طرفداری- سید لاو، نویسنده و کارشناس مطرح فوتبال اسپانیا در مطلبی مفصل به تشریح جنبه های مختلف آخرین ال کلاسیکوی 2016 پرداخته است.
رئال بر روی قهرمانی متمرکز است
تیم زین الدین زیدان در موقعیتی است که برای مدتها در آن نبوده است. آنها در حال حاضر شش امتیاز از بارسا پیش هستند - از سال 2012 به این سو هرگز اینقدر از حریف پیش نبودهاند؛ و آن موقع هم بعد از ال کلاسیکو و همچنین دومین رویارویی فصل بود و در حالی که لیگ رو به پایان میرفت مادرید موفق به کسب یک پیروزی بهاری شد.
آن شب گل کریستیانو رونالدو در نیوکمپ پیروزی دو یکی را برای رئال مادرید رقم زد که عملاً قهرمانی را مسجل کرد؛ پس از بازی پپ گواردیولا قهرمانی لیگ را به رقیب تبریک گفت. آن تنها قهرمانی رئال در هشت سال گذشته بوده است. مدت زمان طولانیای است، خودشان این را میدانند. این برای بازیکنان و مربی باشگاهی که هویتش حول جام اروپایی - رقابتی که تقریباً آن را متعلق به خود میدانند و دو برابر بزرگترین رقیبشان آن را بردهاند - شکل گرفته قابل توجه است و لیگ به وضوح اولویت آنها در این فصل است.
و ال کلاسیکو معمولاً فصل را توصیف میکند؛ اینبار شاید تاثیر خیلی بزرگی در تعیین قهرمان آن داشته باشد. اگر مادرید پیروز شود نُه امتیاز پیش خواهد افتاد و در بازی رو در رو هم برتری خواهد داشت. بارسا به چهار بازی برای جبران نیاز پیدا خواهد کرد؛ و بله 25 بازی باقیست، اما شکاف بزرگی برای پر کردن خواهد بود. ناچو پیروزی احتمالی را به 'کوبیدن مشتی روی میز' تعبیر کرده است.
نیاز بارسا به پیروزی برای زنده نگه داشتن امید های رو به خاموشی قهرمانی
تیم کاتالانی در موقعیتی است که برای مدتها در آن نبوده است. آنها چیزی کمابیش مشابه را در سالهای اخیر در اواخر فصل ها تجربه کردهاند اما نه اینچنین زودهنگام. آخرین باری که این دو تیم ملاقات کردند همه میدانستند اگر بارسا پیروز شود رقابت قهرمانی تمام است. آنها 2-1 باختند و معلوم شد که باز هم کار تمام بود؛ اگرچه در آن اواخر خیلی خیلی نزدیک شدند.
آن شب، دوم آوریل 2016، روند 39 بازی شکست ناپذیری به پایان رسید و آنها باز هم قهرمان لیگ شدند. آن موقع نیازی به پیروزی نداشتند، حالا دارند. بدبینی کنترل را به دست گرفته است.
جرارد پیکه گفت:
اگر شنبه پیروز شویم، اوضاع متفاوت خواهد شد؛ اما؟ اما اگر ببازیم وضعیت خیلی پیچیده میشود. مادرید امکان باختن دارد، اما ما نه.
لوئیز انریکه گفت:
اینکه کارمان را تمامشده بدانید زیادهروی است.
برخی نگران این هستند که یک شکست امیدهای قهرمانیشان را خواهد کشت.
مادرید چطور بازی میکند؟
توصیفش واقعاً سخت است. مادرید 32 بازی است که شکست نخورده، از هر طرف که نگاه کنید روند فوقالعادهای است؛ با اینحال و هر چقدر هم که غریب به گوش برسد، هنوز تردیدهایی وجود دارند. در واقع مضحک به گوش میرسد. آنها در این بازه به ندرت سلطه داشتهاند و تنها گاه و بیگاه درخششیدهاند. با اینحال، تنوع و قدرت در عمق ترکیب آنها خارقالعاده است.
هیچ تیم دیگری در پنج لیگ برتر اروپایی بی شکست نیست. بله، آنها چهار بازی پشت سر هم مساوی کردند، اما درست موقعی که به نظر میرسید اوضاع دارد اشتباه پیش میرود، درست موقعی که به نظر میرسید دست شان رو شده است، مادرید دوباره شروع به بردن کرد و دیگر نایستاد. وقتی بازیای که همه میگفتند اولین تست واقعی است از راه رسید، آنها نبوغآسا از آن گذشتند و اتلتیکو مادرید را 3-0 شکست دادند. به زمین اتلتی، تیمی که گل نمیخورد رفتند و سه گل به آنها زدند. یک هت تریک دیگر از رونالدو.
بارسا به شکل بدی در تقلاست
برنامه بازیهای خارج از خانه پیش روی رئال مادرید به اندازهای که ممکن است سختاند و نویددهنده اینکه امتیاز از دست بدهند: بارسلونا، والنسیا، سویا و سلتا. این به بارسا فرصت جبران میدهد، اما با 27 امتیاز از 13 بازی، بدترین روند خود در آغاز فصل از زمان فرانک رایکارد را به ثبت رساندهاند.
بارسا آخر هفته گذشته با رئال سوسیداد مساوی کرد و آنقدر خوب نبودند که مربیشان حتی آن را 'معجزه' خواند. بعد از بازی، پیکه درباره 'نگرش' صحبت کرد و تاکید داشت:
اگر اینطور بازی کنیم، قهرمانی در لیگ بسیار مشکل خواهد بود.
لویز انریکه گفت 'آن بازی بدترین بود' اما فقط همان یکی نبود: مسی نمایش اعجابآوری داشت تا آنها را از سد سویا عبور دهد، در والنسیا بخت با آنها یار بود، در برابر مالاگا نتواسنتد گل بزنند و دو بار شکست خوردهاند. در سلتا، از رویشان رد شدند. چیزی که خیلی به ندرت پیش میآمد حالا تکرار میشود. ال کلاسیکو یک اجبار است، اما همچنین یک فرصت. خاویر ماسکرانو آن را 'فرصتی برای شورش' خواند.
آیا زیدان افسارگسیخته خواهد بود؟
تصمیم بزرگی برای رئیس مادریدیهاست. در نبود یک یا بیش از یک نفر از اعضای BBC، او از فرصت استفاده کرده و یک هافبک بیشتر در تیم قرار داده است؛ کاری که به شکلی موثر در برابر اتلتیکو انجام داد. پس در نبود بیل، انتظار چیزی مشابه داشته باشید.
اما اختلاف در صدر جدول چطور بر این تصمیمش اثر میگذارد؟ برای او به معنای احتیاط خواهد بود؟ تمایل به اینکه از عدم کاهش این اختلاف اطمینان حاصل کند (تا جایی که میشود از چیزها اطمینان حاصل کرد) و راه رقابت بر سر قهرمانی باز نشود؟ یا وسوسه خواهد شد که شانسش را امتحان کند و مادرید را در موقعیتی قرار دهد که اکثریت حتی رویایش را هم نمیدیدند؟ در بازیهای بزرگ، او بیشتر تمایل به بسته بازی کردن داشته است.
همیشه چیزی بیش از 'فقط یک بازی'
با سپری شدن 114 سال از بزرگترین رقابت فوتبالی دنیا، یک چیز مشخص است: هیچ بازیای آنچه این بازی از نظر ورزش، سیاست، جامعه و هویت دارد را ندارد. چند سال پیش تیتر یکی از روزنامهها این بود:"فقط فوتبال؟" . آنها جواب را میدانستند: مادرید-بارسا هیچوقت فقط فوتبال نیست. فوتبال بهتریناش است، مثل بازیکنان: باید دو دهه عقب بروید تا یک برنده جایزه بهترین بازیکن سال فیفا پیدا کنید که برای یکی از این دو تیم بازی نکرده باشد.
این بازی واقعاً دربی اسپانیاست: فقط این نیست که آمار دولتنشان میدهد بیش از نیمی از همه هواداران فوتبال خودشان را یا بارسایی میدانند یا رئالی، نکته اینجاست که حتی آنهایی که تیمی دیگر را حمایت میکنند در کنارش یکی از دو تیم را هم پشتیبانی میکنند و یا حداقل ترجیحی غیر قابل تردید بر یکی از آنها دارند. آنها همیشه بزرگترین نبودهاند اما حالا هستند، و این تغییر نخواهد کرد.
برتری تاریخی رئال مادرید
این دویست و سی و دومین ال کلاسیکوی رسمی خواهد بود، اگرچه در حدود همین یک دهه اخیر بوده است که به چنین نامی خطابش می کنند، نامی که از آرژانتین قرض گرفتهاند. قبلاً به آن دربی میگفتند.
رقابت خیلی نزدیکی هم بوده است: بارسا در سالهای اخیر فاصله را کم کرد و درست در لحظهای که به نظر میرسید میتوانند همه چیز را مساوی کنند رئال دوباره خودش را دور کرد. مادرید 93 بار پیروز بوده است، بارسلونا 90 بار و 48 بازی هم مساوی شده است. و آها، مادرید و بارسلونا به ترتیب 390 و 376 گل زدهاند.
احتمال 0-0 شدن بازی بسیار کم است: آخرین باری که این اتفاق افتاد نوامبر 2002 بود، حدود 39 بازی قبل. پس این نتیجه طلسم شده است. شرمنده.
مرد سیاهپوش
خب، زرد به تن خواهد داشت، بازیگر مکملی که اغلب به نقش اصلی ارتقا مییابد. اینبار نوبت کارلوس کلوس گومز است. معمولاً، طوفان اطراف داوران بیتردید زشت است. جالب است که کلوس گومز، در بازیهایی که برای بارسونا و رئال مادرید قضاوت کرده است بیش از همه رقبایشان به آنها کارت زرد و قرمز داده است؛ داوران زیادی با چنین رکوردی وجود ندارند. بارسلونا هیچوقت در یک بازی خانگی با قضاوت او شکست نخورده است، 20 بازی؛ مادرید هم تعداد دیدارهای برابری را با داوری او پیروز بوده - 18 - اما چهار بازی را هم واگذار کرده است.
بازگشت اینیستا
انریکه ترجیح میداد چند دقیقهای در جام حذفی بازی کند اما محروم بود. اما او کامل با تیم تمرین میکند و مربیاش میگوید کاملاً آماده است، پس به نظر او در سی و چهارمین ال کلاسیکویش بازی خواهد کرد: بیش از هرکس دیگری در تاریخ. جایش خالی است؛ آن خط هافبک با او بسیار متفاوت خواهد بود.
سرخی روبرتو می گوید:
خیلی دلمان برایش تنگ شده است. او بارسلونای خالص است.
آن بارسلونایی که برخی اخیراً دلتنگش هستند؟ هر چه باشد، اینیستا فقط بازی نمیکند، دیگران را هم به بازی وامیدارد. در طی دو سال اخیر او ترکیبی از اینیستا و ژاوی هرناندز - اسطورهای که برای مدتی طولانی و به شکلی عالی در خط میانی با او ترکیب میشد - بوده است.
انریکه میگوید:
او همان توانایی ژاوی را در حفظ توپ دارد اما همچنین میتواند از بازیکنان هم عبور کند.
مربیاش به او میگوید 'جادوی خالص'. پیکه هم که احتمالاً بهترین بازیکن فصل بارسا بوده هم میگوید به بازی میرسد.
نیمکتها را فراموش نکنید
بارسلونا بیش از 100 میلیون یورو خرج کرد تا به ترکیبش عمق بدهد: از پنج خرید اخیر تنها اومتیتی به عنوان یار فیکس استفاده شده و جواب هم نداده است. در مادرید اما، 19 بازیکن مختلف گلزنی کردهاند: از بازیکنان خارج از ترکیب اصلی تنها کاسمیروی مصدوم و مورد عجیب فابیو کوئنترائو گل نزدهاند. رئال مصدومیتهای متعددی داشتهاست – از تیمی که در ماه می در فینال لیگ قهرمانان به میدان رفت تنها دنی کارواخال در این فصل آسیبدیدگی نداشته است و او هم همان شب مصدوم شد – و از پس همه آنها بر آمدهاند. گاهی حتی اوضاعشان بهتر هم بوده است.
آیا جای بیل، که حداقل دو ماه آینده را مصدوم است، خالی خواهد بود؟ البته که بله. اما آنها در پر کردن جاهای خالی خوب کار کردهاند. کاسمیرو بازیکنی بود که فکر میکردند بیش از همه جای خالیاش احساس خواهد شد، مردی که جانشینی ندارد. اما بعد از آغازی نامتوازن، متئو کواچیچ خودش را نشان داد.
زیدان برابر انریکه
انریکه میگوید:
بهترین ترکیب از زمان پیوستنم به بارسا را داشتهایم... اما هنوز هم با همان مشکل مواجهیم.
مطمئناً چاقوهایش بیرون خواهند آمد. اما همواره حس غریبی از بیاعتمادی مردم نسبت به او وجود داشته است. او قبلاً هم در چنین موقعیتی قرار داشت و گفت 'در نهایت همه شما سوار واگن شدید'. در فصل 15-2014، آن واگن قهرمان سه گانه شد. فصل بعدش هم یک دوگانه به دست آمد.
و پیروزی برابر اتلتیکو هم موفقیت زیدان بود. از نظر تاکتیکی با قرار دادن ایسکو پشت سر رونالدو همه را غافلگیر کرد و تحلیل درستی داشت: سرانجام، در دربی مادرید در خط میانی از تعداد کم نیاوردند. تا آن زمان بسیاری مدعی بودند که زیدان – زیدانِ آرام، لبخند به لب، ساده و بی سر و صدا – با این گروه خوب کار کرده است اما با وجود قهرمانی اروپا خیلی مربی نیست. حالا، به نظر نظر همهشان را عوض کرده است: 32 بازی، به یاد داشته باشید. در صدر جدول. با یک قهرمانی اروپا.
از نظر آماری، بهترین شروع تاریخ را در میان تمام مربیان داشته است. وبسایت Forza Football اخیراً یک نظرسنجی به راه انداخت: آیا زیدان خوششانس است یا نابغه تاکتیکی؟ گزینه دوم 73-27 بیشتری رای را آورد.
کدام بازیکنان را تماشا کنیم؟ همهشان چطور است؟
هیچ بازی ای روی این کره این میزان استعداد ندارد - حتی بدون بیل، حتی اگر اینیستا هم فیکس نشود، حتی بدون آلوارو موراتا و تونی کروس مصدوم. پست ایسکو به طور خاص جالب خواهد بود: آیا دوباره نقشی کلیدی خواهد داشت؟ و آیا در نقشی خواهد بود که زیدان آن را 'پست طبیعی'، شماره 10، پستی که معمولاً در سیستم رئال جایی ندارد خواهد بود؟
اگر اینیستا بازی نکند، آن هافبک 'دیگر' برای ارائه نمایشی خوب تحت فشار قرار خواهد گرفت. چه کسی خواهد بود؟ آندره گومز، آردا توران یا رافینیا؟ دنیس سوارز بازیکنی است که بیش از همه با سیستم آنها سازگاری دارد و بهتر از همه میتواند بوسکتس را در میانه میدان پشتیبانی کند. اما هیچکس به اندازه رافینیا تعیینکننده نبوده است، چه در بازیابی توپ و چه در گلزنی. برای مادرید هم بازگشت لوکا مودریچ دلیلی است برای جشن گرفتن.
اما این دو نفر را فراموش نکنید
پوزش من بابت این جوابِ روشن مثل روز را پذیرا باشید؛ آن دو نفر طبیعتاً کریستیانو رونالدو و لیونل مسیاند، نمادهای دو باشگاه برای مدتی حالا دیگر طولانی. و هنوز هم هستند.
رونالدو در سال 2009 به رئال آمد و 7 سال و 26 ال کلاسیکو از آن موقع گذشته است. بازیکنان بسیاری هم باشگاه را ترک کردهاند: چهارده بازیکنی که اولین ال کلاسیکویش را با آنها بازی کرد حالا دیگر نیستند. ستارههایی آمدهاند: زلاتان ابراهیموویچ، گرت بیل، نیمار، هامس رودریگز، لوئیز سوارز، ایسکو؛ و اثر خود را هم گذاشتهاند: ابراهیموویچ در اولین ال کلاسیکوی رونالدو گل پیروزیبخش را به ثمر رساند، بیل آن گل قهرمانی را در فینال کوپا دل ری به ثمر رساند، سوارز هم سال گذشته گل پیروزیبخش را زد.اما هیچکس اثر رونالدو و مسی را نداشته است. هیچکس نتوانسته آنها را در سایه قرار دهد.
سال گذشته برای اولین بار، به نظر میرسید چیزی در حال تغییر بود: سوارز بازیکن سال لالیگا بود و بیل به نظر به تعیینکنندهترین بازیکن رئال بدل شده بود. اما دوباره اینجائیم. آنها، دوباره. مردانی یک عصر را علامت زدند، تنها کمی کمتر از 600 گل در لالیگا به ثمررساندند. برترین گلزنان تاریخ باشگاههایشان، دو نفر از سه گلزن برتر تاریخ ال کلاسیکو ها – آلفردو دی استفانو(18) بین مسی(21) و رونالدو(16) است – و برترین گلزنان فصل لالیگا تا به اینجا.
و همینطور پیش میرود.