اختصاصی طرفداری- اندیشه های تدافعی بی نقص ماکس آلگری در بازی رفت نتیجه ای دلچسب برای هواداران میلان به بار آورد و آن ها توانستند در زمین خودشان کاتالان ها را با دو گل بدرقه کنند. قبل از انجام این بازی هیچکس تصور مساوی را هم برای میلانی ها قائل نبود اما روسونری شگفتی ساز شد و با یک بازی هوشمندانه توانست به پیروزی قابل توجهی برابر حریف سرسخت اسپانیایی برسد. دو گلی که کوین پرینس بوآتنگ و سولی مونتاری غنایی برای میلان به ثمر رساندند می تواند برگ برنده میلان و قوت قلب آن ها در بازی برگشت شود.
میلان در بازی رفت در طول نود دقیقه سرسختانه و با نظم بازی کرد. آن چه در ادامه می بینید تحلیل اندیشه های بی نقص آلگری است. بیایید آن را ”پارک کردن اتوبوس در دفاع“ نخوانیم.
بارسا با ترکیب چهار/سه/سه وارد بازی شد، ترکیبی که به آن ها اجازه داد تا در مواقع حمله به آرایش دو/سه/پنج تغییر پیداکرده و حریف را مجبور به عقب نشینی کنند و بتوانند برای ایجاد رخنه و نفوذ از میان دفاع موقعیت گل به وجود آورند.
میلان نیز دقیقا با حالت ”آینه“ وارد بازی شد. بدین معنا که روسونری ها نیز با آرایش چهار/سه/سه وارد میدان شدند اما با این تغییر که برای از کار انداختن بال های کناری بارسا (دنی آلوز و جوردی آلبا) استفان الشراوی و کوین پرینس بوآتنگ بیشتر از همیشه به کناره ها متمایل شدند.
برای درهم شکستن میلان، بارسا نیاز به بازی هوشمندانه و تقابل با اندیشه های آلگری دارد، اما این اندیشه ها بسیار محکم و تیزبینانه به وجود آمده اند. بیایید نگاهی گذرا به آن داشته باشیم:
1. قاعده ای به نام اتوبوس چلسی
برای 60 دقیقه اول بازی، بارسا راه نفوذی نیافت. این را باید مدیون دفاع منظم میلان بود. فیلیپ مکسس و کریستین زاپاتا به عنوان مدافعان میانی کاملا با عمق دفاعی یکی شدند و این امکان نفوذ را از بارسا گرفت. ماسیمو آمبروزینی، ریکاردو مونتولیوو و سولی مونتاری نیز به عنوان سه سد محکم تدافعی در خط هافبک (چیزی که در نوع خود بی نظیر بود) ایفای نقش کردند و توانستند در طول بازی فاصله خود با خط دفاعی و خط تهاجمی را به خوبی در حالت تعادل نگه دارند.
به این هفت نفر، استفان الشراوی و پرینس بوآتنگ را نیز اضافه کنید. این دو نیز توانستند به گونه ای با برگشت های به موقع در کار دفاعی سهیم باشند که آرایش خط میانی میلان در هنگام دفاع از سه نفر به پنج نفر افزایش یابد.
و اما جیامپائولو پاتزینی! پاتزینی مسئول مهار کامل سرخیو بوسکتس شده بود. هر زمان که بارسا در حمله بود (مخصوصا در زمان زدن کرنر) پاتزینی در کنار بوسکتس حضور داشت. در هنگام حمله میلان نیز این مسئله باعث به وجود آمدن فضای خالی برای سایر بازیکنان میلان می شد.
این آرایش منظم و دقیق دفاعی یک نکته جالب داشت:
بازیکنان میلان از بازیکنان حریف می پرسند: می توانید از ما بگذرید و موقعیت سازی کنید؟!
جواب سوال روشن است: خیر! فضاهای مشخصی در زمین برای نفوذ باز بود اما بارسا برای آن ها به اندازه کافی تمرین ندیده است. به عنوان مثال می توان از فضایی که بین کنستانت (دفاع چپ) و فیلیپ مکسس به وجود آمده بود اشاره کرد، جایی که پدرو می توانست به راحتی موقعیت سازی کند اما در خلال بازی یا به طور مناسب تغذیه نشد و یا این الشراوی بود که با برگشت هایش فضای خالی را پوشش می داد.
رمز موفقیت: ژاوی بسته شده بود
تا قبل از بازی همه حرف از بستن لیونل مسی می زدیم اما چه شد؟! ژاوی مهار(Man to Man Marking) شد. این مهار شدن بدین معنا نیست که یک بازیکن تمام نود دقیقه را به او بچسبد و فرصت اندیشیدن را به او ندهد. آلگری برگ برنده تاکتیکی اش را رو کرد و قاعده جدیدی نوشت: سولی مونتاری باید در کنار ژاوی باشد. موقعیت قرارگرفتن مونتاری در زمین به گونه ای انتخاب شد که عملا ژاوی بسته شود و بسته شدن ژاوی یعنی تغذیه نشدن مسی، پدرو و اینیستا.
این نکته کمک کرد تا مونتاری بتواند هم به صورت افقی با پاتزینی (در یک خط) به حمله اضافه شود و هم در کار تدافعی در کنار آمبروزینی حضور پیدا کند. موقعیت عوض کردن پی در پی ژاوی برای رهایی از دام مونتاری به الشراوی کمک کرد تا هم راحت تر در زمان حمله جای گیری های متفاوتی داشته باشد و هم مانعی برای اضافه شدن دنی آلوز به حمله شود.
مونتاری در طول بازی هیچ گاه فاصله یک و نیم متری اش را با ژاوی کم نکرد، هیچ گاه اقدام به تکل در برابر ژاوی نکرد، فقط فضای خالی پیش روی بازیساز بارسا را پر کرد! شاید او با گل زنی اش به صفحه یک روزنامه ها آمد، اما مسئولیت خاموشی را که به بهترین شکل در سطح جهانی انجام داد ناگفته ماند.
2. حال که گل زدیم در دفاع غرق نشویم
مرگبارترین اشتباه بسیای از تیم ها این است که وقتی در برابر تیم های بهتر و بزرگ تر به گل می رسند در دفاع تجمع می کنند و اصطلاحا در کار دفاعی غرق می شوند تا برتری شان را حفظ کنند. مردان آلگری چون از نظر تاتکیکی برای عدم تجمع در دفاع توجیه شده بودند بهترین گزینه را انتخاب کردند: آن ها همان کاری را ادامه دادند که انجام می دادند! میلانی ها به تدریج بازی را به سمت زمین بارسا کشاندند و سعی کردند تا توپ را آن جا نگه دارند. ریسک بزرگی بود. چرا که این کار فضای آزادی را بین خطوط دفاعی و هافبک میلان به وجود آورد که بال های کناری بارسا را قادر ساخت تا راحت تر در کار حمله اضافه شوند.
بازی بی ثمر لیونل مسی در بازی رفت، جوردی رورا (دستیار تیتو ویلانوا) را مجبور به استفاده از الکسیس سانچز به عنوان بازیکنی با خصوصیت شماره ده کرد. این تصمیم رورا، زاپاتا و مکسسی را که بدون بازیکن مقابل بودند مجبور کرد که همزمان معطوف سانچز باشند تا شاید بازیکن شیلیایی بتواند از اشتباه این دو مدافع استفاده کند.
3. مشکل را اساسی حل کنیم
ده دقیقه پایانی بازی به خوبی نشان داد که بازیکنان خط هافبک میلان به خوبی همدیگر را می شناسند. حتی با وجود برتری دو گله میلان، بارسا می توانست با زدن یک گل آرزوهای میلان را به باد بدهد. وقتی تیم ها در برابر بارسا به میدان می روند اغلب حالت تدافعی به خود می گیرند. این اشتباه آنان نیست، بلکه در حقیقت ژاوی سرعت بازی را کم می کند تا حریف مجبور به عقب نشینی و مقاومت شود. به عبارتی دیگر حریف را از کار می اندازد. دقیقا این لحظه ای است که بارسا حمله می کند!
وقتی شما با تیمی مانند بارسلونا بازی می کنید، نیازی نیست نگران بازیکنانی که در زمین می بینید باشید، بلکه باید نگران آن هایی باشید که می توانند با سرعت بالایشان توپ های مرده را تبدیل به گل کنند و شما نمی توانید آن ها را مهار کنید. بگذارید باین قضیه با مثالی روشن تر شود: تلفن همراه خود را در نظر بگیرید. بدون باطری هیچ استفاده ای ندارد. برای از کار انداختن بارسلونا فقط کافی است باطری را از دستگاه خارج کنید! از کار انداختن منبع تغذیه تضمین پیروزی خواهد بود.
قدرت تغییر سرعت بازی یک توانایی فوق العاده برای بارسلونا به حساب می آید و عجیب نیست اگر آن ها بیشتر گل های خودشان را در دقایق پایانی با پشت سر گذاشتن مدافعان خسته حریف به ثمر می رسانند. برای جلوگیری از این اتفاق میلان مجبور بود تا سوت پایان رو در روی حریف صاحبنام اسپانیایی بایستد و بجنگد. روسونری ها هیچگاه در بازی از دویدن دست نکشیدند و انگار هر لحظه منتظر بودند که حریف با توپ به سمت آن ها بیاید.
به محض اینکه ژاوی و بوسکتس پا به توپ می شدند بال های کناری میلان (بوآتنگ و الشراوی) به استقبال شان می آمدند و آنان را تحت فشار قرار می دادند. این جا بود که بارسا مجبور می شد از فضاهایی استفاده کند که این بال های کناری خالی گذاشته بودند. اما همیشه یک نفر از خط هافبک سه نفره میلان این فضا را پوشش می داد: مونتاری در چپ دنی آلوز را یارکوب می کرد و مونتولیوو در سمت راست جلوی نفوذ آلبا را می گرفت.
خیلی ساده است: جایی را که هم تیمی ات خالی گذاشت پوشش بده. بسیاری از تیم ها در این مسئله ساده گند می زنند. اما میلان ضرب آهنگ بازی را در حالت تند نگه داشت، انرژی زیادی سوزاند، هیچگاه نگذاشت خستگی به آن ها غالب شود و مهم تر از همه، به بارسا اجازه استفاده از فضاهای خالی برای موقعیت سازی را نداد. یک تیم سرعت و جریان بازی را دیکته کرد، آن تیم میلان بود، نه بارسا.
نتیجه گیری
این عملکرد ”پارک کردن اتوبوس در دفاع“ نبود، این نمایش بی نقصی از کمال دفاعی بود. ژاوی کاملا مهار شده بود، مسئولیت جدید و عملکرد بی نظیر مونتاری شمای کلی بازی میلان را ترسیم کرد و آمبروزینی مانند یک گلادیاتور در میانه میدان جنگید.
آلگری دستش را عالی بازی کرد.
نظر شما چیست؟ آیا این اندیشه های آلگری می تواند در بازی برگشت نیز به کمک میلان بیاید؟