خاندان صفوی و شیخ صفی الدین:
در قرن هشتم و نهم سلسله های تصوف در ایران مانند نعمت اللهی، صفوی، نوربخشی و ذهبی پیرو مسلک شیعه اثناعشری بودند که تاثیر عمیق معنوی و سیاسی در جامعه ایران گذاشته بودند. در آسیای صغیر و سوریه سلسله شیعه اثناعشری بکتاشیان هم نفوذ فوق العاده در مسائل سیاسی و اجتماعی این مناطق یافته بود.همچنین حکومت شیعی سربداران در خراسان (که اولین حکومت شیعه دوازده امامی در ایران بود)تاثیرات بسیاری برر مردم خراسان و طبرستان گذاشته بود.خاندان صفوی جزو قدیمی ترین این خاندان ها بودند.
اولین فرد این خاندان که مورخان از او سخن گفته اند فیروزشاه زرین کلاه نام دارد که در قرن پنجم هجری در آذربایجان می زیست. او که به پارسایی، دینداری و جوانمردی شهره بود، به زودی مریدانی پیرامون خودگردآورد و فرزندان و نوادگان او نیز افراد بیشتری را به سوی خود جلب کردند.
شیخ امین الدین جبرئیل، پدر شیخ صفی الدین اردبیلی که در کلخوران نزدیکی اردبیل سکونت داشت پیروان زیادی داشت. لیکن وی بعد از حمله گرجیان به اردبیل، به شیراز روانه شد و بیست سال در آنجا گذراند.در شیراز او به حلقه ارادتمندان خواجه کمال الدین عرب شاه اردبیلی از مشاهیر صفویه درآمد، و دختر وی به نام دولتی را همسر خود نمود و به کلخوران بازگشت و در همان جا از زن ایرانی اش «دولتی » صفی الدین اسحاق به سال 650ه . ق زاده شد.
در زمان شیخ صفی الدین اردبیلی، تاریخ خاندان صفویه وارد مرحله جدیدی شد. صفی الدین پس از دست کسب مقام والایی در طریقت صوفیه از اردبیل به شمال ایران مهاجرت کرد و مرید شیخ ابراهیم ملقب به شیخ زاهد گیلانی (متوفی 700 ه . ق)، از عالمان بزرگ شیعی آن عصر شد و در محضر وی باقی ماند و بالاخره دختر شیخ زاهد گیلانی به نام فاطمه خاتون را به زنی گرفت.
شیخ زاهد، نزدیک به صدهزار مرید داشت که از میان آنها دو هزار نفر به خدمت او اشتغال داشتند. این پیوند زناشویی، داماد توانگر و سخاوتمند خود را به یک فرمانروا و حاکم صوفی مبدل نمود. شیخ صفی الدین با سخاوتمندی خود توانست مریدان زیادی را جلب نماید. صفی الدین مقام شیخ زاهد گیلانی را به ارث برد و پس از مرگ وی به اردبیل کوچید و این طریقت بعد از آن به نام صفی الدین سلسله صفویه نام گرفت. اردبیل مرکز انبوه مریدان وی گردید که در کثرت آنان گفته شده که فقط طی پنج ماه تنها از راه مراغه و تبریز سیزده هزار نفر به زیارت وی رفتند. این سلسله بتدریج در آذربایجان و بلاد اطراف قدرتی به هم رساندند و در تمام قرن نهم بر اثر پیوند ازدواج با ترکمانان آق قویونلو و عوامل مساعد دیگر در حال توسعه قدرت و فراهم آوردن دستگاهی شبیه سلطنت بودند تا چنان که می دانیم در آغاز قرن دهم به سلطنت ایران رسیدند.
برای شناخت چگونگی آغازحکومت صفویان باید به سال ها قبل از شاه اسماعیل صفوی یعنی زمان تیمور لنگ برگشت:
تیمور احترام زیادی برای علویان و شیعیان به خصوص سادات قائل بود.تیمور اسیرانی را که ضمن جنگهای سال 804 ه . ق در آسیای صغیر به چنگش افتاده بودند به سفارش خواجه علی(علی بن مؤید، شیعی و علوی که رهبر خاندان صفوی و مریدان بود و تیمور را در فتح خراسان یاری کرد ) به وی بخشید این شفاعت خواجه علی باعث آزادی سران هفت طایفه بزرگ: تکه لو، شاملو، استاجلو، قاجار، افشار، رملو و زنگنه گردید و این هفت طایفه به علاوه طایفه ذوالقدر قشون قزلباشان (سرخ کلاهان) که در حقیقت «فدائیان تشیع » بودند را در آینده به وجود آورد. خواجه علی بعضی از آنها را به موطن خویش در آسیای صغیر باز گرداند و آنها را موظف نمود که مذهب شیعه دوازده امامی را ترویج کنند.پس از مرگ خواجه علی، پسرش ابراهیم به گسترش و تقویت تشکیلات صفویان در آناتولی پرداخت. در زمانی که جنید به ریاست سلسله صفویه رسید خود را سلطان نامید. او در دیاربکر با خواهر اوزون حسن آق قویونلو ازدواج کرد.نفوذ آنان در میان قبایل ترکمان در آذربایجان و آناتولی و از جمله در خراسان گسترش می یافت.با روی کار آمدن شیخ جنید، این سلسله به صورت یک نهضت نظامی و سیاسی درآمد.
او در جنگی علیه چرکس ها کشته شد و رهبری به فرزندش حیدر رسید در این دوران رهبر صفوی و مریدان جنگ هایی با مسیحیان گرجستان و تعدادی از آنان را به اسارت گرفت که از جمله ی آنان همسر خود حیدر و مادر شاه اسماعیل صفوی بود.سلطان حیدر پیش از مرگش(که توطئه ای از طرف آق قویونلو ها و شیران شاهان بود) به مریدان خود فرمان داد تا لباس متحدالشکلی بپوشند و نیز کلاهی بر سر نهند که در قسمت بالای آن از دوازده ترک سرخ رنگ که رمزی از دوازده امام بود. تشکیل می شد. این کلاه، «تاج دوازده ترک حیدری » یا «تاج قزلباش » نام گرفت.
کودکی شاه اسماعیل صفوی:
پس از قتل سلطان حیدر، فرزند بزرگترش، علی جانشین وی شد. لیکن یعقوب، سلطان آق قویونلو فرمان داد تا علی و برادرانش و نیز مادرشان «مارتا»، دستگیر و در استخر فارس زندانی شوند. آنها مدت شش سال در آنجا محبوس بودند و در آن جا از ملاطفتهای منصور بیگ پرناک فرمانفرمای قلعه برخوردار بودند، زیرا منصور بیگ شیعه و از ارادتمندان شیخ صفی الدین اردبیلی بود. اما پس از مرگ یعقوب و تکه تکه شدن قلمرو آق قویونلوها به سبب جنگهای داخلی، یکی از مدعیان حکومت به نام رستم، آنها را از زندان رها کرد لیکن علی در نزدیکی اردبیل به دست قوای رستم کشته شد و علی قبل از مرگ خود برادرش اسماعیل را به جانشینی برگزید.
اسماعیل که در آن زمان هفت سال بیش نداشت با برخی از مریدان سلسله صفویه که بعدهها به نام «اهل اختصاص » شناخته شدند، در سال 898 ه . ق به گیلان رفت و حدود پنج سال در لاهیجان در پناه حکومت شیعی کیائیان گیلان به سر برد.
شاه اسماعیل (متولد 892 ه . ق) در لاهیجان از محضر مولانا شمس الدین لاهیجی استفاده کرد و خواندن قرآن و آثار عربی و فارسی را یاد گرفت.
در آن مرحله قتل پی درپی سلطان جنید، سلطان حیدر و شیخ علی، اسماعیل جوان را پیشوایی محبوب سلسله صفویه کرده بود و مریدان این سلسله از شاه اسماعیل دفاع و جانفشانی می کردند و برای خونخواهی کشتگان آماده شده بودند.
ادامه دارد........