انصافا تخمه ی آفتابگردون
به مراتب با نظم و ترتیب بیشتری نسبت به انار یکجا نشسته
حیف که استعدادش به چشم نیومده
یارو برای بچه شیش ساله ش تـبـلـت خریده بود ، بعد 2 روز انداخته بود تو وان حموم . . . .
بچشو دعوا نکرده بود که یه وقت تو روحیش تاثیر منفی نذاره . . . .
من سوم ابتدایی بودم خط کش چوبی سی سانتـی بابامو بردم مدرسه ازم بلند کردن . . . .
آقام بعد یه هفته با وساطت های بزرگان فامیل منو راه داد تو خونه
پشت یه نیسان جمله سنگینی نوشته بود کمرم شکست …
همه دنبال یارن من به دنبال بارم ، فوق لیسانس شهید بهشتی هم دارم …
لامصب گند زد تو انگیزم با این جملش
من دیگه درس نمیخوووونم اصلا !!!
دیروز داشتم غذا نذری پخش میکردم
یه پیرزنه اومد گفت : خیر از جوونیت ببینی یه غذا بده به من
گفتم : مادر جان غذا تموم شده
گفت : خدا بزنه تو کمرت و رفت…
روز میشه پسورد وایرلس رو عوض کردم هیچ همسایه ای تحویل نمیگیره !
دیگه جواب سلامم رو هم نمیدن…
امروز همسایه بقلی داشت به اون یکی میگفت :نامرد گدا نذاشت اون سریاله رو کامل دانلود کنم !!
رفیقم سندتوال داد من چقد تنهام. هیچکسی نیست باهاش حرف بزنم؟
پی ام دادم تا منو داری چرا تنهایی؟ چ خبر؟
گفت: هیچی بابا گغتم ببینم چند تا بیکار تو ادد لیست دارم زیاد باشن براشون گروه درست کنم
ولی دیدم فقط تویی