زبانحال امام حسن (ع) با حضرت عباس (ع)
عباس! زهرا جلوهاش پیغمبری بود
نقشش برای حفظ آیین، حیدری بود
عباس، اسلام نبی، اسلام زهراست
معیار کفر و دین همانا مادر ماست
بعد از نبی، دست علی شد بسته عباس
از کینههای عدهای اسلامنشناس
عباس من، جانِ علی و جانِ مادر
این کوچه را در ذهن خود حک کن برادر
عباس میدانی چه خاکی بر سرم شد؟
این کوچه روزی قتلگاه مادرم شد
تا در سقیفه غاصبان را نصب کردند
با حیلهای از ما فدک را غصب کردند
با مادرم رفتیم حق را پس بگیریم
باغ فدک را از کف ناکس بگیریم
ناگاه، آن دیو سیاه و مشرک و پست
از ره رسید اینجا و راه مادرم بست
عباس، اینجا مادرم زهرا زمین خورد
طوری زمین افتاد گفتم مادرم مرد
عباس، این کوچه حسن را پیر کرده
با غصهها جان مرا زنجیر کرده
عباس، میدانی غم ناموس سخت است
یک عمر، حزن و حسرت و افسوس سخت است
عباس، زخم مرتضی خیلی نمک خورد
ناموس او در کوچهها از بس کتک خورد
آه ای یل امالبنین، ای شیر حیدر
زهرا کشی رسم است اینجا، ای برادر
ناموس زهرا را مراقب باش، عباس!
دور و بر کلثوم و زینب باش، عباس!
امیر عظیمی