◄ ادعاهای داوکینز و پاسخ های مک گراث (قسمت دوم خدای رخنه پوش و جامع بودن علوم طبیعی)
درباره ادعاهای داوکینز و پاسخ های مک گراث صحبت میکردیم و دو موردش را در پست قبل پاسخ دادیم. در این پست به اشکال سوم داوکینز میرسیم
3️⃣اشکال سوم :خدای رخنه پوش
داوکینز معتقد هست که تنها راه توضیح جهان همین علوم طبیعی هست و وقتی همه پدیده ها را با علم توضیح دادیم دیگه جایی برای خدا نمیمونه
🔸داوکینز مثلا درباره سیستم های کاهش ناپذیر میگه :
" این تفکر اساسا شیوه اى غیرعلمى و نمونه خاص از نتیجه گیرى بر پایه جهل فعلى است. این شیوه، به منطق مغلوطِ خداى شکاف ها متوسل مى شود"
درواقع داوکینز میگه که معتقدین به خدا ، هرچیزی را که جوابش را نمیدونستن به خدا نسبت دادن. مثلا دلیل خورشید گرفتگی را نمیدونستند و میگفتن کار خداست. دلیل بیماری رو نمیدونستند، میگفتند کار خداست. و این را بهش میگن خدای رخنه پوش یا خدای حفره ها و بعد میگه که وقتی جواب همه سوالات را با علم پیدا کنیم ، دیگه جایی برای این خدای رخنه پوش نمیمونه.
🔸بعد هم این ادعاش رو به همه ادیان نسبت میده و میگه:
"یکی از اثرات حقیقتا مخرب دین این است که تعلیم میدهد باید از جهل خود خرسند بود"
🔹مک گراث در جواب داوکینز میگه که این خدای رخنه پوشی که تو ازش دم میزنی مربوط به قرنهای قبل بوده و امروزه طرفدار نداره. پس به چیزی داری حمله میکنی که اصلا طرفداری نداره. یعنی مک گراث داوکینز رو به مغالطه حمله به پهلوان پنبه متهم میکنه
و بعد مک گراث میگه این تعمیم ادعات به همه ادیان هم غلط هست و امروزه بسیاری از ادیان الهایت شکاف (خدای رخنه پوش) را قبول ندارند. پس چطور با یک چوب همه را میزنی؟
🔹و بعد میگه بسیاری از افراد به خدای عقلانی اعتقاد دارند. مثلا یکی از این افراد فیلسوف دانشگاه آکسفورد ، ریچارد سویین برن هست که میگه:
"قابلیت و صلاحیت علم در تبیین خودش نیاز به تبیین و توضیح دارد و اینکه مقتصدانه ترین و قابل اطمینان ترین تعبیر از این قابلیت و صلاحیت تبیینى، در پیش فرض خدایى آفرینشگر نهفته است."
یعنی سویین برن میگه فهم پذیری این عالم خودش نیاز به توضیح داره و این قضیه ربطی به جهل ما و رخنه نداره و اینکه این عالم به یک هوش و خالق اشاره داره ربطی به علم نداشتن و نقصان ما نداره
🔘این نکته را هم خودمون اضاف کنیم که خدای رخنه پوش اصلا ربطی به اسلام نداره و در قران هرچه نگاه میکنید انسان را به تفکر و تدبر در هستی دعوت کرده و گفته به همین طبیعت نگاه کنید و درش تفکر کنید ، اثار خدا را میبینید. نه اینکه بگه یک سری چیزها رو نمیدونید پس خدا هست !!! پس این خدای رخنه پوش اصلا در اسلام جایگاهی نداشته و نداره و اصلا در تشیع تقلید در اصول دین جایز نیست.
ادامه...
یعنی شخص باید با عقل خودش به اینکه خدایی هست برسه. باید برای خدا دلیل و برهان داشته باشه نه اینکه بگه فلان دلیل را نمیدانم پس خدا هست !!! و داوکینز با زدن مسیحیت دو قرن پیش ، همه ادیان رو به خیال خودش زده
4️⃣اشکال چهارم: علم همه حقایق را به ما عرضه میکند
داوکینز میگه علم همه حقایق را به ما عرضه میکنه پس چه نیازی هست دین بیاد وسط و بخواد حقایقی را به ما عرضه کنه؟
🔸یا به عبارتی میگه که وقتی علم همه حقایق را زیر چتر خودش میگیره ، دیگه حقیقتی نمیمونه که دین بخواد دربارش صحبت کنه. پس همه چیزهایی که دین دربارش صحبت میکنه میشه موهومات پس اصلا دین رشته مطالعاتی نیست
🔹مک گراث در جواب این ادعاهای داوکینز میگه که ، این تعریفت از علم رو از کجا اوردی؟ این همه دانشمند هستند که تعریف تو را از علم و اینکه علوم طبیعی همه حقایق را زیر چتر خودش میگره و دین با علم در تضاد هست را قبول ندارند. و بعد 🔹برای نمونه جی گولد که یک زیست شناس هست را مثال میزنه و از قول او میگه که:
"یا نیمی از همکاران من خیلی احمق هستند و یا اینکه داروینیسم به همان اندازه که با الحاد سازگار است با باورهای دینی رایج نیز کاملا سازگار است"
درواقع مگ گراث میگه تکامل هم با الهایت همخوانی داره و هم با الحاد پس تو چرا مصادره به مطلوب میکنی؟
🔹مک گراث به جوز گولد ، از مارتین ریس هم نام میبره که ریاست انجمن پادشاهی را هم بر عهده داره و در کتاب "سکونت گاه کیهانی" موضعی در مقابل داوکینز میگیره و یا ریچارد فینمن که برنده جایزه نوبل فیزیک 1965 هست میگه:
"علم شامل گزاره هایی با درجات مختلفی از اطمینان است. برخی از این گزاره ها نامطمئن اند، برخی تقریبا اطمینان اور هستند اما هیچ کدام یقین اور نیستند"
پس میبینیم که هستند دانشمندانی که معتقد به این هستند که علوم طبیعی نمیتونن همه حقایق هستی را یقینی ثابت کنند.
🔹بعد هم مک گراث میگه که داوکینز باید بدونه نه پرسش از محدودیت علم پرسشی غیر علمی هست و نه پذیرش محدودیت علم نوعی بازگشت به خرافه پرستی
بعد هم سوالی را مطرح میکنه و میپرسه "ایا جهان هدف دارد؟" مسلما این سوال برای داوکینز بی معنا و پوچ هست اما برای خیلی از دانشمندان یک سوال اساسی هست و دنبال جوابش هستند. و این سوالی هست که علوم طبیعی هیچ جوابی براش نخواهد داشت و این همون دیدگاهی هست که پیتر مدوار برنده نوبل ، در کتاب "Thr limits of science" دربارش صحبت میکنه و بین سوالاتی هستند که این سوالان ماورایی و خارج از حوزه ماده هستند پس برای پاسخ به این سوالات به دین و متافیزیک نیاز داریم و بعد میگه:
"اینکه علم دارای محدودیت است با وجود سوالاتی که علم هم اکنون و یا حتی با وجود پیشرفت های باورنکردنی قادر به حل آن نیست ف بسیار سخن محتمل و باورکردنی است. من برخی از این سوالات را در ذهن دارم.... اینکه موجودات چگونه به وجود میایند؟ چرا ما اینجا هستیم؟ هدف از زندگی چیست؟"