A Kاز لحاظ سبک و تاکتیک فوتبالی، آلمان در این تورنمنت داشت چیزی مابین همه چیز و هیچ چیز بازی میکرد.... یعنی مالکیت کامل و به گردش درآوردن توپ و پرس از جلو و بازیسازی از آخرین نقطه دفاعی. در واقع سبکی بسیار ایده آل که در دنیا کمتر تیم ملیی میتونه اونو بازی کنه چون باید ابزار و بازیکنان و مربی بزرگی همزمان با هم داشته باشن..... حالا میرسیم به هیچ چیز. آلمان در تمام بازیها اگر دقت کرده باشید یک نقطه ضعف مشترک و بزرگ داشت اون هم دارا بودن فقط 60% از ابزار لازم برای اجراء سبک همه چیز یا بقول قدیمیها توتال فوتبال. آلمان دو مدافع وسط مدرن داشت ولی مدافعین کناری خام و بی تجربه بودن که اگر بخواهیم دوندگی و سرعت اونها رو مثبت نگاه کنیم میشه 60% داشتن ابزار برای توتال فوتبال.... از چهار هافبک یک هافبک بسیار مدرن، یکی خوب ولی همیشه مصدوم و و دو بال کناری یکی متوسط رو به بالا و دیگری نسبتا" ضعیف و در واقع بدون هافبک تخریبی و دفاعی مدرن که باز هم میشه 60%..... در پستهای 9 و 10 آلمان در چهار بازی تا زمانی که بازیکنان تخصصی داشت بد نبود ولی با مصدوم شدن گومز این چرخه کامل بهم ریخت زیرا یک آلترناتیو قابل اطمینان وجود نداشت و پست 9 که مولر بود مجبور شد بره یک خط جلوتر و اوزیل بیاد پست 9 بازی کنه که بخاطر آماده نبودن هر دو نفر شدیدا" لطمه خوردیم. این هم با ارفاق همون 60% میشه. به تمام اینها تصمیم گیریهای بعضا" اشتباه لوو و بها دادن به بازیکنانی که نمیتونستن بطور کامل خودشون رو با1- برتری طلبی و مالکیت توپ2- پرس از جلو و تصاحب مجدد توپ3- بازیسازی از خط دفاع و رسوندن اون به مهاجمین با دقت بالا تطبیق بدن اضافه کنین.تئوری همه چیز میتونست در چند دقیقه به هیچ چیز تبدیل بشه. من بارها گفتم آلمان فقط باید با سبک سنتی و وحشتناک خودش یعنی تکیه بر یک خط هافبک بسیار قدرتمند و جنگنده باضافه داشتن مدافعین وسط و کناری عالی و دو مهاجم یکی سرزن و دیگری هنرمند بازی روی زمین کار کنه یا حداقل شاکله این سنت رو حفظ کنه وگرنه دچار دوگانگی تاکتیکی میشه و بدون داشتن حداقل 80% ابزار توتال فوتبال نمیتونه موفق باشه .