مطلب ارسالی کاربران
فوتبال خدایی دارد!
"مائون"
خدای فوتبال در تاریخی نامشخص ( تاریخ نامشخص حتی از ازل قدیمی تر است) بدنیا امده و سرتاسر جهان را سپری نمود در پی انسان تا آنها را با بازی اشنا کند ابتدا به مدت طولانی انسان نیافت ....هدف در او نه پرستش و بندگی که پیگیری و خدا شدن بود اینکه قسمتهایی از داستان در سایر آیینهای مرسوم و اشنا وجود دارد باز با این در تفاوت اشکار است در این دنیا خدایی شر و شر وجود ندارد تنها دو طرف رقابت وجود دارد دنیای عادلانه تری است ...حتی این خدا قدرت چندانی ندارد بلکه مجبور به ترک جهان شد وقتی استعداد بازی را در همه به یکسان قرار داد اما اونطور که نقشه های کنونی نشان میدهد شاید میلیاردها نفر چیزی از بازی به یاد نمی آورند این خدا پر از احساس و منطق بود انچنان که منطقش حکم کرد که دیگر و تا کنونی که در آن بود لیاقت خدایی ندارد پس ناپدید شد اما در ذهنها نه به اجبار وجود دارد و تنها با "زندگی خاص " نقش ان زنده می گردد البته نامفهموم ! و این اساس چنین ایینی است تا برای درک و فهمش تلاش گردد خودخواسته و خود خواهانه و غرور در اینجا از اصالتها هست که بارز منفی محسوب نمی گردد غرور در بازی به تو می گوید : هیچ چیزی از بازی نمی دانی!
حال که فوتبال بیخدا شده است مسئله دیگر "مواظبت" است اگر صورت نگیرد و طرف دیگری (سوم)وارد رقابت شود که هیچ اصالتی ندارد یک سوی را به سمت خود میکشاند و ناعدالتی بوجود می آید مگر اینکه قبل از آن ذهن و یا اذهانی ( که بنظر غیرممکن نیست و نزدیک است )بتواند خدای فوتبال را دوباره بوجود اورند و اولین خدا تبدیل به یک یار گردد و اگر 11 یار بهم شدند و پیوستند" رستاخیز بازی" فرا رسیده ..پس اتفاقا خدای فوتبال مائون تنها بود و خدایان فوتبال خطرناک !...به آنها اجازه ندهیم بهم بپیوندند که شوم و ویرانگر است همان نابودی محض است ! پس در میان ناعدالتی رفته ایم یا به رستاخیز می رسیم در هردو تیرگی و غم و مرگ وجود دارد ...