مطلب ارسالی کاربران
یادداشت ویژه: مسی کوچه های به خون آلوده
« تو باید به عقاید من احترام بگذاری و درباره مارک ها درست صحبت کنی، مخصوصا برندهای ایتالیایی. مارک ها صرفا همان لباس یا ادکلن یا شامپو یا یا چیزی که ظاهرا نشان می دهند نیستند. پشت هریکی آن رویایی جهانی خوابیده است. مثلا وقتی موهایم را با شامپوی کلیون می شویم یا از حمام که بیرون می آیم ، مام کلیون زیر بغلم خالی می کنم ، در همان لحظه دارم رویایی جهانی هم می بینم. حتی اگر حواسم نباشد و ماجرا های رویایم در ناخودآگاهم بگذرند. رویای جهانی. درست در همین لحظه ، چند میلیون نفر مثل من دارند موهاشان را که با شامپوی کلیون کفی کرده اند آب می کشند و تازه زیر دوش ترانه ای عاشقانه هم می خوانند. چند میلیون نفر دیگر بازوهاشان را جلوی آینه قدی بالا گرفته اند و در حیرت اند که موی زیر بغل شان چقدر سریع رشد می کند و در همان حال مام کلیون به زیر بغلشان می مالند. اگر پای رویای جهانی در میان نباشد شامپوهای خمره ای داروگر هم موهای آدم را چنان تمیز می کنند که وقتی زیر دوش روی موهایت دست می کشی موهات قچی صدا می کنند! تازه زیر بغل خیلی ها حتی توی چله تابستان ، نه عرق می کند نه زیاد بو می گیرد. همین الان اگر به پشت سرت نگاه کنی و از آدم هایی که روی سکوهای سنگی نشسته اند و با چنگال پلاستیکی به جان تکه های سیب زمینی سرخ کرده افتاده اند سوال کنی ، به تو می گویند که این رویای جهانی را حداقل یکبار در عمرشان دیده اند.»
یوسف آباد خیابان سی و سوم – سینا دادخواه
عکس که پخش شد ، دنیا تکان خورد از رویای جهانی ساده کودکی از دیار دهوک عراق. پسر بچه ای با رویای جهانی و با پیراهن دست ساز ستاره ای جهانی. یک کیسه زباله و یک ماژیک و کمی خلاقیت ، دسترسی این کودک گمنام به رویای جهانی را - حتی در این دیار نفرین شده نیز - میسر کرده بود. چه خلاقیت از قدیم فرزند احتیاج بوده و هست. این احتیاج به رویای جهانی است که خلاقیت را وارد می کند تا این کودک گمنام را با با کیسه زباله ای کم کیفیت و نوشته ای به زبان خارجی ، تبدیل کند به مسی کوچه های جنگ زده شهر و دیار خودش.
که بوده آن مرد یا زن شریف که بی رویایی جهانی کودکی های تلخ خود را پیش چشم آورده و اینگونه نجیبانه ، به کیسه ای و نوشته ای ، رویایی را به کودکی فقیر بخشیده؟ کدام فرشته ، کدام برگزیده ، کدام مامور قسم خورده خداوندگار ، اینگونه اهتمام ورزیده به برآورده کردن نجیبانه رویای سادگی کودکی گمنام از دیاری در بی خبری فرو رفته؟ سهم ویراژهای شادمانه کودکانه این مسی کوچه های به جنگ آلوده شده را ، باید پای خلاقیت نجیبانه کدام فرشته ای نوشت که اینگونه به سادگی ، به جیب های خالی پدران گمنام و نجیب و بی پول سرتاسر دنیا ، راه برآورده ساختن آرزوهای کودکان خود را آموخت؟
ندانیم. با این همه ، این عکس ، این تصویر ، این رویای جهانی ارزان قیمت ، سندی است بر یکسان بودن ما و خواسته هایمان. در هر کجا که باشیم ، در هر دیار که زیستن در آن نصیب و قسمت ما باشد از روز ازل ، در هر جای این دنیای خاکی ، به هر زبان که لب به ستایش خدا بزنیم ، در هر قبله ، به هر مذهب ، به هر کیش و آیین و ملبس به هر اعتقاد یا ایمان یا هر سرپناه دیگری که سبب می گردد تا روزهای تلخ ، را دم بیاوریم و چشم بدوزیم به آینده ای بهتر ، این لباس ، این تن پوش ، همچون خلعتی شاهانه ، ارزشی دارند به قدر فریادهای سرمستی مسی کوچه های به جنگ آلوده که ملبس به پیراهن ابر ستاره ، برای خودش حریف می طلبد. ناز شستت پسر دهوک. بتاز...با پیراهن تکت ، دنیا را مال خودت کن...
هومن جعفری