اختصاصی طرفداری- معاون شرکت: "سهام ما چند وقتی بود که به شدت با افت مواجه شده بود تا اینکه یک مشاور خبره استخدام کردیم و دوباره همه چیز روبراه شد." خانم چهل و پنج ساله: " دخترم مدتی بود که دیگر مثل سابق درس نمی خواند و معلم ها از نمراتش ناراضی بودند. خوب ما برایش چندتا معلم خصوصی گرفتیم و خیلی زود دوباره نمراتش مثل قبل خوب شدند" . بازیکن بازنشسته والیبال: " آره پسر، من کلارک را به تو معرفی می کنم. کارش بی نظیر است. من بهترین عقب گیر منطقه بودم، هروقت در یک بازی ضعیف بودم سریع به سراغش می رفتم و یک ساعت آموزش را رزرو می کردم. آره، دوباره بازی بعد بهترین عقب گیر منطقه بودم" .
به نظر در وضعیت های بالا، مشاور اقتصادی، معلم خصوصی و مربی والیبال کارشان را به نحو عالی انجام داده اند! اما آیا این تمام قضیه است؟ در شهر محل زندگی من چند روز پیش هوا به شدت گرم شد، گرم و داغ. خوب بعد از چند روز دوباره دمای هوا به همان وضعیت سابق بازگشت، بدون اینکه شهردار برای خنک کردن هوا اقدام به تعبیه ابرکولرهای پرتعداد در سطح شهر بکند، چون گروه کاری وی با موضوعی به نام " بازگشت به میانگین" کاملا آشنا بودند. بله، شرکت مذبور بدون استخدام مشاور فوق، احتمالا به خاطر " بازگشت به میانگین" دوباره به وضعیت اقتصادی سابق خود باز می گشت. دخترک درسخوان نیز نیاز آنچنانی به معلم خصوصی نداشت و البته بهترین عقب گیر والیبال منطقه، که مدام بازی های خوبی انجام می دهد، بعد از یک بازی بد تبدیل به بدترین نخواهد شد و دوباره در بازی بعد حتی بدون آموزش ویژه، کیفیت سابق را از خود نمایش می دهد. نه من قصد انکار نقش تاثیرگذار مربیان و مشاوران و معلمان را ندارم، بلکه اصرارم بر این است که با توجه به مسئله " بازگشت به میانگین" ، باید با دیده شک به این تاثیرات نگریست.
وقتی به کلیپ های بازی منچستریونایتد، در اوایل دهه 2000 نگاه می کنی، بارها و بارها گلهایی را می بینی که بعد از پانزده پاس متوالی، بعد از بیست پاس متوالی، بعد از بیست و پنج پاس متوالی به ثمر رسیده اند. یونایتدی که اهمیت فراوانی برای مالکیت توپ قائل است و البته فرگوسن. حالا به کلیپ های 2008 تا 2011 نگاه کن. یونایتد فرگوسن سریعترین تیم در زدن ضدحمله در جهان است. بله، دوران حضور سر الکس در تیم به قدری تاکتیکی و همراه با زیبایی و صدالبته نتیجه بوده است که در دوران پسافرگوسن، کسی جرأت نکرده از بهتر بازی کردن و بهتر نتیجه گرفتن نسبت به وی صحبت کند و مهمترین مسئله " حفظ روند" تلقی شده است. دقیقا این همان چالش حال حاضر یونایتد در سال چهارم پ. ف [پس از فرگوسن] و سال اول حضور مورینیو روی نیمکت تیم است: آیا بالاخره مسئله " بازگشت به میانگین" صورت می گیرد یا مورینیو می تواند با اصلاحات ویژه، نقشی صددرصد تاثیرگذار از خود به جای بگذارد و مسیر را به همواری گذشته آباد کند و یا هیچکدام؟
آنچه که در تیم فن خال کاملا به یک بیماری تبدیل شده بود و در هردو فصل حضور وی روی نیمکت نیز کاملا به چشم می آمد مسئله " عدم تبدیل مالکیت توپ به موقعیت گل" بود و اگر بخواهیم از مورد دومی نیز برای عدم نتیجه گیری یونایتد مدل فن خال نام ببریم بدون شک شما نیز با من هم عقیده هستید که " بی نظمی حرکتی-پوزیشنی خط هافبک" که در یکی از زیرمجموعه ها به ایجاد گپ بزرگی جلوی خط دفاع منجر می شد از غصه های فنی همواره تماشاگران بود. در سوی دیگر، سوای تمام مسائل حاشیهای که در نتیجه نگرفتن و اخراج مورینیو از چلسی نقش داشت، مطمئنا و بر طبق اعترافات خود وی، ضعف هایی تاکتیکی برگرفته از رویکرد مربیگری آقای خاص نیز در این ناکامی شریک بودند. بله، این مسئله کاملا واضح می باشد که ژوزه مورینیو باید نسبت به سرعتی تر شدن حملات و دقت ویژه به طول در فوتبال پساتیکی تاکا، انعطاف هایی " واکنشی" به فوتبال " واکنشی" خود بدهد. انجام تغییراتی مانند عدم در یک خط قرار گرفتن دو تا از هافبک ها مانند چینش چهار دو سه یک و قرار دادن هر سه هافبک در طول هم، جهت دستیابی به تعداد خط بیشتر و طولی تر شدن سازمان تیم برابر حملات حریفانی که مدام با سرعت رو به جلو پاس می دهند. حریفانی مانند لیورپول کلوپ. یورگن کلوپی که متخصص اصلی حملات سریع می باشد و همواره به خاطر این روش توانسته برابر مورینیو بهتر ظاهر شود و خوب این موضوع تاکتیکی اکنون علاقه مندان بسیار بیشتری یافته است و مطمئنا مورینیو نمی خواهد برابر افراد بیشتری به خاطر حملات سریع بازنده باشد. موضوعی تاکتیکی که عدم توجه به آن یکی از دلایل اصلی بیماری چلسی در فصل گذشته بود.
اکنون یک سوال مانند بال بال زدن یک مرغ سرخ شده خوشمزه برای خورده شدن، جلوی ما بال بال می زند تا آن را بپرسیم: اگر از اقدامات یونایتد و مورینیو در نقل و انتقالات به عنوان تنها چیزی که جز چند بازی دوستانه ما از تیم می دانیم بخواهیم الگو بگیریم و البته کاملا قضیه بازگشت به میانگین را نیز فراموش کنیم، آیا می توان از این خرید و فروش ها به عنوان گرفتن تصمیماتی برای برطرف کردن ضعف های تاکتیکی فصل قبل یونایتد و خود مورینیو و البته نتیجه گرفتن نام برد؟
مخیتاریان، پوگبا (خرید احتمالی) و زلاتان. به عنوان سه ضلع اصلی تغییرات تیم. به عنوان بازیکنانی برای برطرف کردن ضعف ها و برای گرفتن نتیجه. مخیتاریان: یک هافبک با قابلیت بازی در تمام پنج پست جلو سیستم های چهار دو سه یک و چهار یک چهار یک و البته با درخشش ویژه در پست وینگر راست. بهترین بازیکن تیم دورتموند در فصل گذشته در ارزیابی آماری سایت who scored.
پوگبا: آیا شکی در این قضیه هست که " رجیستا" روی دست پل نیامده است؟ بازیکنی با فیزیک قوی، تکنیک بالا، هوش کاربردی و صدالبته با گام هایی قوی برای به نمایش گذاشتن توانایی هایش در فاصله دو باکس. همانطور که می دانید یک دونده دوی صدمتر قهرمان جهان که به عنوان سریعترین مرد شناخته می شود سریعتر از دیگران گام برنمی دارد بلکه بلندتر گام می زند و به همین دلیل، به خاطر گام های بلند، پوگبا در یوونتوس مدل آلگری نقش " مامور ضدحمله زن" را دارد و خوب حتما شما هم چند کلیپ از این ضدحملات دیده اید. در سوی دیگر، تیم ملی فرانسه که فوتبالی نزدیک به فوتبال یوونتوس با مربی پرورش یافته اش در این مکتب بازی می کند ماموریت قرینه ای را برای پل در مسابقات یورو در نظر گرفته بود: اجرای نقش " مامور ضدحمله گیر" در فاز انتقال از حمله به دفاع، با پرس سریع و صددرصد روی توپ در همان دو ثانیه ابتدایی، در همان محل لو رفتن توپ. وظیفه ای که پوگبا بسیار عالی از پس آن برآمد و حتی بارها آنقدر سریع و دقیق توپگیری کرد که گویی حمله تیم به موج دوم رفته و اصلا توپی لو نرفته است.
بله، نقش پنهان. آنچه که باعث شد از عدم درخشش پوگبا در یورو صحبت شود ولی قضیه کاملا متفاوت بود. در واقع به صورت تئوریک هم اگر بخواهیم در مورد " رجیستا" ها نظریه پردازی کنیم به دو دسته اصلی از آنها بر می خوریم. دسته اول در یک رویکرد مالکانه و کنش محور که اصلی ترین وظایف " رجیستا" در فازهای دفاع و حمله تعریف می شود و دسته دوم تحت نظر یک رویکرد مقابله ای که " رجیستا" باید در فازهای انتقالی از حمله به دفاع و از دفاع به حمله مثبت ظاهر شود و خوب پل پوگبا در این فوتبال مقابله ای مستقیما به تخریب ضدحمله و اجرای ضدحمله پرداخته است و کارنامه ای به ارزش صد و بیست میلیون پوند نتیجه تلاش های وی بوده است. البته، بهترین بازیکن فصل گذشته یوونتوس در ارزیابی آماری سایت who scored.
زلاتان ابراهیموویچ: گل زدن تحت هر شرایطی و با هر قسمتی از بدن. یکی از ویژه ترین مهاجمان نگه دارنده توپ برای نفوذ پست های عقب. بازی درگیرانه پرفشار و خسته کردن مدافعان آخر و البته بی نظیر در بازی اصلی انگلیسی ها؛ " long ball". بهترین بازیکن فصل گذشته پاریسن ژرمن در ارزیابی آماری سایت who scored.
اکنون می توان پاسخ پرسش را داد: بله، مورینیو نسبت به ضعف های خود و منچستریونایتد آگاهی دارد و در جهت برطرف کردن آنها خرید نموده است. خلاقیت مخیتارریان در بازی چرخشی بین پست های مختلف در کنار توانایی نگه داشتن توپ در پرفشارترین مناطق توسط زلاتان و همچنین توانایی بالای وی در استفاده از پاس های بلند برابر ساختارهای فشرده، همان کیفیتی است که تیم برای انتقال مالکیتش به محوطه جریمه و خلق موقعیت به آن نیازمند است. اگر شما حفظ توپ در زمین حریف را انجام می دهید برای خلق موقعیت به مهاجمان هدف ضربتی نیاز دارید، نه به مهاجم فانتزی که با فضا تعریف می شود. در سوی دیگر حضور پوگبا یعنی یک تیر و دو هدف. پل " رجیستا" بین پست شش و پست ده یونایتد بازی خواهد کرد و همواره دقت ویژهای به تنظیم فاصله پست ها جهت برقراری تعادل خواهد داشت. این مسئله هم به فوتبال مقابله ای مورینیو کمک می کند تا هر سه هافبکش برای تخریب حملات سریع و پاس های رو به جلو حریفان در طول هم قرار بگیرند و خوب این یعنی خطوط تعریف شده بیشتر در چینش و همچنین باعث خواهد شد پست شش چسبیده به خط دفاعی بازی کند و فاصله بین خطوط فصل قبل پوشش داده شود. ضعفی که در سه گل از چهار گل دورتموند در بازی دوستانه، کاملا خط دفاع را با هافبک های فانتزی حریف تنها گذاشته بود.
در کنار این موارد، طرفداران یونایتد در این فصل می توانند شاهد شکوفایی مجدد وین رونی باشند. البته نه در پست شماره ده بدون حساب و کتاب هاجسون، بلکه چون مورینیو علاقه ویژهای به بازی با دو مهاجم دارد و به علت از دست ندادن تعادل به عنوان مسئله اصلی رویکرد تاکتیکی اش، به جای استفاده از چینش دو مهاجمه، همواره یکی از وینگرهایش را با خصوصیات یک مهاجم سایه برای مهاجم اصلی تیم طراحی می کند و این بازیکن در تفکر مورینیو مانند پاندف و اتوئو مهاجمی قدرتی-تکنیکی است و خوب وین رونی هرچند در پست شماره ده جواب نداد ولی بدون شک گزینه ای فوقالعاده برای پست 9.5 مدنظر ژوزه می باشد و مطمئنا با مقداری آرام کردن ذهنش، می تواند به بازیکن فیکس و تاثیرگذار آقای خاص تبدیل شود.
نتیجه گرفتن؟ اوه درست است، پول خوشبختی نخواهد آورد اما اگر پول داشته باشی و به بازار بروی و مانند یونایتد بهترین محصولات را بخری، حداقل بدبخت هم نخواهی شد.