من یه گلدون پر از گل بودم
وزش چشم تو پاییزم کرد
عشق من ، عشق به دست آوردنت
با همه دنیا گلاویزم کرد
مردم از تشنگی اما لب تو
یه عطش به خنده دعوتم نکرد
بین این اومده ها و رفته ها
هیچکس مثل تو اذیتم نکرد
سر این سفره هنوزم یه نفر روز و شب منتظر مهمونه
مطئمن باش کسی قادر نیست منو از عشق تو برگردونه
اگه دوست نداشتی رنجوندنمو
هیچ وقت از تو نمی رنجیدم
اگه زندگی میکردی با من
زندگیمو به تو میبخشیدم
نبین امروز دارم به خاطرت
دردمو توی خودم میریزم
تو فقط اشاره کن ببین چطور
همه دنیا رو به هم میریزم
سر این سفره هنوزم یه نفر روز و شب منتظر مهمونه
مطمئمن باش کسی قادر نیست منو از عشق تو برگردونه