مطلب ارسالی کاربران
ماموریت غیر ممکن 8
ماموریت غیر ممکن 8
بعد از کریستوفر مککوآری کارگردان ماموریت غیرممکن هفت، حالا کارگردان قسمت هشتم ماموریت غیرممکن لوئیز انریکهی بزرگ بود که کاری کرد کارستان. نقطهی قوت میشِن ایمپازیبل 8 وجود چندین تام کروز بود، از مسی و سوارز و اینیستا و بوسکتس گرفته تا ترشتگن و البته نیمار که او هم همچون تام کروز نیازی به بدلکار نداشت و خودش، نقش خود را به خوبی بازی کرد و با هنرنمایی فوقالعادش به ممکن شدن این ماموریت غیرممکن، بیشترین کمک را کرد.
قبل از بازی همه و همه حتی خوشبینترین هوادار بارسا هم چنین پایانی را تصور نمیکرد. بازی شروع شد و ارتش آبی و اناری همچون سربازانِ دوران روم باستان به قلعهی حریف حمله کردند و کمتر از سه دقیقه زمان نیاز بود تا لوئیز سوارز زهر خود را بریزد و به بازیکنان بارسا یادآوری کند که هر مسیری با اولین گام آغاز میشود چه بهتر که این اولین گام را سریعتر بردارند. با زدن گل دوم و سوم، بارساییها داشتند به تکمیل معجزه فکر میکردند. اما گل ویران کنندهی کاوانی به ثمر رسید، گلی که میتوانست آب سردی باشد بر پیکرهی بارسلونای بزرگ، نقشی عکس داشت و عطش بارسا را برای گلزنی بیشتر کرد، در حالی که بازی کم کم به دقایق آخر نزدیک میشد، هواداران بارسا بیشتر نا امید میشدند، اما این کارگردان داستان بود که میدانست چطور از بازیگرانش بازی بگیرد تا پایانی فوقالعاده را رقم بزند، گل چهارم و پنجم را هم نقش اول داستان، تام کروزِ لوئیز انریکه یعنی نیمار جونیور به ثمر رساند و تنها چند ثانیه به پایان بازی باقی بود. گلِر بارسا هم جلو آمده بود و در ضد حمله بر روی او خطا شد، همان خطا با پاسی کوتاه به نیمار رسید، تمام هواداران بارسا داشتند جوش میزند که چرا نیمار سریعتر به جلو نمیورد، چرا سرِ توپ میزند چرااااا و یک ضربهی چیپ با پای چپ و با ظرافت تمام به پشت تمام مدافعان قلعهی پاریس، و نقش مکمل داستان که در سایهی نقشهای اصلی زیاد به چشم نمیآمد با پرتاب خود به سمت توپ، تیر خلاص را بر جسم نیمهجان پاریسیها نواخت تا معجزهی نیوکمپ تکمیل شود.
به قول دیوید آمویال، کارشناس فوتبال ایتالیا : «پس از آنکه آلمان ها در جنگ جهانی دوم خط ماژینو را در هم شکستند، این بزرگترین شکست تاریخ فرانسه بود».
فوتبال همین است شاید روزی کسی فکر میکرد هیجان انگیز تر بازیهای مجارستان را نخواهد دید، شاید تا زمانی زیباتر از برد آلمان مقابل همان مجارستان دیده نشده بود، شاید قهرمانی دانمارک در یورو 92 فوقالعادهترین اتفاقی بود که میتوانست بیفتد، شاید تیمی مثل کرواسی 98 نمیتواست مردم را به فوتبال خیره کند، شاید تا مدتها کامبک فرگوسن با تدی شرینگهام و سولسشایر عجیبترین اتفاق فوتبال بود و همواره بعد از همهی این اتفاقها کسی فکرش را نمیکرد که واقعهی هیجانانگیزتری در پیش است، اما فوتبال، خود عجیب ترین اتفاق است که همواره آبستن زیباترین و هیجانانگیزترین و تاریخساز ترین اتفاقات است و همیشه ما را شگفتزده میکند. بله امشب هم لوئیز انریکه کاری کرد کارستان و نتیجهای را که تا بهحال هیچ تیمی موفق به بازگشت به آن نشده بود را برگرداند و حالا شاید بتوان در کنار نام فرگوسن با آن کامبکهای فرگوسنیِ معروف، نام انریکه را هم در گنجینهی تاریخ قرار داد. این کارگردانیِ او برای بازگشت بارسلون واقعا مستحق اسکار است. پس...
The Oscar goes to Luis Enrique For Best Comeback ever in UCL…
مجتبی تاج
کارشناسی ارشد روانشناسی