طرفداری- هنگامی که رایان گیگز رکورد بیشترین بازی برای منچستریونایتد را که در دست سر بابی چارلتون بود شکست (که به شکل خاصی در دیدار نهایی لیگ قهرمانان 2008 رخ داد) روشن شد که دوران حرفه ای او به پایان خود نزدیک می شود. در عوض او برای شش سال دیگر بازی کرد و سه عنوان قهرمانی در لیگ برتر را نیز به کارنامه خود اضافه کرد.
او 963 بازی برای منچستریونایتد انجام داد؛ 205 بازی بیشتر از سر بابی چارلتون. او 46 بار بیشتر در ترکیب اصلی تیمش قرار گرفت و تا چهل سالگی به شکل چرخشی در ترکیب تیمش قرار می گرفت. او با 168 گل، هفتمین گلزن برتر تاریخ شیاطین سرخ به شمار می رود. آمار پاس گل ها در بسیاری از فصول دوران حرفه ای او جمع آوری نمی شد ولی بدون شک در آن عرصه هم، وی در زمره بهترین ها جای می گیرد.
او در دوران حرفه ای خود از خیلی باشگاه ها بیشتر قهرمان شد. بدین سان، 13 عنوان قهرمانی او در بالاترین سطح فوتبال انگلستان، او را در کنار آرسنال قرار می دهد و تنها لیورپول و منچستریونایتد بیش از گیگز به این عنوان دست یافته اند. این دستاوردی بسیار مهم و در عین حال دسترسی به آن دشوار و حتی تقریبا محال است.
او برای 24 فصل مختلف در تیم نخست باشگاهش حضور داشت و در 21 دوره از آن ها گلزنی کرد. او چهار بار عنوان قهرمانی جام حذفی انگلیس، 4 لیگ کاپ و 2 لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. و از آن جایی که طول عمر حرفه ای او، وی را به یک ابر انسان شبیه می سازد و از آن جایی که او اغلب قهرمان بوده است، مردم گهگاه صحبت درباره این که او در دوران چه بازیکن بزرگی بوده است را بیهوده می دانند.
او در کنار پل اسکولز، روی کین و دیوید بکام، عضوی حیاتی از با شکوه ترین خط میانی منچستریونایتد بود. نقل قول از بازیکنی که رو در روی او قرار گرفته است، ادای احترام بی پایان به گیگز را روشن می سازند. الساندرو دل پیرو در وصفی شاعرانه در سنای گیگز گفته است:
تنها هنگام تماشای بازی دو بازیکن گریه ام گرفته است: یکی از آن ها دیگو مارادونا بود و دیگری رایان گیگز.
تصور کنید که یک بازیکن چقدر باید در فوتبال خوب و خوش ذوق و با وقار باشد که اشک را در چشمان دل پیرو حلقه زند. در حقیقت تصور این که شخصی با به یادآوردن گل گیگز در آوریل 1999 برابر آرسنال اشک بر گونه های جاری شود، راحت است.
سبک بازی گیگز همچنین هر از گاهی اشک نا امیدی از گونه ها جاری می کرد. او گاهی بین مقامی رفیع و مضحک تلو تلو می خورد. از همین رو دنیل هریس در کتاب خود (سرزمین موعود: سه گانه تاریخی منچستریونایتد) درباره سه گانه ای که منچستریونایتد کسب کرد، می نویسد که عملکرد گیگز تا پیش از گلش برابر آرسنال سهل انگار و احساساتی بوده است.
اما وقتی که روی فرم خوبی بود، عالی ظاهر می شد. به اندازه ای خوب که یوهان کرایوف چندی پیش از درگذشتش گفت:
اریک کانتونا بازیکن بزرگی بوده است، اما نه به بزرگی رایان گیگز.
با نگاهی به عملکرد اریک کانتونا در منچستریونایتد، شخصیت او، انعطاف پذیری و بلند نظری او، برتر دانستن رایان گیگز از او، ستایشی بزرگ از اسطوره ولزی شیاطین سرخ به شمار می رفت. دو بازیکنی که درک باور نکردنی ای از هم داشتند. با نگاهی به گل های اریک کانتونا می بینیم که بسیاری از آن ها روی پاس گل رایان گیگز بوده است. حتی خوشحالی گل های آن ها قابل ذکر است؛ آن نگاه با گوشه چشم رایان گیگز و آن غرور اریک کانتونا که الهام بخشی برای کلاس 92 بوده است.
البته تنها این ها نبوده اند که از بزرگی و شگفتی کار او در دنیای فوتبال گفته اند. بزرگان یونایتد نیز از او تمجید به عمل آورده اند. جرج بست که رایان گیگز در روزهای جوانی خود به دفعات با او مقایسه می شد، گفته بود:
شاید روزی مردم بگویند که من رایان گیگز دیگری بوده ام.
اینک این عبارت همانند طغیان احساسات بست جلوه می کند؛ میزانی از فروتنی که فوران کرده باشد. البته در پایان گیگز ارزشش را ثابت کرد. شاید گیگز هرگز به بالاترین درجاتی که بست بدان ها رسید نرسیده باشد، اما خیلی هم از آن ها فاصله نداشت. چه بسا این که او بیشتر در اوج باقی ماند.
و سرآلکس فرگوسن که بهتر از هر کسی گیگز را می شناسد، کسی که در تمامی افتخارات باشگاهی او مربی وی بوده است، از توانایی خارق العاده اش در سخنوری برای وصف خادم ترین بازیکن خود استفاده کرد. او در طول سالیان بسیار وی را ستوده است و در سال های پایانی بازی گیگزی، دوران جوانی او را این گونه وصف کرد:
او 13 ساله بود و همانند سگی پا کوتاه در زمین جا به جا می شد؛ همانند برگ زرینی در باد.
اما بهترین وصف درباره این وینگر گریز پا را، فرگوسن در مصاحبه با بی تی اسپورت داشته است:
وقتی رایان کنار بازیکنان حریف می دوید، خون آن ها را به جوش می آورد. به حدی که مدافعان دیگر دوست ندارند که یک مدافع باشند.
گیگز در دو تیم از نخستین تیم های تشکل یافته فرگوسن به این خوبی به عنوان یک بال چپ بازی می کرد: در تیم 1994 ای که در عرصه داخلی حکمرانی کرد و تیم سال 1999 که فاتحان خستگی ناپذیر اروپا بودند. در سال 99 او هنوز در حال یادگیری بود. او خیلی کند نشده بود ولی نسبت به 20 سالگی اش یار باهوش تری به شمار می رفت. وقتی که سال 2008 از راه رسید و سرآلکس سومین تیم بزرگش را بنا نهاد، گیگز کارایی متفاوتی داشت. او بیشتر به میانه میدان منعطف شده و به عنوان یک هافبک بازیساز بازی می کرد.
شاید او در آن پست در حد بهترین ها و حتی با حضور پل اسکولز، در حد بهترین هافبک باشگاه ظاهر نشده باشد، اما هنوز هم بازیکنی خوب به شمار می رفت. پاس او به مایکل اوون در جریان پیروزی دراماتیک برابر منچسترسیتی در سپتامبر 2009 را به یاد بیاورید؛ به این که او چگونه سرش را بالا گرفت و آن پاس در عمق را ارسال کرد. آن پاس ها برای گیگز عادی شده بودند.
هیچکس نمی توانست اقدامات او را پیش بینی کند. گذر از بال چپ خیالباف و بداهه ساز به مغز متفکر خط میانی تیم، یکی دیگر از فصول به یادماندنی از فراموش ناشدنی ترین دوران حرفه ای در فوتبال است.
البته شاید دوران حضور او به عنوان یکی از اعضای کادرفنی تیم زیاد به یاد آورده نشود، که البته در این زمینه انتظاری نیز وجود ندارد. او در همان مدت که پس از برکناری دیوید مویس در سال 2014 به طور موقت هدایت تیمش را در دست گرفت، بالا مرتبه ظاهر شد.
او در گفتگو با BBC Sports برگزیده شدنش به عنوان مربی منچستریونایتد را افتخار آمیز ترین لحظه زندگی خود خواند. و آن افتخار بدین گونه بود که او با بر تن داشتن کت و شلواری که او را بسیار شیک و خوش پوش جلوه می داد از تونل اولدترافورد گذشت و حضار در جایگاه استرتفورد به تشویق او پرداختند و هواداران یونایتد نام او را صدا می زدند.
به دلایل بسیار واضح، دوران مربیگری او موقت بود و ماه می امسال و در پی جدایی لوئیس فن خال او روی کار نیامد اما دیدار با نوریچ سیتی که با مربیگری گیگز همراه بود به لحظه ای مبدل شد که هواداران منچستریونایتد را به وفادارترین بازیکن شان پیوند می داد. آن لحظه بر تمامی قهرمانی ها، گل ها، نقاط عطف و فصول و حتی کل دوران بازی او برتری داشت.
البته هیچ چیز بی پایان نیست و هر چیزی بالاخره به پایان راه خویش می رسد. گیگز رفت اما خاطرات حضورش در یونایتد برای نسل ها باقی خواهد ماند. میراث او ایمن است. هیچکس از اشخاصی که بازی او را دیده باشد، نمی تواند او را به عنوان یکی از بزرگان باشگاهش انکار کند.