشت شاید مشکلات در خط دفاعی بیشتر میشد... بایرن در زمان حال و طی تاکتیک های گواردیولا حفظ توپ را سرلوحه کار خود قرار داده و میتوان گفت بقیه تاکتیک تیم زیر مجموعه حفظ توپ است، این زیرمجموعه شامل: حفظ توپ وکنترل بازی در شرایطی که تیم به نتیجه رسیده است، حملاتی گسترده با اکثر بازیکنان با پاس های زیاد، پاس های در عرض بی شمار چه زمینی و چه بلند برای باز کردن دفاع بسته حریف، جا به جایی سریع و تعویض پست ناگهانی بازیکنان برای سردرگمی تیم حریف به خصوص روبن،ریبری، گوتزه... و نکات کلی دیگر از تاکتیک های گواردیولا در این فصل بوده است... به نظر در بازی هایی که سیستم مهاجم کاذب پپ به مشکل برمیخورد وی دست به دامان مانژوکیج و پیزارو میشود مثل پیروزی برابر اشتوتگارت که با آمدن مانژوکیج و بعد پیزارو روند بازی تغییر کرد و بایرن به پیروزی رسید. گواردیولا به مرور زمان میفهمید که سبک های دیگری هم در فوتبال برای نتیجه گرفتن است و داشتن یک مهاجم کلاسیک قهار در هر تیم لازم است. مانژوکیج به عنوان یک مهاجم هدف و با خصوصیات جنگندگی بالا و در خدمت تیم بودن کمک شایانی در برخی بازی های فصل کرده است. مثل بازی با هرتابرلین در لیگ یا بازی برگشت با منچستر در لیگ قهرمانان... آن طور که تا بدین جای فصل به نظر میرسد، گواردیولا یا هنوز ترکیب ایده آل خود را پیدا نکرده و سردرگم است یا تاکتیک وی در بایرن و در این فصل همین جا به جایی و چینش متفاوت بازیکنان است. در برخی بازی های فصل بایرن آن طور که باید زهر دار نبوده و پاس های بیجا و اضافی و ایجاد موقعیت کم انتقاداتی را به گواردیولا وارد کرده است. برخی منتقدین میگویند تیم وی بیش از حد با توپ کار میکند و از مهره هایش به خوبی استفاده نمیکند... بایرن کناره های قوی در تیم خود میبیند ولی باز هم حفظ توپ و پاس رکن اصلی بایرن است. هر چند نباید منکر این نکته شد که بایرن هنوز هم بهترین در جهان است ودر فرم نگه داشتن تیمی که به همه چیز رسیده است کار هر مربی نیست. انگیزه دادن به تیم هم هنر خود را میطلبد که پپ تا به این جا نمره قبولی میگیرد. ولی نکته اینجاست چرا بایرن زهر دار تر از گذشته نیست ؟!
به این نکته هم توجه کنید، هر تیمی که رو به روی بایرن قرار گرفته با ساختاری کاملا دفاعی وارد زمین شده و این موضوع برای تیم هایی همچون منچستر و آرسنال که طرفداران هیچ گاه از انان بازی دفاعی سراغ ندارند هم رخ داده است. همین موضوع کار بایرن را برای خلق موقعیت سخت تر میکند ولی غیر ممکن نمیسازد. به یاد بیاورید یوونتوس با ساختار دفاعی خود چطور در مقابل بایرن هاینکس زانو زد...
نظر شما در مورد سبک گواردیولا در بایرن چیست؟!! آیا شما با سیستم کاری او و ترکیب چرخشی اش موافقید... آیا به نظر شما بایرن صلابتش را از دست داده است؟!! نظر شما در مورد به کار گیری فیلیپ لام در پست 6 و خاوی مارتینز در دفاع و مولر یا گوتزه به عنوان مهاجم کاذب چیست؟!!
در بخش سوم و پایانی مقاله جمع بندی کلی خواهیم کرد و به مقایسه سبک بایرن هاینکس و گواردیولا خواهیم پرداخت و نقاط ضعف و قوت هر دو سبک را بررسی میکنیم...
ادامه دارد...
صادق پارسا