طرفداری- حالا، تقریباً 7 سال از آن شب فراموشنشدنی میگذرد.
بهقلم Adam Bate از skysports| داستان مربیگریِ مائوریسیو پوچتینو در سال 2009 و با اسپانیول آغاز شد، جایی که او خیلی سریع به نخستین پیروزیاش رسید. یک دیدار بهیاد ماندنی در برابر پپ گواردیولای بارسلونا در نیوکمپ؛ حالا او یکشنبه باید در قالب تیم تاتنهام بهمصاف منچستر سیتی برود؛ منچستر سیتی که سرمربی آن پپ گواردیولا است. وقتی آن شب در فوریه 2009 را بهیاد میآوریم، پوچتینو در رابطه با آن، میگوید:
نمیدانم چگونه این کار را انجام دادیم. اسپانیول در جایگاه بدی قرار داشت و بارسلونا صدرنشین بود. همه میگفتند اسپانیول مرده است و شانسی برای پیروزی ندارد. این یک پیروزی ویژه بود و خاطره باورنکردنیای را برای من بهجا گذاشت.
استفاده از واژه باورنکردنی، زیبا بود. بارسلونا در آن هفته ده امتیاز با تیم دوم جدول فاصله داشت و سرمربی جدید آنها، پپ گواردیولا، هنوز در برابر تماشاگران خودی شکست نخورده بود. اولین شکست اما تاریخی بود، شکست در دربی بارسلونا پس از 27 سال، آن هم بهدست سرمربیای جوان بهنام مائوریسیو پوچتینو.
مائوریسیو پوچتینو نخستین پیروزیاش در دنیای مربیگری را در دیدار خاص تجربه کرد.
بارسلونا در آنزمان، در شرایط فوقالعاده خوبی قرار داشت. والنسیا پیشتر با چهار گل بدرقه شده بود. آلمِریا و دپورتیوو هر دو با نتیجه 5-0 شکست خورده بودند. حتی اتلتیکو مادرید نیز با شش گل در نیوکمپ تحقیر شده بود و در پایان سال، بارسلونا نهتنها بهقهرمانی لالیگا رسید، بلکه کوپا دل ری، لیگ قهرمانان اروپا، سوپر کاپ اروپا، سوپر کاپ اسپانیا و جام جهانی باشگاهها را فتح کرد.
در طرف دیگر شهر اما، اسپانیول در شرایطی بد، تلاش سختی برای بقا میکرد. طوطیهای کوچک، در 14 دیدار متوالی لیگ به پیروزی نرسیده بودند و یک پیروزی در برابر اوساسونا، خود شروعی بر شش دیدار بدون پیروزی بود. مارکز اخراج شد و جانشین او، سکاندار یک کشتی درحال غرق شد. در ژانویه، درحالی که باشگاه پنج امتیاز با منطقه سقوط فاصله داشت و همچنان در انتظار حضور در ورزشگاه جدید خود بود، مدافع سابق خود را برای مربیگری فراخواند. فردی متعد و متفکر که، او شاگرد سرمربی نامآشنای آرژانتینی، مارچلو بلیسا بود.
گواردیولا حتی پس از پیروزی 5-1 بارسلونا در برابر اسپانیول در سال 2010، آن بازی را «پیچیدهترین» بازی فصل خواند.
با اینحال، انتخاب او یک قمار بزرگ بود. این اولین تجربه سرمربیگری مرد 36 ساله بود. او تنها سه سال قبل دنیای بازی را ترک کرده بود. در رابطه با القای شخصیت تیمی توسط او، شکهای زیادی وجود داشت. رابط بازیکنان، دنی بایارت، دارنده مدال طلای المپیک در رشته واترپولو، خیلی زود بهعلت درگیری در تیم، خیلی زود اخراج شد. پوچتینو حالا وارد این حرفه شده بود. درحالی که اسپانیول مشکل گلزنی داشت، صحبتها از آمدن هرنان کرسپو و ماریو بالوتلی بود. اما در ادامه شکلگیری شخصیت مربیگریِ پوچتینو، او ترجیح داد در زمین تمرینی باشگاه بماند و روی بازیکنان خود تمرکز کند تا اینکه بهدنبال خریدهای لحظه آخری باشد. او در رابطه با این موضوع، توضیح میدهد.
من در جایگاهی نیستم که خریدهای جدید را بررسی کنم، چرا که تنها دو هفته است که اینجا حضور دارم. فکر میکنم فکر کردن در مورد این موضوعات، بیمسئولیتی من را خواهد رساند. از من چیزی خواسته نشده است، من بهاینجا آمدهام تا با «این» بازیکنان کار کنم، چراکه من به آنها باور دارم. باور دارم که مسئولیت من، هدایت آنها بهسمت پیروزی است.
حضور پوچتینو در باشگاه، باعث گالوانیزه شدن گروه شد. ستارههای تیم، چون ایوان دو لا پنیا، مسئولیت خود را قبول کردند و اعتماد آنها به سرمربی جوان باشگاه، بیشتر شد. بازیکنانی که پیشتر از داشتن اعتماد بهنفس،ِ بیبهره بودند، شروع به بهتر شدن کردند. خاوی کیچا در اینباره در آنزمان، گفت:
از زمانی که او آمده است، همه بازیکنان احساس مهم بودن و باارزش بودن کردهاند.
نتایج دلگرم کنندهای بهدست آمد. سه تساوی پیدرپی کمی اعتماد بهنفس را به تیم بازگرداند و دو شکست با اختلاف کم به بارسلونا در کوپا دل ری، امیدها را به اسپانیول، بیشتر کرد. اما آنها همچنان یک کار ناتمام در نیوکمپ داشتند. پس از شکست 2-0 به سویا، رویارویی با بارسلونا، بدترین قرعه ممکن بود. پوچتینو بعدتر در رابطه با آن بازی، گفت:
این سومین یا چهارمین دیداری بود که بهعنوان سرمربی آن را تجربه میکردم و من تصمیم گرفتم که با شیوهای متفاوت بهمیدان برویم. برنامه، پرس شدید و شگفتزده کردن آنها بود. من بهیاد میآورم بارسلونا رونالدینیو، اتوو، آنری، یحیی توره، آبیدال، پویول و اینیستا را داشت. همه آنها در اوج خود بودند و البته از شیوه بازی ما متعجب شده بودند.
شاید مائوریسیو، بخشی از حقیقت را مخفی میکند. آنها بهشکل ویژهای در برابر بارسلونا عقبنشینی کرده بودند. عمیقاً دفاع میکردند و فقط بهدنبال کم کردن شدت حملات بارسلونا بودند. پوچتینوی اسپانیول، البته برنامه دیگری هم داشت؛ گواردیولا در رابطه با آن بازی، گفت:
تیمهایی هستند که برای شما صبر میکنند و تیمهایی هستند که بهدنبال شما هستند. اسپانیول تیمی است که بهدنبال شما است.
در آن شب ویژه، برنامه کار کرد. فراسیسکو کابزاس در ال موندو نوشت: «بارسلونا بهزور توسط حریفِ متهاجماش، داخل تلهای ناخواسته رفت.» خورخه کولیپ در دیارو دو آلمریا این سبک بازی را «جنگ چریکی» خواند. او 90 دقیقه در برابر پوچتینو را «نزدیکترین حالت به جهنم» در فوتبال خواند. اسپانیول بهاندازهای که باید، خوششانس هم بود. فرصتهای آنری، ژاوی و مسی یکی پس از دیگری از دست رفتند و کمی بعد، سیدو کیتا اخراج شد. ناگهان تیم مهمان (اسپانیول) شروع به وقتکشی کرد، بازی تاخیری را بهنمایش گذاشت. آنها در عینحال تهاجمی و زیرک بودند. پوچتینو تاکید میکند که:
مثل همیشه، شما باید کمی خوششانس هم باشید.
در آن بازی، دو لا پنیا بود که کیفیت خود را نشان داد و کار را تمام کرد. بازیساز کوچک، همبازی پیشین گواردیولا در بارسلونا، با یک ضربه سر، گل اول را وارد دروازه ویکتور والدز کرد. ویکتور والدز چند دقیقه بعد نیز خود اشتباه کرد تا لا پنیا با یک ضربه چیپ زیبا، از پشت محوطه جریمه کار را کاملاً تمام کند. گلی که، گل یحیی توره را بیثمر کرد و اسپانیول، در آن دیدار با نتیجه 2-1 پیروز شد. برای هواداران اسپانیول که برای سهدهه، زیر سایه سنگین بارسلونا بودند، این پیروزی شیرینیای خاص داشت. آنها بالاخره در نیوکمپ شعارهایشان را خواندند.
ایوان دو لا پنیا با یک ضربه سر دروازه بارسلونا را باز میکند؛ او کمی بعدتر با یک ضربه چیپ گل دوم را زد تا بهطلسم 27 ساله بارسلونا پایان دهد.
درحالی که این پیروزی، هواداران رئال مادرید را هم امیدوار کرد، اما در حقیقت، تغییری خاصی در وضعیت بهوجود نیاورد. در حقیقت این آخرین شکست بارسلونا در آن فصل بود، هرچند در طرف مقابل، وضعیت برای اسپانیول بسیار خوب شد، آنها در 25 امتیاز از 10 بازی آخر خود کسب کردند و باکسب هشت پیروزی از ده دیدار آخر خود، موفق شدند در نیمه بالای جدول، کار را تمام کنند.
تاثیر پوچتینو در اسپانیول باعث شد که پای او به انگلستان باز شو. او حالا سرمربی تاتنهام است. از زمانی که گواردیولا سرمربی منچستر سیتی شده است، او پیروزیهای مهم و خوبی را کسب کرده است که انتظارات را از سیتی، بیشتر کرده است، اما یکشنبه میتواند هر اتفاقی روی دهد. یکشنبه میتواند مانند روزی باشد که مائوریسیو اولین پیروزی خود را کسب کرد، مثل روزی که طوطیها در نیوکمپ اولین و آخرین شکست خانگی فصل بارسلونای رویایی را رقم زدند.