طرفداری- در شبی که اولین گل رم با یک گل به خودی توسط جیمز میلنر به ثمر رسید، خبری از درخشش محمد صلاح نبود و در شبی که تنها یک گل تا کشیده شدن بازی به وقت اضافه فاصله بود، نشانه ای از گگن پرسینگ یورگن کلوپ به چشم نمی خورد (این و این یادداشت پیرامون گگن پرسینگ).
گگن پرسینگ سبک محبوب کلوپ که توسط او در دورتموند و بعد از آن در لیورپول به نمایش گذاشته می شود، در بازی مقابل رم در المپیکو جایی نداشت. آنچه در بازی تیم میهمان مشاهده می شد، تمایل به دفاع با نفرات بیشتر و تمرکز بر کارهای دفاعی بود. در بازی ارائه شده از سوی قرمزها، هنگام پا به توپ شدن بازیکنان تیم حریف و نزدیک شدن آنها به محوطه جریمه، با عقب نشینی در زمین خودی و نزدیک شدن خط هافبک به مدافعین تیم روی خط محوطه هیجده قدم تجمع در منطقه خطر را افزایش می دادند. دفاع با تعداد بالاتر فضا را برای پاس دادن و حرکت پا به توپ توسط بازیکنان تیم میزبان به حداقل می رساند. با فشردگی به وجود آمده توسط شاگردان کلوپ می شد توپ های ارسالی به سمت دروازه را قطع کرد و شانس گل شدن توپ ها را به حداقل رساند.
سوال مهم اینجاست که چرا با وجود اصرار لیورپول بر دفاع منطقی و دوری از بازی جسورانه و ریسک پذیر (مانند بازی رفت مقابل رم) آنها چهار گل از تیم رم دریافت کردند؟ آیا این ضعف ناشی از تفکرات اشتباه سرمربی در این بازی بود؟ تیم توانایی پیاده سازی این سبک را نداشت یا اشتباهات فردی به آنها صدمه زد؟ و آیا به ثمر رسیدن این چهار گل نقطه قوت تیم میزبان بود یا نقطه ضعف تیم میهمان؟
بررسی گلهای رم می تواند پاسخ های سوالات فوق را برای ما روشن کند. با نگاه دقیق تر به گل ها می توان چند دلیل برای دریافت چهار گل از سوی شاگردان کلوپ پیدا کرد. فاکتور اول ضعف بازیکنان در اجرای این نوع تفکر در دفاع است. جایی که در گل اول حضور پرتعداد آنها در محوطه هجده قدم خودی آن هم در حالی که تنها سه یا چهار نفر از بازیکنان تیم رم در محوطه جریمه حضور دارند، موجب برخورد توپ به بازیکن خودی شده و وارد دروازه می شود.
فاکتور بعدی که به نحوی در هر سه گل بعد تاثیرگذار بود، فاکتور "سرعت" است. سرعت بازیکنان، سرعت تصمیم گیری و سرعت در اجرای تصمیم برتری میزبان را مقابل قرمزهای آنفیلد رقم زد. سرعت پایین بازیکنان لیورپول هنگام عبور الشعراوی از الکساندر باعث شد قبل از رسیدن بازیکنان به محوطه جریمه و در واقع قبل از شکل گیری ساختار دفاعی مورد نظر کلوپ، توپ به ادین ژکو رسیده و تبدیل به گل شود. هر چند جاگیری خوب ژکو در نقطه کور مدافعین و عدم توجه خط دفاع به فضای خالی ایجاد شده برای او، عامل تاثیرگذار دیگر در به ثمر رسیدن گل دوم بود.
فاکتور سرعت اما در گل سوم و پنالتی به دست آمده قبل از گل چهارم به شکل دیگری خود را نشان می دهد. جایی که ناینگولان بدون مکث توپ دریافتی را با یک شوت راهی دروازه می کند و زمان کوتاه او در تصمیم گیری موجب غافلگیری مدافعین می شود و در نهایت صحنه ای که منجر به پنالتی و گل چهارم رم می شود، ضربه ای است که جنگیز اوندر بدون کنترل کردن توپ می زند تا مانع بیرون رفتن توپ شود و آن را به داخل محوطه جریمه حریف بفرستد اما برخورد توپ با دست آرنولد یک پنالتی منجر به گل را نصیب رمی ها می کند.
در سمت مقابل تیم رم بود که در فاز حمله موفق تر از حریف خود عمل کرد. شاگردان دی فرانچسکو 24 شوت به سمت دروازه لیورپول داشته یعنی بیش از دو برابر شوت های تیم حریف. از طرفی تیم رم سعی می کرد تا تعادل میان خطوط مختلف خود را در همه جای زمین حفظ کند، زیرا رمز صعود این تیم گل زدن و گل نخوردن به صورت توامان بود. آنها با داشتن 60 درصد مالکیت توپ و 573 پاس رد و بدل شده (در مقابل 386 پاس تیم حریف) کنترل بیشتری در فاز حمله داشتند و موقعیت های بیشتری را ایجاد کردند. نفوذ الشعراوی از سمت چپ و نفوذ فلورنتزی و ارسال های ژکو از سمت راست دروازه تیم میهمان را بارها تهدید می کند و گلادیاتورها را در موقعیت گلزنی قرار می دهد.
از دیگر نقاط ضعف لیورپول در این بازی عملکرد محمد صلاح، بازیکن تاثیرگذار این تیم در بازی رفت، بود. بازیکنی که با دو گل و دو پاس گل در بازی رفت بیشترین تاثیر را در برد تیمش داشت. اما آنچه در بازی برگشت دیده شد کاملا متفاوت بود. بازیکن مصری قرمزها که کمتر در کارهای دفاعی به تیمش کمک می کرد و در اکثر مواقع در نیمه زمین حریف آماده دریافت توپ بود، بارها در موقعیت آفساید قرار گرفت. در کورس ها کم می آورد. دوندگی زیادی از خود نشان نمی داد. تنها سه شوت به سمت دروازه داشت که یک شوت آن درون چارچوب بود. هر چند این افت عملکرد می تواند به شیوه بازی رم برای مهار او در بازی برگشت نیز مرتبط باشد، اما تفاوت در عملکرد او در دو بازی بسیار مشهود بود.