مطلب ارسالی کاربران
آقای کیروش، ضمن تشکر، لطفاً بمانید.
نمی¬شود به کارلوس کیروش دست مریزاد نگفت. او میراث دار نسلی بود که به اعتراف بسیاری، یکی از بی ستاره¬ترین و متوسط¬ ترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران را در خود داشت. او به مانند جلال طالبی، برانکو ایوانکوویچ، امیر قلعه نویی و علی دایی، تیمی پر از ستاره هایی نظیر علی کریمی، مهدی مهدوی کیا و بسیاری دیگر را در اختیار نداشت. ابزار او، احسان حاج صفی بود، علیرضا حقیقی بود که فوتبالش در آستانه ی نابودی بود، سردار آزمون 20 ساله بود و ووریا غفوری، یک بچه شهرستانی که از محروم ترین نقطه ی ایران، روستاهای کردستان، به آقایی در آسیا رسیده است. مصطفی پورعلی گنجی بود که تا همین چند هفته پیش بسیاری حتی نام او را هم نمی دانستند، رضا قوچان نژادی بود که هرگز یک مهاجم تراز اول نبوده و نیست. ابزار او، نسلی بود بی حضور بازیکنان پر ادعا و پوک استقلال و پرسپولیس، نسلی که معمار و سازنده ای نداشت جز خود او. او تیمی ساخت که در جام جهانی، آرژانتین بزرگ را مبهوت خویش کرد و قهرمان افریقا را زمین گیر، او تیمی ساخت که علیرغم همه ی ناامیدی های قبل از جام، همه ی تحلیل های بی ارزش و غرض ورزانه ی بوروکرات های پیر فوتبال که فقط و فقط به دنبال تکه ای از این کیک سوراخ سوراخ هستند، با بدشانسی محض و در عین شایستگی تمام حذف شد. کیروش، پس از سال ها به فوتبال ایران شخصیت، انگیزه، یکدلی و از همه مهم تر جنگندگی داد، شوخی نیست، ده نفره به تیمی که تنها یک گل، آن هم از نقطه ی پنالتی از ژاپن پر مهره و سرشناس خورد، سه گل بزنی و 80 دقیقه ی تمام بجنگی. نباید فراموش کرد این تیم ملی، ثمره ی باشگاه هایی ست که سال هاست در حسرت کسب یک مقام در آسیا هستند، تیمی ست که پیش از جام ملت ها، بسیاری از شکست های احتمالی اش و تحقیر در برابر شیخ نشینان میلیاردر خلیج فارس صحبت می کردند.
بی تردید ما فوتبال امروزمان را از کارلوس کیروش داریم. باید امیدوار بود که او در تیم ملی بماند چرا که رفتن او، مترادف خواهد بود با اوج گیری و غلبه ی کامل لمپنیسم (به قول امیرحاج رضایی) بر فوتبال ایران، رفتن او، به معنای بازگشت به دهه 1980 در سال 2015 است و همه می دانیم که آلترناتیوهای جانشینی او چه کسانی ممکن است باشند.
آقای کیروش، ضمن تشکر، لطفاً بمانید.