در نگاه اول شاید به نظر نرسد که گاهی عشق هم میتواند مبدل به منبعی برای ترس و وحشت شود، اما داستان قلعهای قدیمی در ایتالیا این مسئله را به خوبی نشان میدهد. اصلا شاید درستتر این باشد که بگوییم اینجا نه ترس از روح یا حضوری ماورایی، که امواج درد و غمی رنگ باخته در طول هزاران سال، قلبها را به درد آورده و سایهی اندوه را بر فضای قدیمی و چه بسی دلپذیر این قلعه مستولی کرده است.
با این مقدمه شاید خود شما هم دریافته باشید که داستان امروز ما از جنس دیگری است، از جنس عشقهای نافرجام، از دلدادگان ناامیدی که در نهایت مرگ را به زندگی بدون هم ترجیح میدهند و عجیب این داستان چه آشنا است.
«قلعهی باردی» (Bardi) که از چشماندازی عالی رو به درهی «امیلیا - رومانا» (Emilia- Romagna) برخوردار است، در شمال کشور ایتالیا قرار دارد. این قلعه در سال ۹۰۰ ساخته شده و یکی از گنجینههای ارزشمند این کشور و بازماندهای جادویی از دوران قرون وسطی است. گفته میشود که قدمت این قلعه به دوران لشکرکشی هانیبال به روم برمیگردد. ظاهرا حین پیشروی سواره نظام فیل سوار او، آخرین فیل که «باردوس» (Bardus) نام داشته، در همین نقطه میمیرد.
اما آنچه این قلعه را بیش از پیش به شهرت رسانده است، داستانی است عاشقانه اما غم انگیز، به غمناکی اثر باشکوه و تراژیک «ویلیام شکسپیر» یعنی «رومئو و ژولیت». از طرف دیگر همین داستان عاشقانه باعث شده که این قلعه به عنوان مکانی تسخیر شده نیز معرفی شود.
اما داستان این عشق نافرجام و تراژدی نهفته در آن چیست؟ در داستانها آمده دختر مالک قلعه زنی جوان بود به نام «سولست» (Soleste) که در دام عشق شوالیهای جوان به نام «موروئلو» (Moroello) اسیر شده بود. اما دست تقدیر سرنوشتی شوم برای این دو تدارک دیده بود، شوالیه رهسپار جنگی طولانی شد و سولست وقت زیادی را به امید بازگشت محبوبش در برج فوقانی قلعه سپری کرده و ساعتها به دوردستها خیره شده و در آروزی دیدار محبوب بود. یک روز بالاخره انتظار به سر آمد و او از دور شبح سوارانی را مشاهده کرد که در حال بازگشت به سوی قلعه بودند.
اما شوربختانه شادی او دوام چندانی نداشت، چرا که وقتی آنها به حد کافی به قلعه نزدیک شدند، او پی برد که رنگ لباس آنها از آن دشمن است. این منظره شوک شدیدی به دختر بیچاره وارد کرد، به طوری که به دلیل شدت غم و اندوه ناشی از تصور مرگ موروئلو، خود را از برج قلعه به زیر افکنده و جان سپرد. اما داستان در اینجا به پایان نمیرسد و غمنامهی این دو همچنان ادامه دارد.
اوج این داستان تراژیک در این حقیقت خلاصه شده که سواران بازآمده نه از لشکریان دشمن، که همان موروئلو و افرادش بودند که برای نشان دادن پیروزی خود، از رنگ لباس دشمن مغلوب استفاده کرده بودند. به محض نزدیکتر شدن به قلعه، شوالیه بخت برگشته جسد دختر مورد علاقهاش را بیجان روی زمین پیدا کرده و بعد از کشف علت خودکشی، او نیز به زندگی خود پایان داد.
از آن زمان تا کنون بارها افراد مختلفی خبر از مشاهده روح سرگردان شوالیه دادند که در جستجوی عشق از دست رفتهاش این سو و آن سو میرود. به عنوان نمونه تصویر بالا توسط یکی از محققان پدیدههای ماورایی و در یکی از اتاقهای قلعه گرفته شده است. به نظر میرسد که او عکسی از روح موروئلو را به ثبت رسانده است.
قلعهی باردی که با نام «لندی» (Landi Castle) نیز شناخته میشود - نام خانوادگی مرسوم در دوران امپراتوری روم - دارای اتاقی مخصوص شکنجه است که درست در نزدیکی آشپزخانهی قدیمی قلعه واقع شده است. محققان میگویند که از حیث رخدادهای عجیب، این نقطه از قلعه بسیار فعال است. به هر حال این قلعه تا به امروز شهرت خود را به خوبی حفظ کرده و هم به عنوان مقصد گردشگری پرطرفدار و هم به دلیل تاریخچه ارزشمند خود بسیار مورد توجه است. امروزه قلعهی باردی به عنوان مکانی برای برگزاری جشنهای عروسی و فعالیتهای متعدد مورد استفاده قرار دارد.