طرفداری - رایان گیگز تقریبا 40 ساله است اما ما هنوز می بینیم که تقریبا هر هفته در بالاترین سطح فوتبال دنیا بازی می کند. سه شنبه شب گذشته وی به یک آمار شگفت انگیز دست یافت و هزارمین بازی فوتبال رسمی اش را جلوی رئال مادرید انجام داد.
پایداری و توانایی رایان مثال زدنی است. تقریبا بعید است که فرد دیگری در این کشور در آینده بتواند به تعداد جام هایی که او کسب کرده برسد.
ما سالهاست که با هم رفیقیم و هفته پیش دو روز پس از هزارمین بازی اش همدیگر را ملاقات کردیم. رایان عمیقا از حذف یونایتد از لیگ قهرمانان ناراحت بود. ما گفت و گویمان را با اتفاقات سه شنبه شب شروع کردیم ...
گری: الان بعد بازی با رئال چه احساسی داری؟ هنوز تحت تاثیر اتفاقات بازی هستی؟
رایان: بله از هر دو نظر ذهنی و جسمی هنوز تحت تاثیر این بازی قرار دارم. خودت را برای همچنین بازی بزرگی آماده می کنی و بعد وقتی نتیجه ای که می خواهی را نمی گیری تا مدتی خواب و خوراک نداری. بیشترین چیزی که بعد از 30 سالگی تغییر می کند این است که زمان ریکاوری خیلی بیشتر از قبل طول می کشد.
گری: وقتی 17 ساله بودی ریکاوری فقط دو روز طول می کشید. حالا چقدر طول می کشد که به شرایط نرمال برگردی؟
رایان: فکر کنم بعد یک بازی بزرگ اروپایی حدود 4 یا 5 روز طول بکشد. دو روز اول بعد یک بازی بزرگ که من اصلا نمی توانم کاری انجام بدهم. روز بعد از بازی من اندکی روی دوچرخه کار می کنم، تمرینات کششی انجام می دهم و بقیه روز را هم مشغول یوگا و حمام یخ می شوم. روز دوم دوباره برای بیست دقیقه با دوچرخه کار می کنم و بعدش مقداری می دوم تا پاهایم دوباره جان بگیرد و خون به گردش دربیاید.
گری: از چه زمانی شروع به مدیریت کردن بدنت به روش متفاوتی کردی؟ منظورم ریکاوری درست، یوگا و خواب بعد از ظهر و از این جور چیزهاست.
رایان: فکر کنم بعد از اینکه 30 سالگی را رد کردم. بازی های اروپایی و یا کلا بازی هایی که در شب است انرژی زیادی ازت می گیرد چون آن شب اصلا نمی توانی بخوابی و هر چقدر که سنت بیشتر شود این بدتر می شود.
گری: اگر قبل از بازی با رئال در منچستر می گشتی می فهمیدی که چه بازی بزرگی در پیش است. میخواهم ببینم که ذهنت در مقایسه با 10 سال پیش چه فرقی کرده؟ ایا الان بیشتر از قبل، قبل از بازی های بزرگ ریلکس هستی؟ یا پیش خودت می گویی چه اتفاقی قرار است که بیفتد یا آیا همه چیز خوب پیش می رود؟
رایان: در دوران بازیگری من سه مرحله وجود دارد. مرحله اول وقتی است که تازه وارد تیم شدید و اصلا احساس اضطراب نمی کنید فقط می خواهید بازی کنید و از آن لذت ببرید. مرحله بعد وقتی است که در اواسط دهه بیست زندگیتان هستید آن موقع است که بیشتر راجع به بازی ها و اهمیت آن ها فکر می کنید. بعد هر چقدر سنتان و تجربه تان بیشتر می شود شما بیشتر از قبل از بازی لذت می برید و ریلکس تر هستید. ذهن من قبل بازی با رئال هیجان زده و تقریبا ریلکس بود. شما مخصوصا بعد از اینکه بازی رفت 1-1شده بود این احساس که دائما به خودتان میگویید: "چه اتفاقی می افتد؟ " را دارید. این احساس انتظار و اضطراب را من فکر می کنم که شما احتیاج دارید. این احساس اضطراب راجع به بازی نیست بلکه بیشتر راجع به این است که چه اتفاقی قرار است بیفتد.
گری: چه زمانی احساس کردی که قرار است جلوی مادرید بازی کنی؟ آیا مربی از قبل به تو می گوید که در چه بازی قرار است بازی کنی؟
رایان: دو روز قبل از بازی با نوریچ بود که رئیس بهم گفت که در برابر نوریچ روی سکوها هستم. از همان موقع بود که من به خودم گفتم احتمالا قرار است جلوی مادرید نقشی داشته باشم. البته من نمی دانستم که تصمیم قطعی اش را گرفته است یا نه اما به محض اینکه شنیدم جلوی نوریچ نیستم ذهنم روی این موضوع که قرار است جلوی رئال بازی کنم متمرکز شد.
گری: چون قرار است سه شنبه بازی کنی آیا باعث می شود که برنامه غذایی، خواب و تمرینات را عوض کنی؟
رایان: بله، به محض اینکه فهمیدم جلوی نوریچ نیستم پیش مایک فیلان و تونیاسترادویک (مربی بدنساز) رفتم. من در ذهنم می دانستم که چه چیزی برایم بهتر است و درباره آن با آن ها صحبت کردم. من جمعه با تیم تمرین کردم، شنبه هم فقط با تونی استرادویک برای یک ساعت دویدم و بعدش تمرینات سبک را به تنهایی انجام دادم. یکشنبه با آن عده از اعضای تیم که روز قبل جلوی نوریچ بازی کرده بودند خودم را گرم کردم و بعد از آن مقداری دوچرخه و تمرینات کششی انجام دادم.
گری: سه شنبه شب بعد از شکست مقابل رئال جو اولدترافورد سنگین و غم زده بود و من مطمئنم که داخل رختکن هم همینطور بوده است. نقش تو در این مواقع چیست؟ آیا سعی کردی با بچه ها صحبت کنی و به آن ها روحیه بدهی؟
رایان: به عنوان یک بازیکن با تجربه همچین شرایط ناامید کننده را تجربه کردی و قطعا راحت تر از بقیه بخصوص جوانترها می توانی خودت را جمع و جور کنی. ما پنج روز بعد از رئال باید در جام حذفی جلوی چلسی بازی می کردیم پس کار من و البته مربی و کادر فنی این بود که به بقیه روحیه بدهیم و اهمیت بازی بعدی را بیان کنیم. در اولین جلسه تمرینی بعد بازی با رئال من چیزی نگفتم. من فکر می کنم که باید به بقیه دو، سه روزی فرصت بدهید. من چیز زیادی به تک تک بچه ها نگفتم فقط به دو، سه نفر از بازیکنان که نمایش خوبی جلوی رئال داشتند به خاطر بازیشان تبریک گفتم و از آن ها تشکر کردم.
گری: حدس می زنم که آن ها جزو بازیکن های جوان تیم بودند. تصور می کنم که این صحبت به آن ها کمک زیادی می کند تا ذهنشان را از چیزهای منفی دور کنند؟
رایان: بله و دقیقا به همین خاطر بود که من این کار را کردم. زخم و غم شکست روی ما بزرگتر ها هم برای مدتی می ماند اما ما با کمک تجربه مان سریعتر از بقیه با آن کنار می آییم. شما به آینده نگاه می کنید و به بازی با چلسی فکر می کنید اما شاید برای جوانترها کنار زدن این حقیقت که از لیگ قهرمانان کنار رفتیم سخت تر باشد. آن ها با خودشان فکر می کنند که: "آیا من خوب بازی کردم؟" اما واقعا سه شنبه کسی نبود که خوب بازی نکرده باشد. نمایش خوبی از تیم بود. همه چیز طبق برنامه پیش می رفت تا اینکه آن اخراج رخ داد. پس فکر می کنم که چیزهای زیادی است که باید بهشان افتخار کنیم."
گری: یونایتد در سال های حضورت در اینجا به جز 4 سال در بقیه قبل از فینال از رقابت ها کنار رفته است آیا اینبار احساس متفاوتی نسبت به دفعه های قبل داشتی؟ چون در گذشته با نمایش های بد خودمان حذف می شدیم اما این بار احساس متفاوتی داشت چون نمایش تیم بسیار خوب بود.
رایان: بله این عجیب است. فکر کنم که مدت بسیار طولانی بود این ناامیدی شدید را احساس نکرده بودم. اما در ذهنت چیزهای مثبتی هم است چون من فکر میکنم که ما عالی کار کردیم . ما در بعضی دقایق از رئال یک تیم معمولی ساختیم .
شما در آن لحظه بودید که همه چیز بنظر درست می رسد. مربی همیشه درباره بازی های اروپایی می گوید: "مراقب باشید چون هر لحظه ممکن است که سقف بریزد." و دیدیم که این اتفاق سه شنبه افتاد البته این بار اصلا نمی شود که بازیکنان را بخاطر نمایششان سرزنش کرد. برای همین هم است که احساس عجیبی داریم. همه در رختکن ساکت و در هم شکسته بودند. در واقع همه شوکه بودند. اما نکات مثبتی هم از این بازی می شود برداشت کرد.
گری: آخرین بار کی این قدر احساس ناامیدی و ناراحتی کردی؟
رایان: آخرین بازی فصل گدشته تو لیگ در خانه ساندرلند (از دست دادن لیگ در آخرین دقیقه با گلی که آگوئرو برای سیتی در مقابل کوئینز بثمر رساند.)
گری: آیا آن احساس را در تابستان هم همراه خودت داشتی؟
رایان: آن احساس ناامیدی بزرگی بود. سعی می کنی که با آن کنار بیایی اما وقتیکه به تعطیلات می روی هر روز به آن لحظات فکر می کنی و به خودت می گویی که باید فلان چیز را جور دیگری انجام می دادم. بعد دوباره سعی می کنی که آن را فراموش کنی اما یک ماه بعد آن گل اگوئرو را دائما در شبکه Sky Sports می بینی و دوباره همه چیز بیادت می آید. من دیگر از دیدن آن گل خسته و مریض شدم.
گری: درست بعد از اخراج نانی تو سعی کردی که جمعیت را به هیجان بیاوری. البته که تو عاشق یونایتد هستی اما کمتر دیدیم که اینطور احساساتت را نشان دهی. چه چیزی باعث آن شد؟
رایان: من هرگز همچنین کاری نکرده بودم. فکر کنم چون عصبانی بودم و سعی داشتم که به خودم روحیه بدهم. من اصلا فلج شده بودم! جمعیت آن شب فوق العاده بودند و من فقط می خواستم که به آن ها هم روحیه بدهم و امیدوار بودم که با استفاده از تشویقشان می توانیم برتری به رئال داشته باشم. من اصلا به آن فکر نکرده بودم فقط دیدم توپ به بیرون رفت و آدرنالینم زیاد شد و آن کار را انجام دادم. وقتی از این کارها می کنید معمولا خود به خود اتفاق میفتد نقشه ای برای آن نکشیدید. سه شنبه یکی از آن شب های خاص اولدترافورد بود.
گری: وقتی که داور کارت قرمز را بیرون کشید ...
رایان: من سریع پیشش رفتم تا بگویم که نگاه نانی روی توپ بود اما بعد به پستم برگشتم چون آن ها باید یک ضربه آزاد می زدند. در واقع وقتی که داور داشت کارتش را بیرون می آورد من داشتم به او نگاه می کردم. من هرگز همچنین شوکی را در زمین فوتبال تجربه نکرده بودم چون اصلا انتظارش را نداشتم و هرگز هم استادیومی که دچار همچین شوکی بشود ندیده بودم.
گری: من از 5 سالگی به الدترافورد می روم و تا بحال استادیوم را این شکلی ندیده بودم. عصبانیت و یا سر و صدا نبود همه بهت و حیرت زده بودند. تا 10 دقیقه بعد اخراج تقریبا همه در شوک بودند.
رایان: بله همینطور بود. تنها چیزی که من به آن فکر می کردم این بود که: "خب ، بیایید تلاش کنیم و فضاها را ببندیم. بیایید تلاش کنیم که این را پشت سربگذاریم." و من فکر می کنم که ما این کار را انجام دادیم اما واقعا چیزی راجع به آن گل نمی توانید بگویید. گل مودریچ درخشان بود. اگر ما 11 نفره هم بودیم آن توپ گل می شد و کاری از دست های هیچ کس بر نمی آمد.
گری: جو رختکن چطور بود؟
رایان: رختکن ساکت بود و من دو ، سه بار خواستم چیزی مثل: "بیایید مطمئن شویم که لیگ و حذفی را حالا می بریم." اما اصلا نتوانستم چیزی بگویم. من فقط ده دقیقه در گوشه رختکن نشستم و با کسی حرف نزدم. همه ساکت بودند. وقتی که فینال لیگ قهرمانان و یا لیگ را در آخرین بازی می بازید اوضاع خیلی بدتر هم است چون دیگر بازی بعد از آن وجود ندارد و فصل تمام شده است. وقتی یک بازی را می بازید و یا نمایش فردی خوبی ندارید نمی توانید برای رسیدن بازی بعد صبر کنید چون خیلی زود آن ناامیدی از بین می رود.
گری: در 2 ماه اخیر تمرکز بزرگی در تیم دیده شده است. آیا این بخاطر آن گل اگوئرو و از دست دادن لیگ به آن وضع است؟ آیا به این معنی است که همه اتفاقات و اشتباهات پارسال را بیاد دارند؟
رایان: قطعا خاطرات پارسال بخشی از این تمرکز و دقت تیم است. در اولین فصل کامل من در یونایتد ما لیگ را به لیدز باختیم و فصل بعد شما اصلا نمی خواهید که آن احساس دوباره تکرار شود. شما دوباره نمی خواهید آن احساسی که ما در رختکن ساندرلند در فصل پیش داشتیم را تجربه کنید. بنابراین یک عزم و اراده قوی وجود دارد که نگذاریم آن ها دوباره تکرار شود. اما چیزهای دیگری هم است مثل اینکه بازیکن ها روی فرم هستند و مصدومان کمی داریم. تمرینات درست به اندازه خود بازی سخت است. صبح های جمعه به دو تیم ده نفره تقسیم می شویم و هر دو تیم قوی هستند. بازیکن ها همه آماده و سرحال هستند و من می دانم که انتخاب ترکیب تیم برای مربی مثل یک کابوس است.
گری: در سن 39 سالگی آیا روزهایی داری که به خودت بگویی که این بازی برای من خیلی سریع است؟
رایان: آن بازی هایی که باید جلوی رافائل بازی کنم بله این احساس را دارم ...
گری (با خنده): به او تنه می زنی و یا هلش بدهی؟
رایان (با خنده): من فقط تنه میزنم! تام و کارا ( مایکل کریک ) که وسط زمین هستند دائم داد می زنند که: "اونجا چه کاری داری می کنی." و منم فقط آن گوشه دارم به بقیه تنه می زنم و هلشان می دهم!
گری: آیا روزهایی هستند که تو باید در آن بازی های تمرینی خودت را مدیریت کنی؟
رایان: بله من باید این کار را بکنم. من در بازی های تمرینی وینگ چپ بازی می کنم و احتمالا باید جلوی والنسیا و رافائل بازی کنم. در کدام بازی لیگ می توانی کسانی بهتر از آن ها پیدا کنی؟ همین باعث می شود که تو هم بهتر کار کنی و تلاشت را بیشتر کنی. تو می دانی که من چطور بازیکنی هستم اگر کسی توپ را از من بگیرد فقط یک چیز در ذهنم است: "تو نمی توانی همچنین کاری را با من بکنی."
گری: من کاملا یادم است که چه زمانی فهمیدم که به آخر خط رسیدم. آن بازی با وست بروم در روز سال نو 2011، آنجا بود که فهمیدم دیگر در 35 سالگی کمکی از دستم برای تیم بر نمی آید و تبدیل به نقطه ضعف تیم شده ام. همچنین لحظه ای برای تو کی است؟ چه چیزی باعث می شود که تصمیم بگیری که دیگر ادامه ندهی؟
رایان: وقتی که دیگر روی نتوانم روی بازی ها تاثیر بگذارم و نتوانم به تیم کمک بکنم. شما باید مراقب باشید. تو از لحظه وست بروم خودت گفتی اما من هم چند تا از آن لحظه ها داشتم ...
گری: واقعا؟
رایان: بله مثلا امسال جلوی کلوژ و آن بازی با تاتنهام در الدترافورد. بازی جلوی تاتنهام من در بین دو نیمه تعویض شدم. آن روز تیم بد بود اما من هم بد بودم. یا آن بازی با کلوژ در خانه که برای من واقعا شوکه کننده بودم. معمولا دور و بر کریسمس یعنی وقتی که هوا سردتر است و فاصله بازی ها کم است و معمولا خیلی از بازیکن ها افت کردند من به اوج می رسم و آنجاست که من بیشتر از همیشه بازی می کنم و مربی هم می داند که چه زمانی از من استفاده کند.
گری: در آن مواقع وقتی که همه چیز بد پیش می رود و با خودت فکر می کنی که: "این ممکن است که اخرش باشد." آیا از این لحظات داشتی؟
رایان: بله ولی زیاد این احساسات دوام نمی آورد. بعد از آن دو بازی که مثال زدم من واقعا ناامید بودم.
گری: چگونه خودت را سر پا نگه می داری؟ آیا به رسانه ها گوش می دهی آن هایی که می گویند گیگز باید دیگر خداحافظی کند؟
رایان: نه، حرف های بقیه و بخصوص رسانه ها روی من به هیج وجه اثر ندارد. البته وقتیکه جوان بودم چرا تحت تاثیر قرار می گرفتم ولی الان نه.
گری: در چه موقعیتی این تغییر کرد؟
رایان: سال 2002 بود که از من انتقادات زیادی می شد. من چند تا بازی خوب کار نکرده بودم و فکر می کردم که این انتقادات اغراق امیز است. آن موقع 28 یا 29 ساله بودم و تحت تاثیر قرار گرفتم اما بعدا یک جورهایی سورپرایز شدم که چقدر خوب آن دوران را پشت سر گذاشتم و با خودم گفتم که: "اوه، انقدرها هم بد نیست. اصلا این صحبت ها اهمیتی ندارد."
گری: پس اوایل فصل تو از آن لحظات ناامید کننده داشتی اما مثل من تصمیم به خداحافظی نگرفتی اما در آن مواقع به چه چیزهایی فکر می کردی؟
رایان: من به این فکر می کردم که حالا باید راجع به این نمایش های بد چکار کنم.
گری: و تو چکار کردی؟
رایان: از همین چیزهای احمقانه مثلا به خودم گفتم: "خب، من قرار نیست که روی نان تستم کره داشته باشم! من باید یک ساعت زودتر از معمول بخوابم. باید مطمئن شوم که برای دو هفته بعد هر جلسه تمرینی به خانه بروم و به پاهایم استراحت بدهم."
من نوشیدنی الکلی نمی خورم و با اینکه وزنم معمولا ثابت است سعی می کنم که شام خیلی دیر نخورم. من از نظر ذهنی وضعیتم خوب است این از نظر فیزیکی است که باید مطمئن شوم در وضعیت مطلوبی قرار دارم.
گری: آیا هزارمین بازی برایت معنی خاصی داشت؟
رایان: نمی خواهم بی اعتنا و بی تفاوت بنظر برسم اما واقعا معنی خاصی نداشت. وقتی که بازنشسته شوم به آن شب و انجام هزار بازی فکر می کنم و به آن افتخار می کنم. اما فعلا این جور چیزا برای من خیلی اهمیت ندارد.
گری: تو در کلاس های مربیگری شرکت کردی و بزودی مدرکت را هم می گیری. خودت را سه سال دیگر در کجا می بینی؟ در حال مربیگری؟
رایان: فکر کنم. به همین خاطر است که در کلاس ها شرکت کردم تا خودم را آماده کنم. به عنوان یک فوتبالیست شما خیلی به آینده نگاه نمی کنید برای همین ممکن است که وقتی بازنشسته شدم نظرم عوض شود. اما اگر تصمیم به مربیگری بگیرم سناریو های متفاوتی وجود دارد مثلا به کادر مربیگری در یونایتد بپیوندم و یاد بگیرم که همه چیز در یک باشگاه فوتبال چگونه انجام می شود و بعد یک پست مربیگری را قبول کنم.
گری: منچستر یونایتد مشخصا یک شغل رویایی است اما آیا شغل دیگری برای رایان گیگز به جز مربیگری در یونایتد وجود دارد؟
رایان: بله فکر کنم وجود دارد. ما در کلاس ها هم با هم صحبت کردیم که ایده ال این هاست که هدایت تیم های آکادمی و یا ذخیره یونایتد را بر عهده بگیری تا بتوانی در این کار تجربه بدست آوری. اما ممکن است که این رخ ندهد. مثلا ممکن است که من بازنشسته شوم و همان موقع مربیگری یک باشگاه خوب بهم پیشنهاد بشود.
گری: آن را قبول می کنی؟
رایان: از الان نمی توانم چیزی بگویم اما ایده ال این است که مثل وقتی که فوتبال را شروع می کنید دورانی را به عنوان کارآموز بگذرانی تا تجربه بدست آورید.
گری: در بیست سال اخیر ایا بازیکنان جوان تغییر کردند؟
رایان: اره آن ها الان قدرت بیشتری دارند.
گری: این چیز خوبی است یا نه؟
رایان: هنوز جوان هایی هستند که که می خواهند پیشرفت کنند اما حقیقت این است که اگر بخواهند می توانند بهترین قرارداد را در سنین خیلی پایین بدست آورند و کاری از دستان شما برنمی آید چون الان قدرت دارند.
گری: آیا شده که فکر کنی: "من نیاز دارم که این ها رو به مسیر درست بیارم."؟
رایان: من این کار را با روش نیش دار و طعنه آمیز می کنم نه اینکه آن ها را بکشم کنار و بگویم که: "چکار داری می کنی؟ قرارداد را امضا کن."
من مثلا می گویم: "فکر می کنی کی تو را می خرد؟ بعد از اینجا کجا می خواهی بروی؟" این را با یک قیافه جدی می گویم و آن ها به فکر می روند که: "ایا گیگز جدی است یا دارد شوخی می کند؟" و بعد من می خندم و دور می شوم. این کار ذهن آن ها را مشغول می کند و با خودشان می گویند این شوخی بود یا جدی؟
گری: وقتیکه تو، من، اسکولزی، بکس، فیل و نیکی بات بزرگ می شدیم با هم بسیار رفیق بودیم. اما وقتیکه فقط من و تو و اسکولز در باشگاه باقی ماندیم از قبل هم بیشتر به هم نزدیک شدیم. احتمالا تو الان با اسکولزی بیشتر از همیشه نزدیک هستی.
رایان: بله، در جوانی من و نیکی بات به هم نزدیک بودیم و تو با بکهام، فیل و اسکولزی نزدیک بودی. اگر می خواستی ما را به دو گروه تقسیم کنی اینطوری که من گفتم بود.
اما همانطوری که گفتی هر چقدر بزرگتر شدیم بیشتر با هم نزدیک شدیم و اوقات بیشتری را با هم می گذرانیم.
گری: سال 2004 وقتیکه من 28 ساله بودم ما هر دو در یک مجتمع مسکونی زندگی می کردیم. ما هر روز صبح با هم ماشینمان را روشن می کردیم و به تمرین می رفتیم و همان موقع بود که شروع کردیم زمان زیادی را با هم خارج از زمین فوتبال بگذرانیم.
رایان: و همان موقع بود که تو بیشتر از همیشه ریلکس کردی! تو دوست داشتی که بیرون بروی و نوشیدنی بخوری. تو قبلش هم اهل بیرون رفتن بودی ولی از آن سال ما دو نفر به طور منظم به بیرون می رفتیم و غذا می خوردیم.
گری: زمانی که تو برای اولین بار وارد ترکیب یونایتد شدی این رسم بود که بازیکن ها همه بعد بازی برای خوردن نوشیدنی با هم بیرون بروند ...
رایان: بله آن موقع بعد هر بازی ما بیرون می رفتیم.
گری: الان نسبت به زمانیکه 20 سالت بود چقدر بیرون می روی؟
رایان: تقریبا هیچ جا نمی روم! شاید هر دو ماه یکبار.
گری: یعنی در طول فصل تنها 4 بار بیرون برای شام و یا ... می روی؟
رایان: بله من دیروز بیرون رفتم و چند تا نوشیدنی زدم. آخرین باری که نوشیدنی الکی خورده بودم کریسمس پارتی یعنی 20 دسامبر بود.
گری: پس تو دیروز بیرون رفتی چون فکر کردی که نیاز داری تا حال و هوایی عوض کنی و فکرت را از اتفاقات سه شنبه دور کنی؟
رایان: بله، من برای نهار با چند تن از دوستانم بیرون رفتم. من مقداری نوشیدنی خوردم و بعد تصمیم گرفتم که مقداری بیشتر بخورم. ما ساعت 3 بیرون رفتیم و من حدود ساعت 8 منزل بودم. بعضی اوقات ذهنت این را بیشتر از هر چیزی احتیاج دارد.
گری: فکر می کنی چرا خیلی از بازیکن ها نتوانستند مثل تو تا این سن ادامه بدهند؟
رایان: نمی دانم. فکر می کنم که خیلی چیز ها بوده که به نفع من رقم خورده است. مثلا اگر در باشگاه دیگری بودم آیا الان در حال بازی بودم؟ من واقعا نمی دانم.
اینجا ما امکانات فوق العاده ای در کارینگتون داریم. من اصلا مجبور نشدم خانه ام را عوض کنم و همیشه یک مربی داشتم. در اینجا همیشه بازیکن های خوبی در اطرافم داشتم. این ها چیزهایی هست که به نفعم بوده است. یکی از مسائل این است که من قبول کردم که هر هفته نمی توانم بازی کنم در حالیکه خیلی ها با قبول این مشکل دارند. من می دانم که این بازی نکردن متوالی در نهایت به نفعم هست.
ترجمه: امید