پرورش توانایی مورد پرسش قراردادن تصاویر فیلم و یادداشت برداری از آن ها ارتباطی تنگاتنگ با توانایی هدایت آن پرسش ها به سمت موضوعاتی خاص برای تحلیل دارد. پرسش ها و یادداشت ها باید به پرسش های بیشتر و پاسخ های کامل تر منتج شوند. این همان مسیری است که به تحلیلی تمرکز یافته بر درونمایه ها و تکنیک های ویژه یک فیلم منتهی می شود. بخش مهمی از این فرآیند تسلط بر واژگانی است که به یاری آن ها بتوانید به درستی به طرح سوال های مورد نظر خود بپردازید، آنچه را می بینید و به آن ها می اندیشید توصیف کنید و به تحلیل خود تمرکز و نظم ببخشید. توانایی مشاهده دقیق و سپس ارائه نظر در مورد الگوهای به کار گرفته شده در فیلم های مختلف به تحلیل گر امکان می دهد تا ارزیابی دقیق تری از فیلم به دست آورد. این گونه الگوها و متمایزسازی ها می تواند نقطه آغازی باشد برای جلب توجه شما به سمت گزینش یک موضوع یا عنوان برای نگارش مقاله.
هر شیوه و روشی زبان و واژگان خاص خود را دارد که به کمک آن می توان موضوع را با دقت و ظرافت مورد بحث قرار داد. برای مثال یک هوادار مطلع بسکتبال در صورتی قادر به خلاصه کردن و ارزیابی جریان یک مسابقه است که بر اصطلاحات ویژه ای چون «چرخش نرم» ، «توپگیری» و «ضربه پرشی» مسلط باشد.
در مورد فیلم هم مجموعه واژگان نقد به شما این امکان را می دهد تا فیلم را با دقت بیشتری تماشا کنید و راحت تر به دریافت های خود شکل دهید. به عنوان نمونه کلمه «قاب» را در نظر بگیرید. در تحلیل فیلم قاب به مستطیلی اشاره دارد که تصویر را در بر می گیرد. آگاه بودن از این واژه و کاربردهای آن به این معناست که شما در تحلیل خود نسبت به این مسئله حساس تر و تیزبین تر خواهید شد که «قاب دوربین چگونه آنچه را می بینید و نحوه دیدن شما را در کنترل خود دارد؟». مثلا می توانید دقت کنید که قاب دوربین در برگیرنده چه کنش های مشخصی است؟ کدام افراد را حذف می کند؟ در چه زاویه ای قرار می گیرد یا چقدر از شخصیت ها فاصله دارد؟
با به کار بردن درست یک واژه آنچه ممکن است گاهی اوقات نادیده گرفته شود در مرکز توجه قرار می گیرد. در ادامه در این درس و درسهای بعدی یکی یکی با این اصطلاحات آشنا می شویم.
درونمایه (Theme)
ممکن است اولین قدم شما در حین مطالعه یادداشت ها سعی در تشخیص درونمایه یا درونمایه های اصلی فیلم باشد؛ مسئله ای که غالبا با حرکت به چند قدم عقب تر و طرح پرسشی در مورد این که فیلم درباره چیست آشکار می شود. برای مثال اینکه فیلم «هری پاتر و یادگاران مرگ» (۲۰۱۰) درباره پیروزی خیر بر شر است. این درونمایه ها از آنجا که به باورهای اصلی فیلم اشاره دارند، در بسیاری از موارد اساس یک تحلیل را تشکیل می دهند. نمی توان گفت که آن ها به معنای واقعی کلمه وجه اخلاقی یا پیام فیلم هستند. درونمایه ها در واقع ایده های بسیار مهم و یا کم و بیش مهمی هستند که شما را در توضیح کنش ها و رویدادهای فیلم یاری می دهند. برای مثال پرسش های زیر برای یافتن درونمایه یک اثر می توانند مفید باشند:
-شخصیت های محوری کدامند؟
-آن ها برای معرفی خود و در ارتباط با یکدیگر چه کارهایی انجام می دهند؟ به اهمیت فردیت خود می پردازند یا اجتماع؟
-کنش های آن ها چگونه داستانی با یک معنا یا مجموعه ای از معانی را خلق می کند؟
-اگر معتقدید که فیلم، داستان یا پیام جامع و منسجمی ندارد دلیل آن چیست؟
-کدام بخش های فیلم را برای ارزیابی یا نقد بر می گزینید؟
-در پایان فیلم چه حسی به شما دست می دهد؟ خوشحالی یا ناراحتی یا سردرگمی؟ چرا؟
نویسنده ای که کلیت درونمایه های اصلی و فرعی فیلم را ترسیم کرده نیاز دارد که آن ها را به لحاظ موقعیتی خاص و با درنظر داشتن اهداف فیلم مورد اصلاح و بازبینی قرار دهد. هر چه واژگان نویسنده دقیق تر و سنجیده تر باشد، بحث و برداشت سینمایی اش پالایش یافته تر خواهد یافت.
از این رو واژه «مابین زمین و آسمان» برای توصیف خطوط مضمونی فیلمی مثل Interstellar (ساخته کریستوفر نولان در سال ۲۰۱۴) و واژه «تنهایی» برای توصیف محتوای کلی فیلم Shutter Island (ساخته مارتین اسکورسیزی در سال ۲۰۱۰) بسیارکارآمد است.
این کار می تواند شروع خوبی را رقم بزند، اما در عین حال که درونمایه ها پایه مهمی برای تحلیل شما فراهم می آورد، نوشتن درباره فیلم ها دربرگیرنده گستره ای وسیع از اصطلاحات ویژه است که برای نظم بخشیدن و تشریح موضوع شما سودمند خواهند بود. در آینده به ادامه توصیف مهم ترین اصطلاحات این حوزه می پردازیم.
———————————————————————
با الهام و تلخیص از کتاب راهنمای نگارش تحلیل فیلم نوشته تیموتی کوریگان