troll trolliاین نوستالوژیک ترین خاطره من از کودکیم و فوتبال بازی کردنمه
پدرشونو در میاوردم بعد میخ هاش سایده میشد . تو کوچمون کفش هر کی صاف تر میشد تهش معنیش این بود اون خیلی کار درسته :)))))))))))))))
چقدر خوش بودیم اون روزا و اصلا ناراحتی نمیفهمیدیم چیه
از مدرسه که میومدیم تو کوچه بودیم تا وقتی غروب میشد من تو بچه محل هامون خر خون بودم مشق هامو تو مدرسه تو زنگ تفریح مینوشتم که با خیال راحت بیام بازی کنم :)))))))))))
یادشون بخیر