mahdi gh25 سآلِ پیش بـرا «جوئندالینا» و «رونـیكا» تـنها یـک برادر نـبودم اونها هـمه خونواده مـن بودن,هـمه دوستانم و هـمه دلـخوشیام. وقتی کـه 13سال داشتم چـند پیشنهاد بـرایم رسید. و مـن به نامِ تیمها فکر نکردم بلکه تیمی رو انتخاب کـردم کـه به خانمان نـزدیکتر باشد و مـن «پـارما» رو به میلان و بلونیا تـرجیح دادم.
خـبر کوتاه بـود; پسرکِ 13ساله «پـارما» رو انتخاب کـرد.
(y)
20 سـالِ پـیش پـارما مقابلِ میلانِ افسانه ای قـرار گـرفت.
مـیلان - پـارما و ظهورِ ستاره ای کـه قـرار شد بـعد از سالها اولین بـازی اش را بـه صورتِ رسمی انجام دهد. پس درونِ دروازه ایستاد و تـراژدیِ 19 نـوامبرِ 1995 رو در تــاریخ رقم زد. «بـوفون» حـتی اجازه نـداد یـک توپ از دروازه اش بـگذرد.
خـبر کوتاه و تکان دهنده بـود; مـیلان 0 - 0 پـارما
(y)
15سالِ پـیش خـبر کـوتاه بـود. انتقالِ «بـوفون» از پـارما بـه یوونتوس انجام شد.
بـا مویی نسبتن بـلند کـه پشتِ گوشش انداخته بـود بـه باشگاه رفت و با یه بـلوزِ سورمه ای دراماتیک ترین اتفاقِ فـوتبال کـلید خـورد. قـهرمانی ها , افـتخارات , جام ها و الـبته «وفـاداری و مـحبوبیت» آخـرین تبصره قـراردادِ قـلبی اش شد.
10سالی شـده هـیچوقت بـه ضرباتِ پنالتی نـگا نمیکنم. بلکه بـه سکوها نگا میکنم و یـک هـوادارم رو انتخاب مـیکنم و به او خـیره میشم. با واکنشِ او مـتوجه میشم کـه پنالتیمان گـل شـده یا نه. «مـن با چـشمانِ هـوادارام زنـدگی کرده ام»
(Y)
هـمه چی عاشقانه ورق خورد.پـسربچه ای کـه در میونه های زمین مـیخواس «ماتیوس» بـاشه امـروز آرزوی پسربـچه هایی شـده کـه دستکش دستشونه و میخوان ♥بوفون♥ باشن. روزایی کـه با سـرِ خـونیش از مالش بـا دیرک 15دقیقه تـرکِ زمین نـکرد تـآ روزی کـه «زوف» هـم بـگوید کاش قـدرتی بـاشد کـه «بـوفون» تـمام نشود
>>>>>
خـبر کوتاه است; از تـعظیمِ گاوچرون اسـپانیایی تـآ پـیترِ بزرگ ؛ از اعـترافِ الیورِ سـرد تـآ یاشینِ افسانه ای.
عـصرِ من عـصری بـود کـه درونِ شش قـدمش کـسی رو داشت کـه بـرای توپِ طلا شیرجه نـزد, بـرا قـهرمانی هـیچوقت خـودشُ نـفروخت و بـرا قـراردادای وسوسه انـگیز تـحریک نـشد.عـصرِ من عـصری بـود کـه ♥بـوفون♥ فریاد میکشید.عـصری کـه عـکسِ بوفون بـر دیـوارِ اتاقِ بـچه های فـقیر و تـندیسِ او در بـزرگترین آکادمیِ در فـنلاند نصب میشود و وصفِ محبوبیتش در «کتابهای قصه» است.
خدا کند آن روزِ نحس نـرسد کـه زبـونم لال بنویسم
خـبرِ لعنتی کوتاه است;کرکره دروازه را بـکشید,بـوفون خـداحافظی کـرد
shaqayeq