بیل فولکس مدافع هافبکی بود که در طول دورانش فقط برای یونایتد بازی کرد و هنوز که هنوزه، با 688 بازی، پس از گیگز، بابی چارلتون و اسکولز، در رتبۀ چهارم رکوردداران حضور با پیراهن باشگاه قرار داره. متنی رو که در توصیف و معرفی این اسطوره در سایت Redcafe.com نوشته شده حتما بخونید:
-کمتر پیش می آمد که مت بازبی ترکیبی را انتخاب کند که بیل فولکس در آن نباشد. ولی یکی از معدود موقعیتهایی هم که سرمربی بازیکنی دیگر را (یان گریوز Ian Graves) در اواخر فصل 1955/56 که فولکس به دلیل شرکت در خدمات وظیفۀ ملی (خدمت وظیفه) هم خسته بود، به او ترجیح میداد، واکنشهای سرسختانه و روحیۀ شکست ناپذیر این مرد اهل لنکستر بهتر از هر جمله و لغتی، گویای شخصیت و عقیده ش می شد.
او که اشتیاقی وافر به بدن سازی و آمادگی جسمانی داشت، بیشتر از قبل تمرین می کرد تا در صورت فراخوانی دوباره به ترکیب تیم، آماده باشد. نه غر می زد، نه در خواستی برای انتقال به باشگاهی دیگر در کار بود، فقط سرسپردگی محض و البته یک عزم نیرومند و تا حدودی ترسناک برای بازگشت به اوج و برگشت به ترکیب تیم. و البته که موفق هم شد. فصل بعد، بیل، که آن زمان یک مدافع بود، دوباره گزینه اول ترکیب تیم شد. او این موقعیت را تا اواخر دهه بعد هم حفظ کرد.
فولکس در چند سال اول حضورش در اولدترافورد به طرز شگفت انگیزی به کار معدنچی گری هم که پس از دوران مدرسه ش به آن می پرداخت مشغول بود. آمار او در آن برحه هم فراتر از حد معمول بود و در حالی که هنوز یک فوتبالیست پاره وقت محسوب می شد، تنها 22 ماه پس از انجام اولین بازیش برای یونایتد در این شرایط به تیم ملی هم دعوت شد. اگرچه علی رغم 18 فصل حضور در دسته اول همراه یونایتد، دیگر غیر از آن یک بار به تیم ملی دعوت نشد.
-شاید حقیقت این باشه که به عنوان یک مدافع ، او خیلی خارق العاده و هیجان برانگیز نبود. او معمولا فاقد تحرک وسرعت بود و بیشتر می توان او را به عنوان یک بازیکن جنگنده و زحمتکش معرفی کرد. ولی در پست هافبک، پستی که در دومین فصل پس از حادثۀ مونیخ به آن انتقال پیدا کرد، او به منزلۀ دیوار بتنی و سنگر محافظ یونایتد (Bulwark) محسوب می شد. یک یار تخریبی کلاسیک مطلق که انگار از یک صخره کوه او را تراشیده بودند!
در مصاف با رقیبان سرسخت و جنگنده، بیل کارش رو خوب بلد بود. بیل در نبردهای فیزیکی تبحر داشت و به ویژه روی هوا موفق بود. روی زمین هم او ساده کار می کرد، چون از محدودیتهای کار با توپ خودش آگاه بود و مراقب بود که آنها را به نمایش نگذارد! نقطه ضعف او برابر فرواردهای تکنیکی تر و سرعتی تر بود مانند الکس یانگ، جو بیکر و یان سنت جان. مردانی که به جای ایستادن و جنگیدن در برابر او، با فرارهایشان خود را از او دور نگاه می داشتند. و برتری بر چنین حریفانی برای بیل دشوار بود.
-
ولی سالیان سال، بیل مردی بود که می شد رویش حساب باز کرد، یک شخصیت جنگنده، نیرومند و با اراده که 4 مدال قهرمانیش در لیگ دسته یک، بیش از هر بازیکن دیگر در دورۀ خودش است. او رکورد بیشترین حضور در پیراهن باشگاه را برای خود حفظ کرد تا اینکه بابی چارلتون آن را شکست و در سن 36 سالگی هم توانست مدال جام اروپایی را (لیگ قهرمانان سابق) کسب کند. قطعا این مدال و هدایت تیم به سوی بزرگترین موفقیت تاریخش، کاملا برازندۀ او که وفادار ترین بازیکن در بین بقیه محسوب می شد و حتی حضورش در اولدترافورد را در سالهای 1970 با قبول کردن پستهای مربیگری ادامه داد، بود.
-وقتی که جرج بست در نیمه نهایی جام اروپایی در خانۀ رئال مادرید در جناح راست به جلو تاخت و توپ رو به محوطه جریمه ارسال کرد، قلب هواداران یونایتد داشت از جا در می اومد. قطعا یک موقعیت گلزنی بود. شاید چارلتون یا برایان کید، شاید هم سدلر این توپ بهشون ختم می شد و به گل تبدیلش می کردند. ولی نه: بیلی فولکس بود! مردی که با بغل پا توپ رو به داخل دروازه فرستاد و در نزدیک به هفتصد بازی برای باشگاه، تازه نهمین گلش رو با پیراهن منچستر یونایتد به ثمر رسونده بود! یک لحظۀ افتخار آمیز، برای یک مرد افتخاربرانگیز. هیچ کس بیش از او استحقاق چنین لحظه و حماسه ای رو نداشت.
بیل فولکس در 25 نوامبر سال 2013 درگذشت....درست در سالگرد درگذشت جورج بست....روحشون شاد و یادشون گرامی