سیدامین حجازیاگرحوصله داری بخون.اگربازقانع نشدی دوای دردت علمای بزرگ.چی گفتم علمای بزرگ.اسلام دین کاملیه.موفق باشی دوست عزیز.یاعلی
چرا برده داری توی اسلام منع نشده و حتی براش قوانین گذاشته شده؟ شماره یک
سلام
خب این مبحث رو دوستان در یکی از بحثهای دوست خوبم اقا صدرا مطرح کردند که به بحث کشید
تصمیم گرفتم رو جوابش کار کنم
سوال:
چرا برده داری توی اسلام منع نشده و حتا براش قوانین گذاشته شده؟
آیا خداوند از برده داری خوشش می آید؟ چرا خدا با نزول اسلام آنا برده داری را لغو نکرد؟
این قانون هزاران سال پیش در ایران برچیده شده توسط شاهان دادگر برچیده شد چرا اعراب چنین نکردند
اول ایرانی ها رو با عربها قاطی نکنین جسارتا شعور بیشتر اعراب 1400 سال پیش در حد زیر جلبک بوده البته مردم عادیش ...
و حالا چند دلیل در جواب دوستمون که اگر حوصله داشتن بخونن
ر مورد بردگی اول در نظر داشته باش اسلام اون زمان برای بشر هزار و چهارصد سال پیش قوانینی داره حتی منع خوردن مشروب یک باره انجام نشد چون اگر یکباره انجام میشد همه یکباره جبهه گیری میکردند.قدم به قدم اعلام شد اول گفتن بهتره خورده نشه بعد گفتن بیماری میاره در مرحله سوم پس از شش سال اعلام شد حرام است. شما سطح فکر عرب جاهلی رو با مردم الان مقایسه میکنی؟ اون زمان فقط اعراب نبودن که برده داری داشتن مصر یونان و خیلی از کشورهای دیگه هم همینطور بودن حالا یهو پیامبر بیاد بگه نکنید بده چی میگن؟ همون چیزی که امثال شما امروز میگن
و اما دلایل
اسلام، بردگى را فطرى نمىداند و اعتقاد ندارد كه خداوند دو نوع انسان آفریده است: یكى، آزاد و دیگرى غلام و برده. چیزی که در کشورهایی مثل آمریکا موصوم بوده که برای درک عمق فاجعه پیشنهاد میکنم کلبه عموتم رو بخونی که بیانی از واقعیته ما اسلام برخلاف اعتقاد مردم روم، یونان باستان و عربستان، در حق بردگان - مبنى بر اینكه آنان هیچ گونه حقوق اجتماعى ندارند - ضمن احترام به شخصیت ایشان، آنان را در صف بقیه مردم شمرده و براى آنان حقوق متناسب وضع كرده است. اگر احیاناً در حقوق آنان، اختلاف ناچیزى دیده مىشود، به جهت مصلحت خود بردگان و رعایت مصالح اجتماع بوده و هیچ گونه تحقیر و توهینى در آن منظور نبوده است.این قدم اول در جامعه اون زمانه چون ذهنها باید اماده بشه.قدم بعدی
اسلام بر خلاف روشهاى ظالمانه و غیرانسانى بسیارى از نقاط جهان، شالوده یك روش عادلانه را پىریزى كرد و در مجموع شرایطى براى بردگان فراهم ساخت كه آنان به مقامات و درجات مهم علمى و سیاسى در جامعه اسلامى دست یافتند. حتى حكومت «ممالیك»، مدتها بر بسیارى از نقاط كشورهاى اسلامى پدیدار شد. در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانى و عاطفى براى زندگى بردگان، آنان را از سراسر دنیا مشتاق پیوستن به جامعه اسلامى نمود و آنان در بازگشت به وطن خود، همراه با آزادى، مبلغ و مروج دین اسلام شدند.اسلام راه برده شدن افراد آزاد را مسدود كرد و راه آزادى بردگان را گشود. به یقین یكى از عوامل دگرگونى نظام بردگى در جهان، نقش اسلام در این زمینه بوده است. كنیزان نیز مشمول همین قاعده بودند. آنان كه در جنگ با مسلمانان اسیر مىشدند و یا به صورت تجارى وارد ممالك اسلامى مىگشتند، با فرهنگ اسلامى و مزایاى نجات بخش آن آشنا شده و همانند دیگر مردم، در جامعه اسلامى زندگى مىكردند. مالكیت كنیز، شبیه عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالك مىگردید. گفتنى است كه مادر برخى از ائمهعلیهم السلام كنیز بودهاند؛ حتى در تاریخ آمده است كه مادر امام زمان(عج) نیستند؟
و اما اینکه گفتی چرا اسلام بردگی رو یهو لغو نکرد
الغاى یكباره بردگى به طور كامل در آن زمان ممكن نبود، چون اول ذهن مردم قبول نمیکرد چنین چیزی رو
خود شما یه عمری گوشت میخوری امروز بیان بگن دیگه گوشت نخور گوش میکنی؟
دلیل دوم: نظم اقتصادى مردم آن روز به هم مىخورد و زندگى از هم مىپاشید. همونطورکه میدونین اون زمان تجارت برده صورت میگرفت در میان اعراب نصف جنگهایی که میشد برای این بود که برده گیری کنن حالا پیامبر ص وسط این جماعت بیشعور ظهور کردن پس راه دیگرى را پیش گرفت كه در طی اون بردگى به تدریج از بین مىرفت؛ بدون آنكه نظام اجتماعى و اقتصادى جامعه، از هم گسسته بشه و مردم بر علیه اسلام جبهه گیری کنن
در مرحله اول همگان را ترغیب به كار و كوشش و دورى از تنبلى، بىكارى و عیاشى میکنن تا جامعه از وضعیت سابق - كه همه كارها بر دوش بردگان بود - فاصله بگیره بعد
سپس راههاى زیادى براى رهایى بردگان قرار داد تا به تدریج، هم بردگى لغو گردد و هم مردم به زندگى فعال و به دور از عیاشى، عادت كنند. فراموش نکنید این مسیر در طی یکی دو سال جواب نمیداده دست کم چهل پنجاه سال میخواسته
از اونجایی که شما دوست عزیز کمی طرفدار اندیشه های غربی دیدم از اون طرفی ها هم برات مثال میارم
عده زیادی از اندیشمندان، آزادى دفعى بردگان را خطرآفرین مىدونند
منتسكیو درباره رها ساختن دسته جمعى بردگان در یك زمان، چنین مىنویسد: «آزاد كردن عده بى شمارى از غلامان به وسیله وضع یك قانون مخصوص، صلاح نیست؛ چون موجب اختلال نظم اقتصادى جامعه مىگردد و حتى معایب اجتماعى و سیاسى دارد. براى مثال در ولسینى چون غلامان آزاد شده حق رأى دادن در انتخابات را پیدا كرده بودند، حائز اكثریت گردیده و قانونى وضع كردند كه به موجب آن، هر كس از افراد آزاد عروسى كند، یكى از غلامان آزاد شده باید در شب اول عروسى با دختر تازه عروس بخوابد و شب دوم او را تسلیم داماد كند! بنابراین آزاد كردن غلامان، باید تدریجى و همراه با فرهنگ سازىهاى لازم و مناسب باشد.
این اوضاع امریکا در هفتتصد سال پیشه که اینقدر ظالمانس حالا شما حساب کن بشر هزار و چهارصد سال پیش رو
براى مثال توی آمریکا قانون گذار ممكن است اجازه دهد، غلامان از عواید كارهایشان خود را از ارباب خویش خریدارى بکنن و یا دوره غلامى را محدود كنند»
منتسكیو، روح القوانین، ص 428، (تهران: امیر كبیر، چاپ هفتم، 1355
اینم منبع حرفم
به این كار مكاتبه مىگویند كه قرنها قبل از مونتسكیو، در قوانین اسلامى وضع شده و جزئیات آن در كتابهاى فقهى آمده است.
1-3. گوستاولوبون مىگوید: «از آنجایى كه بردگان از دیرزمان، تحت رقیت زیست كرده و در اثر زندگى طفیلى خود، بىتجربه و بىاستعداد بار آمدهاند. از این جهت اگر اسلام، همه آنها را یكباره از قید بردگى آزاد مىساخت، ممكن بود در اثر نداشتن تجربه كافى و لیاقت، قادر به تشكیل زندگى مستقل و اداره آن نباشند. در نتیجه مانند غلامان قدیم آمریكا - كه بعد از آزاد شدن بر اثر علت یاد شده، به كلى نیست و نابوده شدهاند - از بین مىرفتند».
گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص 482.
از این رو قانون گذار اسلام، در عین آنكه براى خلاصى بردگان، فكرى اساسى و برنامه كاملى تنظیم كرده، از امور یاد شده غفلت نورزیده است.
امكانات حكومت تازه تأسیس آن زمان، به گونهاى نبود كه بتواند اسیران جنگى را در اماكن خاصى مثل زندانها، نگهدارى كند. بدین جهت اسیران در میان جنگاوران تقسیم مىشدند. آنان بردگان را به خانههاى خود مىبردند تا هم امنیت جانىشان تضمین شود و هم پراكنده شده و امكان اجتماع و شورش نداشته باشند. از طرف دیگر ناچار به تغذیه آنان بودند و در مقابل از كار آنها نیز استفاده مىكردند.
مارسل بوازار در این باره مىنویسد: «اسلام به خاطر تأمین جانى و جلوگیرى از تجاوز به اسیران جنگى، آنها را طبق ضوابطى در قبایل عرب، به عنوان برده یا كنیز تقسیم مىكرده؛ ولى به تدریج آنان را از تمامى حقوق شهروندان مسلمان، بهرهمند مىساخته است»V}بوازار، مارسل، اسلام و حقوق بشر، ترجمه دكتر محسن مؤیدى،
تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1358)، ص 49..
1-5. در جنگهایى كه بین مسلمانان و غیر مسلمین وجود داشت، كافران، اسیران مسلمان را برده مىساختند. از این رو اسلام ناچار به مقابله به مثل بود و اگر مىخواست غیر از این عمل كند، نیرو و هزینه سنگین لازم براى نگهدارى اسیران و جلوگیرى از قیام و شورش آنان نداشت و نمىتوانست مانع فرار و پیوستن آنها به جبهه دشمن شود. از طرف دیگر برده شدن مسلمانان، زمینه تضعیف روحى مسلمین و جنگ روانى كافران را فراهم مىكرد.
دو. پیشتازى اسلام در منع بردگى
اسلام تمام راههایى كه براى برده ساختن دیگران، در دورانهاى گذشته رواج داشت - به جز جنگ - نامشروع دانست. برخى از این راهها عبارت بود از:
2-1. یورش ناگهانى به منظور گرفتن اسیر و بنده.
2-2. در مواردى كه مدیون از پرداخت دین خود عاجز بود، صاحب دین او را در عوض آن، برده خود مىساخت.
2-3. فروختن افراد آزاد و یا فرزندان خود به دیگران.
اسلام هیچ راهى براى بردهسازى افراد را جایز نمىداند؛ جز آنكه شخص كافر در جنگ علیه اسلام و مسلمین به اسارت درآمده باشد. از طرف دیگر این مسئله هم تابع شرایط زمان و مكان و با صلاحدید پیشواى مسلمانان است و اگر او برده ساختن اسیران جنگى را مصلحت ندانست، مىتواند وجهى به عنوان فدیه بگیرد و آزادشان كند و یا آنان را مورد عفو قرار دهد.ر.ك: المیزان، ج 6؛ زین العابدین قربانى، اسلام و حقوق بشر.
بنابراین تنها عاملى كه در اسلام مجوز گرفتن بنده و كنیز است، اسارت در جنگ است. حال آیا به رسمیت شناختن حق حیات براى كسانى كه به خداوند رحمان كفر مىورزند و با دین حق مبارزه مىكنند؛ جز از روى تفضل الهى است؟! اسلام حق حیات اینان را تضمین كرده و كشتن اسیر را جز در شدت درگیرى و معركه جنگ روا ندانسته است؛ لیكن باید دایره فعالیت و آزادى چنین افرادى - كه از آزادى خود سوء استفاده نموده و در نبرد علیه دین خدا و مؤمنان شركت جستهاند - به گونهاى محدود گردد. در عین حال آموزههاى بسیارى در اسلام براى رهایى آنان وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره خواهد شد.
سه. حقوق بردگان
تا اینجا فهمیدیم که در صدر اسلام ناچار بودند بردگی رو اعمال کنند چون لغو ناگهانی ممکن نبود حالا ادامش
اسلام روابط برده و بردهدار را به گونهاى كاملاً انسانى و عادلانه درآورد و راه هرگونه ظلم و بیدادگرى در این روابط را مسدود ساخت و با اصول اخلاقى خود، چهره دیگرى از اصول بردهدارى و حقوق بردگان را در تاریخ به نمایش گذاشت. پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله روزى مردى را سوار بر مركبش دید كه غلامش در قفاى او پیاده روان بود. آن حضرت فرمود: «غلامت را هم سوار كن، او برادر تو است و روح او مثل روح تو».
تاریخ بردگى، ص 74.
راههاى آزادى بردگان
اسلام راههاى ابتكارى متعددى را براى آزادى تدریجى بردگان اعلام نمود؛ از جمله:
4-1. اسلام آزادى برده را از عبادات بزرگ قرار داد. پیشوایان اسلام نیز در عمل به این عبادت، اهتمام والایى داشتند. به عنوان نمونه امام سجادعلیه السلام در طول حیات شریف خود، حدود یكصد هزار برده را خرید و آزاد ساخت.V}جعفریان، رسول، حیات فكرى و سیاسى امامان شیعهعلیه السلام، (قم: انصاریان، چاپ اول، 1376)، ص 280.{V
4-2. كفاره واجب برخى از گناهان را آزادى برده قرار داد.
4-3. خرید و فروش ام ولدV}ام ولد، كنیزى را گویند كه از ارباب خود صاحب فرزند شده است.{V را منع كرد. این مسئله خود به خود، موجب آزادى كنیزانى مىشد كه از طریق ارباب خود صاحب فرزند مىشدند.
4-4. مالكیت فرزند بر پدر و مادر خویش را منع نمود. این مسئله نیز منتهى به آزادسازى ام ولد مىشد.
4-5. به بردگان حق كتابت و قرارداد با صاحبان خویش داد تا بتوانند با كار و تلاش به آزادسازى خویش بپردازند، یا مدت بردگى و گستره آن را محدود سازند. این مسئله باعث مىشد كه بردگان با اراده و عزم خویش، در جست و جوى آزادى برآمده و در راه آن بكوشند و سپس از ثمرات آن به خوبى بهره گیرند.
4-6. در یكى از جنگها پیامبرصلى الله علیه وآله با اسیران برده شرط كرد كه هر كس ده مسلمان را سواد بیاموزد، آزاد خواهد شد. اسلام از این طریق استفادههاى فرهنگى مناسبى نمود. این كار علاوه بر آنكه به نفع مسلمانان بود، بردگان نیز در برخورد با مسلمین با عقیده و مكتب آنان بیشتر آشنا مىشدند و زمینه براى اسلام آوردن آنها فراهم مىشد.V}
مارسل بوازار - ضمن بررسى امتیازات روش اسلام در برخورد با مسئله بردگى - مىنویسد: «دیگر از تعالیمى كه قرآن كریم در مسائل مربوط به برده و كنیز داده و نشانهى خصلت انسان دوستى اسلام است، تشویق مسلمانان به آزاد ساختن برده و گماشتن او به كارهاى متناسب با استعداد و مهارت او است. در راه اجراى هر چه بهتر این برنامه انسانى، اسلام كمك هزینهاى را از بیتالمال اختصاص داده است؛ بدین ترتیب كه پرداخت وجوهى را به منظور بهبود شرایط زندگى و آزاد ساختن و به كار شایسته گماشتن بردگان بابت زكات، پذیرفته استV}بقره (2) آیه 177.{V. مهمتر از همه اینها، آزادى برده بنا به خواست او و پرداخت سرمایه لازم بدو و نیز زناشویى با كنیزانى است كه به ازدواج موافقت داشتهاند (جهت احتراز از زنا و كامجویى به اجبار)V}نور (24)، آیه 33.{V. پافشارى اسلام در آزادى برده و پرداخت سرمایهاى براى كار تولیدى به او، تنها آزادى ظاهرى نباید تلقى شود. این عمل آزادى اقتصادى او را نیز تضمین مىكرد و از بهره كشى آینده او به وسیله پولدار یا متنفذ دیگرى، جلوگیرى مىنمود. قوانین آزادى بردگان در آمریكا، كوچكترین كمك مادى به برده آزاد شده نمىكرد. غالباً به علت دشوارىهاى اقتصادى و بیكارى، بردگان سیاه پوست چندان از آزادى خود استنقبال نكردند و پس از مدتى سرگردانى و بلاتكلیفى و تیرهروزى به سوى ارباب نخستین خود بازگشتند. در حالى كه قرآن با روشن بینى، ضمن مبارزه با بهره كشى و بیگارى انسانها، جلوگیرى از عدم تعادل اقتصادى جامعه را نیز پس از آزادى بردگان، پیشى بینى كرده است. توصیه به رفتار شایسته و نیكوكارى نسبت به پدر و مادر، خویشاوندان، یتیمان، مستمندان، همسایگان و در راه ماندگان، خدمتكاران و بردگان را نیز در بر مىگیردV}نور (24)، آیه 39.{V. در صدر اسلام - به خصوص دوران حیات پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم - بردگان نه تنها آزاد مىشدند؛ بلكه از تعلیم و تربیت و مراقبتهایى بهرهمند مىگردیدند. ذكر موارد، لازم به نظر نمىرسد؛ تنها به داستان (زید) اشاره مىشود كه بردهاى آزاد شده است. وى به مقام صحابى پیامبرصلى الله علیه وآله و كتابت قرآن و حدیث رسید و فرزند او اسامه، از فرماندهان بزرگ سپاه اسلام بود. بلال حبشى نیز به فرماندارى مدینه رسیده است. در ادوار بعد، قطبالدین آیبیك، بردهاى بوده كه امپراتورى بزرگ اسلام را در سرزمین هندوستان بنیان نهاد
نگامی که یک رژیم انقلابی می آید،
اگر بخواهد بردگی را فقط با یک بخشنامه لغو کند، آنرا تثبیت کرده ، اما در شکل غیر قانونی؛
و این ، 100٪ در جهت تسریع و توسعه بردگی است!
اگر بردگی، بدون آنکه زیربنایش از بین برود ، تنها، فرم قانویشرا از میان برداریم، بصورت قاچاق وجود پیدا خواهد کرد و وقتیکه بصورتقاچاق درآمد، بیشتر توسعه پیدا می کند و غیر قابل کنترل می شود.
کوپنی بودن تریاک و توزیع آن از طریق داروخانه ها در رژیم سابق مثال خوبیدر این مورد است: در آن هنگام ، هم تعداد تریاکی ها مشخص بود و هم مقدارمواد مصرفی آنان.
بنابراین هم راحت تر می شد برایش چاره اندیشی نمود ، معالجه شان کرد و آرام آرام آنرا از میان برداشت.
اما اکنون که با آن بصورت کاملا انقلابی! و قانونی برخورد شده، (در تمام دنیا) نتیجه اش را می بینیم که چیست!
در اسلام قوانین زیادی علیه برده فروشی و برده داری وجود دارد:
مثل اینکه هیچ عملی پیش خدا، از خرید و فروش انسان مبغوض تر نیست.
یا اینکه هر کسی را خدا ممکن است ببخشد جز کسی که انسان را می فروشد؛
و هم به این عنوان که هر گونه کفاره ای یا هر گونه عمل اجتماعی و یا هر گونه ثوابی را با آزاد کردن بردگان می سنجد.(مانند کفاره روزه)
ببینیم که قرآن انسان را چگونه علیه بردگی می شوراند:
در سوره بلد می گوید:
1. قسم به این شهر مقدّس [= مكّه]،
2. شهری كه تو در آن ساكنی،
3. و قسم به پدر و فرزندش [ ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل ذبیح]،
4. كه ما انسان را در رنج آفریدیم «و زندگی او پر از رنجهاست».
5. آیا او گمان میكند كه هیچ كس نمیتواند بر او دست یابد؟!
6. میگوید: «مال زیادی را «در كارهای خیر» نابود كردهام.»
7. آیا «انسان» گمان میكند هیچ كس او را ندیده «كه عمل خیری انجام نداده» است؟!
8. آیا برای او دو چشم قرار ندادیم،
9. و یك زبان و دو لب؟!
10. و او را به راه خیر و شرّ هدایت كردیم.
11. ولی او از آن گردنه مهمّ نگذشت.
12. و تو نمیدانی آن گردنه چیست؟!13. آزادكردن بردهای،
..
بر آنها آتشی است فروبسته «كه راه فراری از آن نیست»!
این همه قسم خوردن و اشاره به پیامبران و شهرهای مقدس و جلب کردن توجهانسان به چشم و گوش و سخنش و اینکه کار خیر فقط آن چیزهائی نیست که دراذهان بی علم وجود دارد و ترساندن او از آتشی که راه فراری از آن نیست...
انسان را به شدت سرزنش می کند که از آن گردنه ی مهم و پر مشقت نگذشته است!
و آن گردنه، چیزی نیست بجز آزاد کردن برده
"نمی توانی بفهمی که این آزاد کردن یک انسان از بردگی ( عقبه - فک رقبه ) ، چقدر عظمت دارد"