The Man Who Sold The World
مردی که جهان را فروخت
We passed upon, the stair
We spoke, of was and when
Although I wasn't there
He said I was, his friend
Which came as some surprise
I spoke into, his eyes
I thought you died alone
A long long time ago
Oh no, not me
I, never, lost control
You're face to face
Whit man who sold the world
I laughed and shook his hand
And made my way back home
I searched for farm and land
Years and years I roamed
I gazed gazley stare
At all the millions here
We must have died along
A long long time ago
Who knows? Not me
We, never, lost control
You're face, to face
With man who sold the world
از پله ها بالا می رفتيم
و از گذشته ها صحبت می کرديم
اگر چه من نمی فهميدم
ولی او می گفت من در گذشته دوست او بوده ام
صحبت کردن رودررو با او
برايم تعجب آور بود
زيرا به من می گفت:
گمان می کردم تو سال ها قبل مرده ای
آه نه، من نبودم
من هرگز کنترلم رو از دست نداده ام
و اکنون در مقابل مردی هستی
که جهان را فروخت
خنديدم و دستش را فشردم
و به خانه بازگشتم
سال هاست که سرگردان
به دنبال مزرعه و زمين هستم
و به ميليون ها نفر در اين جا
با شگفتی خيره شده ام.
زيرا ما سال ها پيش از اين می بايست می مرديم
چه کسی می داند؟ من که نمی دانم
ما هيچ وقت کنترلمان را از دست نداده ايم
و شما اکنون در مقابل مردی هستيد
که جهان را فروخت
http://www.tarafdari.com/user/221704/status/1477528