طرفداری- این مسابقه در واقع ادامه دیداری بود که 3 هفته پیش انجام شده بود و ماریانو گارسیا رمون، سرمربی رئال در آغاز بازی بود. این بازی در شرایطی که تا دقیقه 88 با گل های رونالدو نازاریو برای رئال و نیهات قهوه چی برای سوسیداد، با نتیجه تساوی یک بر یک دنبال می شد، مسئولان برگزاری خبردار شدند روزنامه گارا پیامی از طرف گروه تروریستی باسکی به نام ETA مبنی بر وجود یک بمب در ورزشگاه دریافت کرده که قرار است کمی بعد از پایان بازی در 9 شب، منفجر شود.
ده دقیقه طول کشید تا سانتیاگو برنابئو تخلیه شود. هفتاد هزار طرفدار لوس بلانکوس با آرامش ورزشگاه را ترک کردند و بازیکنان هم با احتیاط به خارج از استادیوم هدایت شدند. تمام بازیکنان همچنان لباس بازی و کفش هایشان را به تن داشتند و مجبور شدند مدتی در سرمای معمول شب های زمستانی مادرید، بیرون منتظر بمانند.
لیزاندرو کورتس، داور دیدار، تصمیم گرفت علت تخلیه ورزشگاه را به بازیکنان نگوید تا آنها به خاطر نگرانی بابت حضور عزیزانشان در سکوها، شروع به بالا رفتن از نرده ها و ایجاد همهمه بیشتر نکنند، ولی در هر حال با توجه به شرایط موجود، حدس دلیل اصلی چنین دستوری، چندان سخت نبود.
شهر و باشگاه، که قبلا هم در سال 2002 و طی انفجار بمب گروه تروریستی ETA در خارج از ورزشگاه صدمه دیده بودند، در اضطراب و نگرانی منتظر رخدادهای بعدی ماندند. پلیس بعد از تخلیه حاضرین، به دقت ورزشگاه را مورد بازرسی قرار داد، ولی خبری از بمب نبود. خوشبختانه و با وجود تمام نگرانی های ایجاد شده، همه چیز یک فریب کاری بزرگ بود.
ناتمام ماندن دیدار رئال مادرید مقابل رئال سوسیداد در سانتیاگو برنابئو به خاطر احتمال حمله تروریستی (2004)
این رخدادها به معنای آن بود که 2 دقیقه وقت قانونی و 4 دقیقه اوقات تلف شده، از بازی باقی بمانده است. خبری از اعلام تساوی برای بازی نبود و مسئولان به این نتیجه رسیدند که 6 دقیقه باقی مانده از دیدار در اولین فرصت بعدی، برگزار شود.
تا زمان این اتفاقات، رئال مادرید فصل خوبی را پشت سر نمی گذاشت. تیم گران قیمت گردآوری شده تحت هدایت گارسیا رمون، که خودش در ابتدای فصل جایگزین خوزه آنتونیو کاماچو شده بود، نتوانسته بود انتظارات را برآورده کند. آنها 13 امتیاز کمتر از بارسلونای صدرنشین کسب کرده بودند و خود را در رده پنجم لیگ می دیدند و از سوی دیگر هم به سختی توانسته بودند به مرحله حذفی لیگ قهرمانان، صعود کنند. آشنا است، نه؟
طرفداران همیشه پیروزی طلب رئال مادرید و رئیس همیشه جاه طلب این تیم، فلورنتینو پرز، از عملکرد ناامید کننده تیم شان در نتیجه گیری، خسته شده بودند. بازی های تیم لذت بصری چندانی هم نداشت. برای همین شکست خانگی صفر به یک مقابل سویا در 22 دسامبر به معنای شمارش معکوس حضور رمون در لوس بلانکوس بود.
خوان گارسیا رمون در روزهای حضورش روی صندلی سرمربیگری رئال مادرید (2004)
شایعات آن روزها حکایت از این داشت که یکی از بازیکنان برزیلی تیم به نمایندگی خود را به فلورنتینو پرز رسانده و نارضایتی اعضا را به گوش رئیس رسانده و شاید علاوه بر این، یک سرمربی برزیلی را هم به عنوان جایگزین پیشنهاد داده است. زیاد طول نکشید تا گارسیا رمون در 30 دسامبر از سرمربیگری تیم اخراج و پس از قرار گرفتن در جایگاه پایین تری در باشگاه، صندلی خود را به سرمربی سابق تیم ملی برزیل، واندرلی لوکزامبورگو، داد.
انتظارات از لوکزامبورگو واضح بود. او باید بازیکنان را دوباره متحد می کرد و غرور و خودبینی کاذب ایجاد شده در وجود آنهاد را رفع می کرد. روبرتو کارلوس مدعی شد هموطنش قرار است فوتبال واقعی را به رئال مادرید بازگرداند.
اولین چالش واندرلی همین دیدار 6 دقیقه ای مقابل سوسیه داد بود. او تنها 6 دقیقه برای نشان دادن تاثیر حضورش و کسب 3 امتیاز برای احیای نسبی رئال از مخمصه ای که در آن گرفتار شده بود، فرصت داشت. بازی در پنجم ژانویه 2005، ادامه پیدا کرد. درهای برنابئو باز شد و هواداران بدون پرداخت هیچ هزینه ای و فارغ از اینکه سه هفته قبل در ورزشگاه بودند یا نه، وارد سکوها شدند.
خب، چطور باید برای 6 دقیقه بازی وارد زمین شد؟ آیا با تمام وجود حمله می کنید تا گل بزنید و 3 امتیاز را کسب کنید یا عقب می نشینید و با کسب یک امتیاز زمین را ترک می کنید؟ برای باشگاهی در حد و اندازه رئال مادرید، تنها یک گزینه وجود داشت. آنها اگر می خواستند فاصله شان با بارسلونا را کمتر کنند، باید رئال سوسیداد را در همین 6 دقیقه ناک اوت می کردند.
اهداف رئال در بازی شاید از تنها تغییری که در ترکیب داده بودند، مشهود بود. فرناندو مورینتس قدبلند و قدرتمند، که به طور ناگهانی از حضور قرضی اش در موناکو بازگشته بود، جایگزین مایکل اوون کوتاه قامت شد.
مسئولان اعلام کردند بازی از دقیقه 84 شروع می شود و از همان اولین تماس با توپ، رئال مادرید تنها یک کار انجام می داد: حمله! در تنها 20 ثانیه، اولین خطر ایجاد شد. دفع توپ رئالی ها به رائول رسید که توپ را با سر به سمت مورینتس انداخت. در ادامه توپ به بکام رسید که آن را به صورت عمقی برای رونالدو فرستاد. مهاجم برزیلی در رسیدن به توپ و زدن ضربه نهایی تنها چند سانتی متر کم آورد تا آسیر ریسگو، آن را جمع کرده و خطر را دفع کند.
بازی با همین سرعت ادامه پیدا کرد و شاید شبیه ترین بازی فوتبال تاریخ به تنیس داشت انجام شد. هر باری که تیم باسکی توپ را به زمین مادرید می انداخت، با قدرت، دقت و سرعت بیشتری برمی گشت. رئال مادرید تلاش می کرد از توپ های دوم استفاده کند یا موقعیت مناسبی برای پاس عمقی برای رونالدو پیدا کند.
این تاکتیک بالاخره بعد از 3 دقیقه جواب داد. توپ بلندی از سوی گوتی برای رونالدو ارسال شد که آن را گرفت و با آن وارد محوطه جریمه شد، اما در ادامه توسط مایکل لاباکا سرنگون شد. داور بلافاصله نقطه پنالتی را نشان داد. زین الدین زیدان برای زدن پنالتی آمد، مثل همیشه پنالتی خوبی زد و با فرستادن توپ به گوشه پایین سمت چپ دروازه و خارج از دستان ریسگو، تیمش را پیش انداخت.
قسمت اول برنامه های لوکزامبورگو به خوبی اجرا شده بود. رونالدو از زمین بیرون کشیده شد و به جای او مدافع وسط تیم، فرانسیسکو پاون، وارد زمین شد. الان وقت آن بود که مادریدی ها سرعت بازی را پایین بیاورند و از داشته شان حفاظت کنند. باسکی ها با ارسال توپ های بلند به دنبال پیدا کردن روزنه های نفوذ بودند، ولی هیچ گاه نتوانستند از دیوار سفید روبروی شان عبور کنند. بازی تمام شد و سه امتیاز شیرین به حساب لوس بلانکوس با سرمربی جدیدش ریخته شد.
شش دقیقه باقی مانده از دیدار ناتمام رئال مادرید مقابل رئال سوسیداد (2005)
طرفداران در نهایت توانسته بودند رئالی که مدت ها انتظارش را می کشیدند، ببینند. این نمایش تاحدی توانست رضایت رسانه های اسپانیا را هم جلب کند. لوکزامبورگو توانسته بود امید دوباره ای به مادریدی ها ببخشد. تیم جان دوباره ای گرفته بود و آنها توانستند 4 روز پس از این مسابقه، رقیب دیرینه و همشهری شان اتلتیکو مادرید را هم با 3 گل از پیش رو بردارند.
دیگر متوقف کردن تیم احیا شده رئال مادرید راحت نبود و آنها در ادامه 5 بار پیاپی پیروز شدند. این نتایج باعث شد جایگاه سرمربی جدید هم تثبیت شود و آنها بتوانند بارسلونا را در راه قهرمانی لیگ، به خوبی به چالش بکشند و فقط در دو هفته مانده به پایان فصل، قهرمانی را از دست بدهند. رئال مادرید در نهایت تنها با 4 امتیاز اختلاف نسبت به صدرنشین، کار خود را تمام کرد.
اولین حضور واندرلی لوکزامبورگو روی نیمکت رئال مادرید در بازی 6 دقیقه ای مقابل رئال سوسیداد (2005)
سیزده سال که جلوتر بیاییم، رئال مادرید خود را دوباره در وضعیت تقریبا مشابهی می بیند. بازیکنانی چون کریستیانو رونالدو، گرت بیل و کریم بنزما انتظارات را برآورده نکرده اند و اختلاف امتیاز آنها با بارسلونا در صدر جدول دو رقمی شده است. اعتماد به نفس تیم هم بعد از چند نتیجه دور از انتظار، پایین آمده که اوج آن مربوط به شکست سنگین خانگی صفر به 3 مقابل حریف دیرینه در ال کلاسیکو است.
الان زیدان به عنوان سرمربی حال حاضر رئال مادرید و پنالتی زن خونسرد 13 سال پیش، می تواند به عنوان یکی از اعضای آن تیم احیا شده، پس از تساوی اول هفته مقابل سلتاویگو، نقبی به آن روزها زده و از فرصت استراحت زمستانی، به نفع تیمش استفاده کند و تیمش را در جدول رده بندی بالا بکشد.
شاید هم او بازیکنانش را به یاد پنالتی پیروزی بخش سال 2005 خود در بازی 6 دقیقه ای شان مقابل سوسیداد انداخته که برای نسل قبلی بازیکنان لوس بلانکوس همانند یک کاتالیزور عمل کرد و اعتبار و جایگاه شان را احیا نمود.
نوشته دن پری برای وبسایت TheseFootballTimes