به یاران شور آفرين خدا به سنگر نشينان بي ادعا
به تكبير گويان گلگون كفن به كشتي نشينان طوفان شكن
به سربند و سنگر به آتش به دود به نام آوران بسيجي درود
چه خالي است در شهر ما جاي جنگ دعاهاي پر سوز شب هاي جنگ
به ياد شب بي پناه ستيز «كله خود» افتاده بر خاكريز
بر آن قله بي نشاني و نام سفير درخشان «تير رسام»
به ياد لباسي كه هنگام رزم بر آن نقشي از كربلا گشته رسم
به دوشکا،قناصه،خمپاره شصت به قلبي كه تيري بر آن مي نشست
پلاكي كه نيمي از آن مي شكست
به سربند و سنگر به آتش به دود به نام آوران بسيجي درود
به نيمه شب و وقت راز و نياز به فاو و شلمچه به بازي دراز
به فكه به كرخه به مجنون قسم به خاكي كه گل مي شد از خون قسم
فراموش هرگز نگردي شهيد سر افراز مرد نبردي شهيد
صلوات