نامهای از طرف من یک هوادار که همیشه میخواستم برای کلوپ بنویسم و اکنون در این دوران بحرانی باشگاه فرصت مناسبی شد
یورگن کلوپ عزیز،
من قبلا به اندازه کافی دلیل داشتم که برایتان بنویسم. چرا که شما و بازیکنانتان لحظاتی سرشار ازشادی به ما هدیه دادید. در ابتدا قهرمانی در لیگ و سپس بدست آوردن دوگانه و البته بازی های قابل توجه در لیگ قهرمانان و بخصوص هیجان در بازی با مالاگا از جمله لحظاتی بود که به ما اهدا کردید. اما در آن زمان به اندازه کافی حامیانی داشتید که به عنوان تشکر، چنان بر شانه تان بزنند که احساس درد کنید. در حال حاضر بوندسلیگا روزمره شده است، تیم دستخوش بحران شده و تقدیرتیم، همچنان شکست می باشد. در این لحظه با منتقدانتان تنها گذاشته شدهاید که معتقدند، میدانستند این موفقیت همیشه ادامه دار نخواهد بود.
من این نامه را امروز می نویسم به این دلیل که میدانم شما چگونه با شکست مقابله میکنید. شما در این شرایط مانند دیگرهمکارانتان قامت خم نکرده و از مساله فرار نمی کنید. و به جای مدیران باشگاه، خودتان مسئولیت همه چیز را قبول کرده و تقصیر را به گردن بازیکنانتان نمی اندازید. شما به دلیل مصدومیت بازیکنان، عذر و بهانه نمی آورید و حتی به دلیل شکست، با داور بازی نیز پرخاش نمیکنید.
قبل از حضور شما در باشگاه، من از وضعیتی که با مربیان دیگر داشتیم راضی نبودم. ما عاشق مربی احساساتی و با عاطفه هستیم، نه مانند بعضی مربیان دیگر که بی حرکت بر روی نیمکت مینشینند و حتی هر اشتباهی را در دفترچه خود یادداشت می کنند. من از خواندن گزارشات شما در رسانه ها خیلی خرسند می شوم، بخصوص که چگونه جواب بعضی از خبرنگاران خود خواه را میدهید که دهانشان بند بیاید. صحبت های شما برای ما هواداران، همیشه منطقی بوده و مفید واقع شده و دقیقا همان احساسی که ما به باشگاه داریم را بیان میکند. شما برای توضیح دادن اشتباهات خود بیم و هراس ندارید و این نشانه صداقت و اعتبار شما به عنوان یک انسان نمونه میباشد. به عنوان مثال، در ناپولی که عصبانیتان باعث شد مجبور به ترک زمین شده و در انبار ورزشگاه در کنار سرایدار، ازتلویزیون بازی را دنبال کنید. و در پایان، زمانی که در اتاق کنفرانس خبری، انفجار شما از حرکت داور در کنار زمین بازی، موضوع بحث دیگران بود، شما به رختکن دویدید و یک پیراهن دورتموند را به آن سرایدار هدیه کردید به طوری که او از خوشحالی ذوق زده شده بود.
یورگن کلوپ عزیز،
من معتقدم که شما تیم را از این تنگنا بیرون خواهید آورد. من مطمئن هستم که اگر در نهایت، روند پیشرفت تیم در این بحران خوب نباشد که به این موضوع اصلا فکر هم نمی کنم، باشگاه مجبور به تصمیم گیری جدی شود تا شما را اخراج کند، که البته مسلم است این کار را نمی کند، بلکه خود شما زودتر زمان وداع و کنار گیری را تعیین خواهید نمود. یک وداع با حسرت! اما خاطرات بسیار خوبی که برجا گذاشتی را کسی نمی تواند از شما و از ما هواداران سلب کند. و اگر زمانی به خانه برگردید و ما هواداران را ملاقات کنید، آنگاه ما هواداران به طرزی شما را تشویق خواهیم کرد که هیچ موقع خاطره آن را از یاد نبرید. ولیکن تفکر ما این گونه نیست . ما تا آخرین لحظه از تو و تیم حمایت خواهیم کرد و حتی اگر با این تیم به دسته دوم بوندس لیگا نیز برویم، ورزشگاه همیشه با ۸۰۰۰۰ تماشاگر پر خواهد بود. فقط و فقط ما هواداران آرزو داریم که تو برای همیشه در این باشگاه بمانی و ما را تنها نگذاری.