ملیسا ردی:
وقتی کارلو آنچلوتی به جای گاس هیدینکدر تابستان 2009 سرمربی چلسی شد، ایدهاش استفاده از سیستمی بود که در میلان از آن استفاده میکرد. اما خیلی سریع وقتی بازیکنانی مانند فانک لمپارد و دیگر ستارههای تیم احساس کردند این ایده مناسب چلسی نیست آن را کنار گذاشتند.
اما بعد از این که تغییر سیستم صورت گرفت در استمفوردبریج تردیدهای درباره این که آیا حالا آنچلوتی میتواند به بهترین شکل از بازیکنان بازی بگیرد یا نه وجود داشت. البته که بیشتریها معتقد بودند آنچلوتی هرگز نه به اندازه مورینیو در تیمش ساختار داشت و نه میتوانست استراتژیهای متفاوت را استفاده کند.
آندرا پیرلو که برای مدتی طولانی با آنچلوتی کار کرده بود گفت برایش این طور بوده که انگار بعد از مدتها پدرش را پیدا کرده است. این توضیح او درباره زمانی بود که دوباره با آنچلوتی همکار شد. در حالی که کریس رونالدو هم از اخراج او در رئال مادرید زیاد خوشحال نشده بود.
این اشاره کوچکی به نام بازیکنان بزرگی بود که از کار کردن با کارلتو راضی بودند. اما توانایی او در بازی گرفتن از بازیکنان به بهترین شکل فقط زمانی تخصص او است که در رختکن هیچ کس مخالفتی با این مربی نداشته باشد و اوضاع آرام باشد.
وقتی مشکل باشد دقیقا اوضاع برعکس میشود. آمار نشان میدهد که آنچلوتی نتوانسته در تیمهای پارما، یوونتوس، چلسی، پاریسن ژرمن، رئال مادرید و حتی بایرن مونیخ بیش از 2 سال دوام آورد و در نتیجه دوباره این موضوع درباره او مطرح میشود که سرمربی ایتالیایی به جای تاسیس و پایهگذاری کردن کسی است که بیشتر کار را پیش میبرد و روند مربیان قبلی را ادامه میدهد، البته به نوعی مناسب و قابل قبول.
به همین دلیل هم بود که در سال 2015 و بعد از برکناری برندن راجرز در اکتبر 2015 لیورپول بعد از بررسی شرایط این مربی برای به خدمت گرفتن، پیشمان شد و این کار را نکرد.
آنچلوتی همیشه و در هر کشوری که کار کرده مربی قابل احترامی بوده است. اما در انگلیس در چلسی کار کرده و همه شرایطش را به خوبی میدانند. به همین دلیل قرمزها او را کنار گذاشتند. در آنفیلد نیاز به یک مربی بود که محکم باشد، نه انعطافپذیر. همچنین نیازی نبود در لیورپول کسی روند راجرز را ادامه دهد و این تیم نیاز به یک نوآوری داشت. البته خود کارلتو بارها گفت مذاکرهای با لیورپول نداشته، اما این طور نبود و در واقع کلوپ به او ترجیح داده شد.
مخصوصا که سران باشگاه به این نتیجه رسیده بودند که سرمربی آلمانی همان مربی قاطعی است که میخواهند و اتفاقا در دسترس هم بود.
دلیل ناکامی کارلتو در بایرن هم در واقع همین بود که او مربیای نیست که سبکی را در تیم ابداع کند. بعد از جدایی گواردیولا که مربیای با سبک خاص خودش است، مطمئنا این تیم باید از تاکتیکها گذشته فاصله میگرفت و شرایطی جدید پیدا میکرد و آنچلوتی آن کسی نبود که بتواند این شرایط را در تیم ایجاد کند.
او بارها سعی کرد به بازیکنانی مانند ریبری و روبن که از بازیکنان باتجربه بایرن هستند آزادی بدهد، همان کاری که در بیشتر تیمها با بازیکنان بزرگ میکند. اما در بوندسلیگا اوضاع برای او به خوبی پیش نرفت.
در سال 2015 لیورپول به خوبی متوجه شده بود که آنچلوتی مربیای است که راه مربی قبل را در تیم میرود و برنامهای برای ساخت آینده تیم ندارد. اما بایرن این را متوجه نشد و حالا روی گزینههایی مانند توماس توخل برای جانشینی این مربی در بایرن تمرکز کردهاند.