...افرادی هستند که شاید هیچ شناختی از همدیگر ندارند و گاه آدرسهای اشتباه به یکدیگر میدهند تا نشانی از خود برجای نگذارند و اینها همه سلامت روان افراد را با چالش جدی، مواجه کرده است.
انسان امروز توسط ارتباطات نامرئی احاطه شده و روزبهروز واقعیت فیزیکی خود را بهعنوان یک سوژهی انسانی از دست میدهد و به شیء ناپیدا و پنهانشده در پشت خطوط و امواج الکترونیکی و پرتوهای نوری تبدیل میشود که گاه تنها صدایی از خود بهجا میگذارد. اگر تلفن و رایانه را محصول دوران مدرن بدانیم، پدیدهی پیامک، بلوتوث، چت، ایمیل و... از دستاوردهای پستمدرنیسم بهشمار میروند. این گذار تاریخی با حاکم کردن و میدان دادن به فضای مجازی، انسان را از حضور علنی محروم کرده و به عینیت او آسیب زده است.روی آشنایی های اینترنتی زیاد نمی شود حساب کرد . البته روان شناسان میگویند این نحوه ادامه رابطه است که سرانجامش را تعیین می کند نه صرفا نحوه شروع آن , اما چیزی که آمار نشان می دهد این است که درصد شکست در این روابط خیلی بیشتر است . به هرصورت , ظاهرا در دنیای امروز شکل گرفتن این نوع روابط اجتناب ناپذیراست . درامریکا درحال حاضر چیزی حدود یک پنجم ازدواج ها ازیک رابطه مجازی شروع می شود , و البته آمار طلاق هم سربه فلک می کشد . خدایا شکرما امریکایی نیستیم , ولی به هرحال ما هم نسبت کمتر درگیر چنین روابطی می شویم , خیلی ها بدون هدف وبه صورت ناخواسته وارد این روابط می شوند . دراینصورت به خاطر نداشتن آگاهی کافی مشکلاتشان چند برابر می شود . پس اگر قراراست دراین زمین بازی کنیم بهتراست قوانین بازی را بلد باشیم تا بازنده ازمیدان بیرون نرویم :
1 - راحت اعتماد نکنید
این مهم ترین نکته است . آشنایی را آرام و بدون عجله پیش ببرید , با احتیاط جلو بروید , و بگذارید طرف مقابل آرام آرام اعتماد شما را به دست بیاورد . لطفا به افرادی که عجله ی زیادی دارند و شما را توی منگنه می گذارند بها ندهید . هیچ دلیلی ندارد سرعت تان را با دیگران تنظیم کنید , شما این حق را دارید که با سرعت مطمئنه خودتان پیش بروید . اگر کسی زود تر از آن که شما احساس راحتی کنید از شما می خواهد ارتباط تلفنی یا حضوری برقرار کنید , بلافاصله جلویش بایستید – حتی اگر زار زار برایتان گریه کند ! چنین فردی در واقع دارد حق شما را زیر پا می گذارد و ناراحتی شما را به راحتی خودش ترجیح می دهد , پس لزومی ندارد با او محترمانه برخورد کنید . هر قدر لازم است زمان بگذارید تا شناخت اولیه و اعتماد اولیه شکل بگیرد . این یک ***** خوب هم هست که آدم های کلک و کلاهبردار را از دور و بر شما دور می کند , چون آنها صبر و حوصله زیادی ندارند و می خواهند هر چه زودتر از شما استفاده کنند و سراغ نفر بعدی بروند . البته لفت دادن بیهوده هم فایده ندارد . هدفمند باشید . در شناختن طرف مقابلتان زرنگی به خرج دهید . رفتار های غیر طبیعی , حرف های متناقض , مکث های بی جا , کار های مشکوک , پنهان کاری ها و به طور کلی هر چیزی راکه غیرعادی به نظرتان می رسد کنید . حساس باشید . شک کنید و تا زمانی که به یقین نرسیده اید هیچ اقدامی برای ادامه رابطه انجام ندهید .
2 – هویت تان را ناشناخته نگه دارید
کسی نمی گوید دروغ بگویید , اما نیازی نیست همان اول اسم و فامیل و عکس و آدرستان را به هر عابری بدهید . این هم به قضیه اعتماد کردن برمی گردد . همه آدم های اطراف شما خوب نیستند . تعداد کمی از آنها غیر خوب هستند اما همین تعداد اندک نیز می توانند حسابی شما را بازی بدهند , از اطلاعات تان سوء استفاده کنند و برایتان دردسر درست کنند . آنها راحت شما را شناسایی می کنند , اما شما به این راحتی نمی توانید آنها را بشناسید . به خاطر همین لازم اطلاعات و هویت تان را مخفی نگه دارید تا زمانی که اعتمادتان جلب شود . هر اطلاعاتی که می تواند باعث ردیابی شما شود مخفی نگه دارید . آدرستان , شغلتان , درآمدتان , نام و نام خانوادگی تان , محل زندگی تان , عکس هایتان , شرکت تان , سایت یا وبلاگتان , یا هر چیز دیگری . به خصوص اگر در شهر کوچک زندگی می کنید , برای صداقت به خرج دادن مجبور نیستید همه چیز را به طور دقیق بیان کنید . اگر تقریبی هم پاسخ بدهید صداقت تان خشه دار نمی شود . هرگز از آدرس ایمیل رسمی تان برای این نوع ارتباطات استفاده نکنید . یک ایمیل مخصوص برای این هدف بسازید و وقتی رابطه تان با کسی جدی شد آن را کنار بگذارید .
3 – به آدم های ” خیلی ایده آل ” شک کنید
با کسی آشنا شده اید که خیلی خیلی خوب است ؟ خوب تر از آن که بشود باور کرد ؟ در خواب هم چنین چیزی را نمی دیدید ؟ وای خدایا عجب شانسی ! البته نه برای شما برای طرف مقابلتان . چون او کلاهبرداری بوده که آن قدر خوش شانس بوده که توانسته هویت خیالی و دروغین خودش را به شما بباوراند ! اگر شخصیت و خوبی های کسی باور نکردنی است , لزومی ندارد باورش کنید . واقعا فکر می کنید در این دنیای خاکی کسی پیدا می شود که بی نهایت مهربان باشد , اصلا عصبانی نشود , بسیار مقید و با اخلاق باشد , اصلا دروغ نگوید , فداکار ترین آدم دنیا باشد , اصلا به کسی بدی نکند , خیلی پولدار باشد , بسیار شیک پوش و زیبا باشد , و خیلی چیزهای خوب دیگر ؟ معلوم است که پیدا می شود , اما تقریبا می توانید مطمئن باشید که آن یک نفر در اینترنت دنبال کسی نمی گردد ! پس چه بهتر که هر چه زودتر از این خواب خوش بیدار شوید و دنبال یک آدم معمولی اما واقعی بگردید .
4 – من چند ماه بیشتر زنده نیستم
فقط یک بازی است . یکی از بازی های رایج به خصوص در چت روم های ایرانی ( خارجی اش را نمی دانم ! ) همین است : شما به وفور با افرادی آشنا می شوید که به بیماری صعب العلاج مبتلا هستند ( قالبا سرطان ) , درد زیادی می کشند , تنهای تنها هستند , تا چند ماه دیگر عمرشان را به شما می دهند و این آخر عمری تنها خواسته شان حضور یک همدم دلسوز و بامحبت است تا دردهایشان کمی قابل تحمل تر شود .می دانید , این کلک خوبی برای ورود به دنیای شماست ; چون در غیر این صورت شما به سادگی راضی نمی شوید با یک قریبه ارتباط برقرار کنید و احتمالا طولی نمی کشد که متوجه می شوید این بیمار اگر فقط ده میلیون تومان پول عملش را جور می کرد دیگر نمی مرد ! قطعا شما هم آنقدر سنگدل نیستید که بگذارید جان یک انسان به خاطر این مبلغ ناقابل به خطر بیفتد ! این است که خودتان را به آب و آتش می زنید تا به یک کلاهبردار کمک کنید . اما قبل از آن می توانید سری به یکی از مراکز شیمی درمانی یا قلب بزنید و از این بیماران آمار بگیرید که چقدر از وقتشان را پای اینترنت می گذرانند ؟ ! و راه پی بردن قطعی به دروغ این جور آدم ها را بلد باشید : خیلی ساده اسم داروها , پزشک متخصص , بیمارستان و نوع بیماری اش را بپرسید !
5 – به عشق های اینترنتی اعتماد نکنید
خیلی ساده شما باید به همه چیز در این دنیای مجازی شک کنید , از جمله ابزار عشق هایی که به شما می شود ! “حسابی عاشقت شدم ” نمی تواند واقعیت داشته باشد چون هیچ کس نمی تواند با چند خط چت کردن عاشق شما شود . حتی با چند ماه چت کردن هم نمی تواند . عشق چیزی نیست که به این سادگی و از راه دوربین دو نفر ایجاد شود . عشق حقیقی مستلزشناخت است و کسی با احوال پرسی ها و سئوال و جواب های اینترنتی نمی تواند شما را به اندازه ای بشناسد که عاشقتان شود . مراقب قلبتان باشید . وقتی این بار دیدید باران عشق کسی بیگدار بر سر کسی نازل شده این را بدانید که این باران روی سر هزاران نفر دیگر هم در حال باریدن است ; مطمئنا شما اولین کسی و یا آخرین کسی نیستید که این فرد در دنیای مجازی با او آشنا شده است . کسی که به سادگی عاشق شما شده به سادگی عاشق خیلی های دیگر هم می شود .
6 – وقت تان را تلف نکنید
آشنایی های مجازی به اندازه کافی زمانبر است و مدت زمان لازم برای ایجاد ارتباط و اعتماد در آنها به حد کافی زیاد است , پس بیخودی لفتش ندهید . ارتباط شما فقط باید با هدف شناخت هر چه بیشتر ادامه پیدا کند . تمام حاشیه های دیگر را کنار بگذارید . وقت را تلف نکنید و از هر فرصتی برای شناختن او استفاده کنید . هر چه دیرتر به شناخت برسید احتمال این که عمر بیشتری را در رابطه با فردی که اصلا مناسب شما نبوده تلف کنید بیشتر می شود . وقتی به اندازه کافی اعتماد پیدا کردید , وقتش است که رابطه را حضوری کنید . یادتان باشد نیازی نیست همه بررسی ها و برنامه ریزی ها از طریق همین ارتباط اینترنتی انجام شود . خیلی چیزها را در ملاقات های حضوری و آشنایی های بعدی به دست می آورید . تا زمانی که او را ندیده اید نمی توانید در موردش قضاوت کنید . پس بگذارید کاخ آرزوهایتان را بعد از ملاقات با او بنا کنید ! و بعد از گذراندن مراحل اولیه , هر چه این ملاقات زودتر انجام شود بهتر خواهد بود
انسان امروز توسط ارتباطات نامرئی احاطه شده و روزبهروز واقعیت فیزیکی خود را بهعنوان یک سوژهی انسانی از دست میدهد و به شیء ناپیدا و پنهانشده در پشت خطوط و امواج الکترونیکی و پرتوهای نوری تبدیل میشود که گاه تنها صدایی از خود بهجا میگذارد. اگر تلفن و رایانه را محصول دوران مدرن بدانیم، پدیدهی پیامک، بلوتوث، چت، ایمیل و... از دستاوردهای پستمدرنیسم بهشمار میروند. این گذار تاریخی با حاکم کردن و میدان دادن به فضای مجازی، انسان را از حضور علنی محروم کرده و به عینیت او آسیب زده است.
جهان مجازی و سلامت روان
قرن بیستویکم با مجازیسازی ارتباطات شروع شد. ابررسانهها بیش از آنچه که مخاطب انتظار و ظرفیت دارد، به او ارائه میکنند. بین جهانیشدن و فضای مجازی، ارتباطی دوسویه برقرار است. از طرفی میتوان جهانیشدن را عامل پدیدآیی فضای مجازی دانست و فروپاشی مرزهای انسانی را به آن نسبت داد و از طرف دیگر، گسترده بودن ارتباطات مجازی و ماهیت بیمکانی و بیزمانی و فراگیربودن آن و بارش فکری نابههنگام آنرا عامل شکستن مرزهای سنتی و قبیلهای و یکپارچهسازی ارزشهای انسانی دانست. به اینترتیب، جهان رفتهرفته از وضعیت دیالوگ (گفتوگو) خارج شده و بهسوی مونولوگ (تکصدایی) پیش رفته است و یکی، همه را مجاب میکند که گفتمان او را بپذیرند.
در یک فضای ارتباطی واقعی که بهطور معمول حضور یک یا چندنفر بارز است، طرفین با مخاطب قراردادن همدیگر، اطلاعاتی هرچند اندک معاوضه میکنند و به حریم همدیگر نیز آسیب نمیزنند اما در فضای مجازی همچون اینترنت، پیامک، چت و... طرفینِ ماجرا، آن کمترین اطلاعات درست را نیز از همدیگر دریغ میکنند. در پشت پردهی این ماجرا، افرادی قراردارند که شاید هیچ شناختی از همدیگر ندارند و گاه آدرسهای اشتباه به یکدیگر میدهند تا نشانی از خود برجای نگذارند و اینها همه سلامت روان افراد را با چالش جدی، مواجه کرده است.
ارتباط چیست؟
ارتباط، فرآیندی تبادلی است که بهطور معمول، هدف خاصی را دنبال میکند و حیطهی آن بسیار گسترده میباشد. انواع ارتباط عبارتند از:
- ارتباط شفاهی (کلامی): ابزار آن، کلمه و زبان است مانند تماس تلفنی و...
- ارتباط کتبی (متنی): بیشتر از طریق نوشتار و با ابزار قلم و کاغذ صورتمیگیرد مانند نامهنگاری و...
- ارتباط سازنده: این نوع ارتباط بهطور معمول با هدف اطلاعرسانی و انجام امور روزمره بهطور شایسته صورتمیگیرد.
- ارتباط ویرانگر: هدف این نوع ارتباط بهطور معمول، تخریب دیگری است.
- ارتباط واقعی: این نوع ارتباط در حضور دیگری صورتمیگیرد و بهطور معمول رودررو است. افراد همدیگر را میبینند و هم از طریق کلام و هم از طریق زبان بدن به یکدیگر بازخورد میدهند.
- ارتباط مجازی: گونهای ارتباط غیرحضوری است که محصول دوران مدرن میباشد و روزبهروز دامنهی آن گستردهتر میشود.
مزایای ارتباطات مجازی
بیشک هیچ ارتباطی بدون سودمندی نیست، کمترین مزیت آن، بازخوردی است که فرد دربارهی خود از دیگری میگیرد. فضای مجازی، وضعیت گفتمانی جدیدی را برای بشر امروز که در نهایتِ ازدحام و تنگنای وقت بهسر میبرد، ایجاد نموده است. این فرصتِ گفتمانی به تولید معانی و نمادهای جدیدی نیز منجر شده و به افزایش دامنهی آگاهی و هوشمندی بشر کمک کرده است.
معایب ارتباطات مجازی
ارتباط مجازی از هر نوعی که باشد چه سازنده، چه مخرب، چه تبلیغی و چه تخریبی، چه پیامکی که اواخر شب، سکوت و آرامش را بههم میزند و چه اخباری که با عنوان فوری در زیرنویس تلویزیون حک میشود، چون بدون اجازهی قبلی و گاه غافلگیرانه و ناگهانی به فرد ارسال میشود و به میدان روانی و حریم خصوصی او تجاوز میکند، نوعی تحمیل است. از اینرو، قبل از آنکه محتوای پیام و گیرندهاش بررسی شود، بایست انگیزهها و هدفهای روانشناختی فرستنده مورد بحث و بررسی قرارگیرد. موضوعی که میباید به چشم خطر و آسیب به آن نگاه کرد، ابررسانههایی چون ماهواره و تلویزیون هستند که بیمحابا و بهگونهای سلطهگرانه، خود را به فضای خصوصی افراد تحمیل کردهاند و از این حیث، جهانی تکصدایی بهوجود آوردهاند.
ارتباطات مجازی و اختلالهای روانی- رفتاری:
افرادی که در فضای مجازی زیست میکنند و یا بهشکلی نامتعارف زیر سلطهی رسانهها و وسایل ارتباطجمعی و حاکمیت صدا و تصویر قراردارند و پیوسته بمباران اطلاعاتی میشوند، در حالت کلی و بهمرور زمان به «اختلال شخصیت مرزی» مبتلا میشوند. چنین افرادی بهطور معمول، فکرها و احساسهای دیگران را وام میگیرند. ذهن آنان بهمرور زمان، انباری از معلومات پراکنده و گوناگون میشود که این ویژگی پذیرندهبودن و آگاهیهای پارهپاره بهمرور زمان، ارزشها و باورهای فرد را با بحران مواجه میکند. سرکوب آنچه خود دارد و پذیرش آنچه که دیگری به او ارائه میدهد، منجر به شکلگیری عقیده و بالطبع، رفتار منفی میشود و فرد رفتهرفته دچار روانپریشی حاد میگردد. خشم، نفرت، توهم، هذیان، نشخوار ذهنی، بیارزشی، ضعف اعتمادبهنفس، اضطراب، افسردگی، وسواس و حتی شکلگیری فکرهای ویرانگر و... وجود او را فرامیگیرد.
فضای مجازی و سازمان شخصیت
در دنیای واقعی «من»، انسان در نقش کنترلکننده ظاهر میشود و ارتباط را به سمتوسویی منطقی و عقلانی پیشمیبرد و رابطه بیشتر سالم و در یک چهارچوب از پیش تعیینشده انجام میگیرد اما در فضای مجازی، بخش «نهاد» که همان «اصل لذت» شخصیت انسان است، اوضاع را در اختیار خود میگیرد و حضور «من» را به حاشیه میبرد و حتی بهمرور زمان، «فرامن» را نیز از عرصه خارج میکند. فرمانروایی «نهاد» بهحدیست که ارتباط، به لذتجویی صرف، خشونت و پرخاشگری کشیده میشود.
سراب رابطه (سه مدل رابطهی نابرابر)
آنچه که در چترومها میگذرد، یک نوع نقش بازیکردن یا جایگزینی عاطفی است، بازی صید و صیاد است. یکی قربانیکننده و دیگری قربانیشونده است و گاه هر دوطرف مورد سوءاستفادهی یکدیگر قرارمیگیرند. بعد از ساعتها گپ و گفتوگو، هر دو خیال میکنند سود بردهاند و یا برعکس، هر دو احساس میکنند مورد سوءاستفادهی دیگری قرارگرفته است.
روانپریشی گفتمانی
بسته به شخصیت طرفین، گاه این گفتمان میتواند حائز لذتی دردناک باشد و با وجود دردآوربودن، لذتبخش باشد و به میزانی که طرفین مورد سوءاستفادهی عاطفی یکدیگر قرارمیگیرند، عطششان برای ادامهدادن، بیشتر میشود. حرفهای غیراخلاقی را با وجود بار تخریبی آن، مایلاند که بشنوند و بگویند. استفاده از استعارههای غیراخلاقی، شوخیهای سیاه، دروغگویی و جعل واقعیت، ارتباط را از حالت نرمال خارج میکند. این ارتباط چون خارج از روابط انسانی سازنده است و افراد بهراحتی و حتی بدون مجوز به فضای شخصی دیگری وارد میشوند، از اینرو زمینهی مشاجرهی لفظی زودتر فراهم میشود و طرفین به اینخاطر که تعهدی برای رعایت حریم همدیگر ندارند، از هیچ لفظ و کلمهی تحقیرآمیز و خشونتباری دریغ نمیورزند.
دو رهیافت ممکن
همانطور که اشاره شد، وسایل ارتباطی مدرن، چنان احاطهای بر زندگی بشر امروز پیدا کردهاند که بهراحتی نمیتوان از آنها فرار کرد چراکه رابطهای تنگاتنگ با زندگی روزمرهی افراد پیدا کردهاند. عدم رعایت احتیاط در کاربرد آنها میتواند خطرناک باشد و پیامدهای ناگواری برجای بگذارد.
- بازگشت به طبیعت: برگشت به طبیعتِ حیات انسانی و عدم استفاده از این قبیل وسایل، جز در موارد اضطراری، شاید بتواند سرسامآوری آنها را تا حد زیادی کاهش دهد و تسکینی بر دردها باشد. بهعنوان نمونه، تلفن همراه، وسیلهای ارتباطیست که بیشتر برای دسترسی دیگران به ما بهکار میرود، در حالیکه ما تعهدی نداریم مدام در دسترس دیگران باشیم. خیلی راحت میتوان قید داشتن آنرا زد و از گوشبهزنگی مدام که خود موجب سلب آرامش است، رهایی یافت.
- استفادهی هدفمند: اصل مهمی که بهکارگیری آن میتواند ثمربخش باشد، استفادهی برنامهریزیشده از این قبیل وسایل ارتباطی است. درواقع چه الزامی وجود دارد که ما مدام تنهاییمان را با خیرهشدن به شبکههای ماهوارهای و تلویزیونی و ارتباطات اینترنتی پرکنیم؟! بیشک، جایگزینهای بهتری وجود دارند مشروط بر آنکه هزینهی منفعت روانی خود را درنظر بگیریم.