نفرت از زیان
چرا بدبختی بزرگ تر از خوشبختی به نظر می رسد؟
به حال امروز خودت از یک تا ده چه نمره ای می دهی؟ حاال فکر کن چه چیزهایی می تواند نمره حال تو را تبدیل به 10 کند. یک سفر به جزایر کاراییب که همیشه آروزی تو بوده؟ یا یک قدم روبه جلو در زندگی شغلی؟ سوال بعدی: چه چیزی باعث می شود روزت افتضاح باشد؟ فلج شدن، آلزایمر، سرطان، افسردگی، جنگ، گرسنگی، شکنجه، ورشکستگی، بی اعتباری، فوت شدن نزدیک ترین دوستت، کور شدن، مردن؟ این لیست طولانی احتمالات، به ما نشان می دهد چه موانعی بر سر راه خوشی ما وجود دارد. به بیان کوتاه تر، چیزهای بد نه تنها بیشتر از چیزهای خوب اند، بلکه بسیار با اهمیت تر هم هستند.
بنابراین، عجیب نیست بیش از اینکه برای چیزهایی که به دست می آوریم ارزش قائل باشیم، از چیزهایی که از دست می دهیم وحشت داریم. از دست دادن صد دلار بر خوشی تو بیشتر اثر دارد تا به دست آوردن یک صد دلاری. در واقع اثبات شده که از نظر عاطفی، از دست دادن یک چیز دو برابر" سنگین تر" از به دست آوردن همان چیز است. دانشمندان اجتماعی به این پدیده نفرت از زیان می گویند.
این نوع نفرت را می توان در بازارهای بورس نیز جست وجو کرد، یعنی جایی که سرمایه گذاران از کنار ضررهایی که روی کاغذ می کنند به سادگی می گذرند. هر چه باشد، ضرری که متوجه آن نشوی به اندازه ضرری که متوجهش هستی، دردآور نیست. بنابراین، آنها به یک سهام وفادار می مانند، هر چند امکان بازگشت سرمایه اندک و امکان افت بیش از پیش سهام زیاد باشد.
این همان چیزی است که نمی توانیم با آن مبارزه کنیم: بدبختی ها از خوشبختی ها هم متعددتر و هم قدرتمندترند. ما نسبت به موارد منفی بیشتر حساس ایم تا موارد مثبت. در خیابان هم چهره های مخوف بیشتر از چهره های خندان به چشم می آیند. ما برخورد بد را بیش از برخورد خوب به خاطر می سپاریم، البته غیر از مواقعی که برخورد خوب از جانب خودمان باشد.