طرفداری - استفن هیوز، بازیکن سابق آرسنال، قصد دارد به ما اطلاعاتی درباره پاتریک ویرا، آغازگر نسل جدید فوتبال شمال لندنی ها بدهد. او نفر هشتم لیست برترین بازیکنان خارجی تاریخ لیگ برتر انگلیس است.
در تیم های نوجوانان، برابر پاتریک قرار گرفتم. وقتی به آرسنال آمد، اطلاعات کمی درباره او داشتم. انتظار داشتیم به عنوان یک هافبک میانی برای ما بازی کند، قدش بسیار بلند بود، همسن بودیم اما پاتریک، بسیار قدبلند بود.
در اولین جلسه تمرینی او، تصمیم گرفتیم بازی 11 برابر 11 را تجربه کنیم. بلافاصله از دیدن توانایی پاهای بلند پاتریک، شگفت زده شدیم. با دو حرکت می توانست شما را پشت سر بگذارد. به نظرم ما آن زمان، بهترین عملکرد پاتریک را ندیدیم بلکه تنها توانایی ذاتی او را مشاهده کردیم. یکی از بچه ها بعد از تمرین گفت: "اگر قرار باشد ویرا بازی کند، می تواند خیلی زود با شرایط جدید، وفق یابد" و او بازی کرد.
من در سمت چپ خط هافبک بازی می کردم؛ دلیل هم داشت؛ زیرا چپ پا بودم. اما هرگز فکر به وسط آمدن، به سرم خطور نمی کرد؛ زیرا ویرا هافبک بسیار کاملی بود. وقتی او را در زمین می دیدم، خیالم راحت بود. اگر در تمرینات، بازیکن تیم مقابل پاتریک بودید، واقعا بازی ترسناک می شد. او برنده تمام عیاری بود و حتی در بازی هایی که در زمین های کوچک تر انجام می دادیم، مثل بازی های چهار برابر چهار نیز، او از شکست متنفر بود. این نگرش را در تیم انتشار می داد و بازیکنان انگلیسی مان، عاشق روحیه او بودند. حرف هایش را رک و راست می زد، همه می توانستیم نگرش های او را ببینیم و می دانستیم که اگر او این ویژگی ها را با هم تلفیق کند، برگ برنده ای خواهیم داشت.
به نظرم پاتریک خیلی زود با شرایط وفق یافت؛ زیرا فرد فوق العاده ای بود و یک راست، پیشرفت را آغاز کرد. می خواست در تیم، جایگاهی داشته باشد و وقتی به تیم جدیدی می روید، علاقه دارید که در زمین تمرین، همه را مجذوب خود کنید؛ این همان کاری بود که پاتریک کرد.
در بازی ها مانند یک هیولا می شد اما بیرون از زمین، به نرمی سخن می گفت و ریز می خندید و مانند همه ما بود. همیشه وارد بحث نمی شد اما یک گوشه می نشست و منتظر می شد بقیه با هم دعوا کنند. خیلی با هم دعوا می کردیم و پاتریک نیز از این موضوع، خوشش می آمد. انگلیسی ها خیلی زود با او رفیق شدند، او می توانست بسیار مسلط انگلیسی صحبت کند و این موضوع، به رابطه دوستی انگلیسی ها و او کمک می کرد. البته تنها چیزی که درباره او می توانم بگویم این است که انسان فوق العاده ای است. پاتریک ویرا خیلی سریع تبدیل به یکی از محبوب ترین بچه های رختکن شد و می شد توانایی های یک کاپیتان را در او دید.
فوتبال انگلیسی، مناسب او بودند. آرسن ونگر، فوق العاده به او باور داشت و یکی از خریدهای اولیه او بود؛ پاتریک با 3.5 میلیون پوند از میلان به آرسنال آمد. او در میلان زیاد بازی نمی کرد و ناامید شده بود. پس انتقال بی نقصی را تجربه کرد.
دنیس برگکمپ بهترین بازیکنی بود که با او بازی کرده ام اما پاتریک، با اختلاف زیادی بهترین هافبک بود. وقتی توپ را نیاز داشتی، آن را به تو می داد. می توانست با یک یا دو لمس توپ، بازی کند و بسیار روحیه ورزشی داشت. باعث می شد بازیکنان تیم مقابل، احساس خطر کنند، بسیار قدرتمند بود، در نبردهای هوایی فوق العاده نشان می داد و اگر بازی گره می خورد، مطمئن بودیم که به دادمان خواهد رسید. مردم نبردهای او را از یاد برنده اند، برخی کارهایش واقعا ترسناک بودند و به نظرم به اندازه کافی، برای پاتریک، احترام قائل نیستند.
همه قدرت او را به یاد دارند، یک هافبک میانی پرتکاپو بود اما بسیاری از توانایی هایش نادیده گرفته شده است. یادم می آید طوری توپ را از مدافعان حریف عبور می داد انگار آن ها اصلا وجود نداشتند؛ از آن ها رد می شد و به آن ها لایی می زد. می توانستی در هر شرایطی توپ را به او بدهی. وزن بسیار زیادی داشت و از وزنش برای عبور از بازیکنان استفاده می کرد، کافی بود شانه هایش را پایین بیاندازد تا از مخمصه نجات یابد. همه بر روی روحیه جنگندگی او تمرکز کرده اند اما هیچکس نباید توانایی های او همراه با توپ را از یاد ببرد. ویرا مرد قدبلندی واقعا فوق العاده و باورنکردنی بود. اگ توپ به او نمی رسید، دیوانه می شد. می گفت: "توپ ر ا به من بده! من آن را از دست نمی دهم. کار سختی نیست." واضح است که درست می گفت. بسیاری از بازیکنان را با تنها بخش کوچکی از توانایی اش رد می کرد، کافی بود شانه هایش را پایین بیاندازد یا کمی از تکنیکش را به نمایش بگذارد. یکی دیگر از کارهای مورد علاقه اش، برداشتن گام های بلند بود. او برای طی یک مسیر به دو قدم نیاز داشت و در حالیکه دیگران این مسیر را در پنج یا شش قدم طی می کردند.
گاهی با خودم می اندیشیدم "چطور باید این مرد را رد کنم؟" برای دو یا سه سال، باورنکردنی بود؛ زیرا طوری بازی می کرد که هواداران عاشقش می شدند.
بازی هایش برابر منچستریونایتد، مرا شیفته خود کرده است و خوش شانس هستم که در چندتا از آن ها حضور داشتم. جام خیریه سال 1998 را به یاد می آورم، وقتی فرانسه قهرمان جام جهانی شده بود. پاتریک برگشت و طوری بود انگار سه هفته کامل را در جشن گذرانده و تمرین نکرده است. اما سرمربی، ویرا را در ترکیب اصلی قرار داد و ما بازی را 3-0 بردیم و او فوق العاده بود. همه می خواستند ضربه ای به او یا توپ بزنند اما حتی نمی توانستند نزدیکش شوند؛ غیرقابل مهار بود.
وقتی از بازیکنان آن نسل لیگ برتر سوال کنید که از بازی برابر چه بازیکنی متنفر هستند، پاسخ شان پاتریک ویرا خواهد بود. من خوشحالم که با او بازی کرده ام، هوایم را داشته است اما اگر عملکرد مناسب نداشتم، به من تذکر می داد. اگر می خواست بهتر باشم، حرفش را با من می زد؛ او خارق العاده بود.
قسمتهای دیگر از این سری یادداشتها: •100-91 • 90-81 • 80-71 • 70-61 • 60-51 • 50-41 • 40-31 • 30-21 • 20-11 • 10 (دیوید ژینولا) • 9 (پیتر اشمایکل) • 8 (پاتریک ویرا) • 7 (جانفرانکو زولا) • 6 (سرخیو آگوئرو) • 5 (دیدیه دروگبا) • 4 (دنیس برکمپ) • 3 (اریک کانتونا) • 2 (تیری آنری) • 1 (کریستیانو رونالدو)