طرفداری- در سن 19 سالگی، جایی که کیلیان ام باپه به عنوان استعداد وحشتناک فوق العاده، یکی از امیدهای اصلی تیم ملی فرانسه در جام جهانی 2018 شناخته می شود، همه چیز رویایی است. بسیاری آرزو دارند و می خواهند در جای او باشند. این رویاها در میان ملت فرانسه، قبلا هم وجود داشت. پسری جوان به نام فرانک که با سختی های زیاد، پا به میدان فوتبال گذاشت، امید ملتی بود.
فرانک در آوریل 1983 در شهر ساحل بولونی در فرانسه به دنیا آمد. او کودکی سخت و دشواری داشت. در سن دو سالگی در تصادفی، سمت راست صورتش توسط شیشه اتوموبیل زخم برداشت و لقب «صورت زخمی» بیشتر به همین دلیل است. جایی که او بزرگ شد، یکی از خشن ترین محله های بولونی بود. در سن 16 سالگی از لحاظ تحصیلی به مشکل خورده و از آکادمی جوانان لیل هم اخراج شده بود.
او تصمیم گرفت به اصل خود یعنی بولونی برگردد و به عضویت تیم این شهر درآید. اولین بازی اش برای تیم شهرش را در سن 18 سالگی و در سال 2000 انجام داد. پس از دو فصل در لیگ چهارم، به تیم آلز رفت، اما پس از یک فصل، آن تیم ورشکست شد. طی این مدت او همراه پدرش به عنوان کارگر در ساختمان کار می کرد و پس از اینکه باشگاه گنگام او را نخواست، تصمیم گرفت به تیم برست برود.
فرم او در باشگاه جدیدش به قدری خوب بود که کمک کرد برست یک دسته به لیگ بالاتر صعود کند. پس از یک نمایش خیره کننده در جام حذفی برابر نانت، متز متفاعد شد او را به خدمت بگیرد. حالا ریبری در لوشامپیونه بازی می کرد. این انتقال چندان هم برای فرانک خوش یمن نبود. او شش ماه برای لورین بازی کرد و در سمت راست زمین به جانوری تبدیل شده بود. طرفداران او را با اسطوره باشگاه رابرت پیرس مقایسه می کردند. در ماه آگوست جایزه برترین بازیکن ماه را به خود اختصاص داد. دلیل این عنوان بیشتر عملکرد عالی اش برابر مارسی بود که دو پاس گل داد تا ولودروم، هنرنمایی صورت زخمی را شاهد باشد.
در نقل و انتقالات ژانویه شایعه هایی مبنی بر علاقه آژاکس، لنس و لیل وجود داشت، اما ریبری تصمیم گرفت به اصلان ها بپیوندد. قراردادی قرضی با حق خرید اختیاری 3 میلیون یورویی! ریبری خرید جدید گالاتاسارای شد. ریبری دو بازی ابتدایی را بازی نکرد و در مقابل ریزه سپور، که با برتری 3-0 تیمش همراه بود، نیم ساعت بازی کرد. دو هفته بعد، در یک بازی مقابل سامسون سپور، پس از انجام 12 دقیقه بازی بیرون کشیده شد. شاید بتوان گفت اولین تاثیر مستقیم ریبری در گالا، در ماه مارس و در بازی برابر بشیکتاش اتفاق افتاد. نبردی که شوت این مرد فرانسوی را اسکار کوردوبا مهار کرد تا در برگشت هاکان شوکور، گل برتری را به ثمر برساند.
در بازی هفته آتی، باز هم ریبری مهارت خود را به رخ کشید. سانتر او به حسن قبضه رسید تا این مهاجم ترک هتریک کند. ریبری به بازیکنی تبدیل شده بود که امروزه عادت به دیدنش داریم. بازی بعدی با آنکارا سپور بود که در جریان پیروزی 4-2، دو پاس گل به هم تیمی هایش ارسال کرد. اولین پاس گل او از ارسال عالی به هاکان شوکور بود که با ضربه والی این بازیکن به گل تبدیل شد و دومین پاس او، به نجاتی آتش رسید. چنین عملکرد عالی، گئورگی هاجی را متقاعد کرد تا قرداد ریبری را دائمی کند؛ قراردادی سه سال و نیمه تا ژوئن 2008! این انتقال یک انتقال هوشمندانه به نظر می رسید، چون فرانک کم کم جایگاه خودش را ثابت کرده بود. او به محبوب هواداران جیم بوم تبدیل شد تا از سوی آن ها، لقب «Ferraribéry» را دریافت کند.
او با نمایش های خود گالاتاسارای را در کورس قهرمانی نگه داشته بود. آن ها گرچه در لیگ، بازی را به فنرباحچه واگذار کردند، اما ریبری نمی خواست اجازه دهد این اتفاق در فینال کوپا هم اتفاق بیفتد. او در یک صحنه به دل مدافعان حریف زد و از روی پاس نجاتی آتش، توپ را در درون دروازه روشتو رچبر قرار داد. این اولین و آخرین گلش برای جیم بوم بود. در این دربی خاص که با پیروزی 5-1 برابر قناری های زرد به اتمام رسید، هاکان شوکور هتریک کرد تا بزرگترین پیروزی در دربی، از سال 1960 حاصل شود. با این حال سرنوشت جور دیگری قرار بود رقم بخورد. ریبری از یک قهرمان به یک خائن تبدیل شد.
ریبری تصمیم گرفت قرادادش را فسخ کند، چون چهار ماه بود حقوقش پرداخت نشده بود. به ادعای ریبری، در شش ماه حضورش در آن باشگاه تنها یک بار به وی حقوق پرداخت کردند. در یک حرکت سریع، فرانک به خدمت مارسی درآمد. داستان بُعد بین المللی به خود گرفت و هواداران گالا بسیار عصبانی شدند. یک روز عصر جان بیکو و دو نفر از اعضای هیئت مدیره گالا به دیدار ریبری در خانه اش در فرانسه رفتند که ماجرا به جای بد کشیده شد. فرانک ریبری از سوی آن ها به تهدید شد و ماشینش توسط چوپ بیس بال، آسیب دید. کار به جایی کشیده شد که فرانک با پلیس و وکیل خود تماس گرفت.
گالاتاسارای نمی خواست جدایی ریبری را قبول کند و پرونده آن ها در دادستانی، به مدت دو سال طول کشید. هدف گالا مشخص بود: برگرداندن فرانک ریبری! مهمت حلواجی گفته بود: "اگر او قبول نکند که برگردد، مارسی، مربی اش و هرکسی که در این انتقال دست داشته، جواب پس خواهند داد.فیفا پذیرفته عدم پرداخت دستمزد تا کمی بیشتر از سه ماه قابل قبول است و این دلیل فسخ قرارداد نیست."
ریبری در ماه فوریه حقوقش را دریافت کرد، اما در قراردادش گنجانده شده بود بدون در اطلاع بودن باشگاه، حق مذاکره با هیچ تیمی را ندارد. اگر ریبری می خواست به مارسی یا هر باشگاه دیگری برود، باید 10 میلیون یورو حق فسخ قرارداد پرداخت می کرد و این بهای سنگینی بود!
درگیری به یوفا و فیفا کشیده شد. ریبری ادعا کرده بود هیچکس در باشگاه نامه هایش را جواب نمی دهد و دیگر چاره ای جز جدایی نیست. بالاخره ریبری به مارسی پیوست، اما به دستور مراجع مربوط، تا جولای آن سال اجازه بازی نداشت. پس از یک سال، DRC حکم خود در خصوص این پرونده را صادر کرد. آن ها اعلام کردند گالا به قرارداد پایبند نبوده و بازیکن این حق را داشته تا جدا شود.
گالاتاسارای نمی خواست با این تصمیم کنار بیاید و دوباره پرونده را به دادگاه ورزشی برد. در آوریل 2007، دادگاه بازهم به نفع بازیکن رای خود را صادر کرد. پس از اتمام این ماجراها، ریبری آن را تجربه ای مثبت خطاب کرد:
خوشحالم که در ترکیه بازی کردم و هواداران را مجذوب خود کردم. هواداران، نماینده کشورشان هستند. آن ها با فوتبال زندگی می کنند. آن ها مرا با آغوش باز پذیرفتند و قبول کردند. ناراحتم که ترکیه را ترک کردم.
ریبری در مارسی به موفقیت های بهتری دست یافت. یک بار به عنوان برترین بازیکن جوان لوشامپیونه انتخاب شد و در دو جام حذفی، قهرمانی را تجربه کرد. در تابستان 2007 با انتقال 25 میلیون یورویی به بایرن مونیخ پیوست و در آخر آن سال، بهترین بازیکن جوان فرانسه نام گرفت. با وجود فتح جام های مهم و مختلف، ریبری هرگز آن 17 بازی با پیراهن گالاتاسارای را فراموش نخواهد کرد، چون آن جا بود که در راه ستاره شدن، گامی محکم برداشت.
به قلم جیمز کلی برای وب سایت Thesefootballtimes