طرفداری- یکی از شروط دستیابی به موفقیت این است که بپذیریم هیچ موفقیتی به طور اتفاقی به وجود نمی آید. این جمله به معنای انکار عنصر شانس در راه کسب موفقیت نیست اما باز هم تکرار می کنیم، هیچ موفقیتی به طور اتفاقی رخ نمی دهد حتی اگر شانس در خانه شما را بزند. وقتی که تیم ملی فوتبال پرتغال در دو بازی نخست به دو نتیجه مساوی رسید، فشار انتقادها از این تیم بسیار افزایش یافت و پرتاب میکروفون یکی از شبکه های تلویزیونی به داخل برکه آب توسط کریستیانو رونالدو، نشانه کاملی از این فشار وحشتناک بود. پرتغال در بازی سوم نیز به نتیجه ای بهتر از تساوی نرسید اما فرمت جدید یورو 2016 و 24 تیمی شدن این تورنمنت به داد پرتغال و فرناندو سانتوش رسید تا همچنان در تورنمنت بمانند. پرتغال در هر 7 تورنمنت گذشته ای که حاضر بوده اند، به مرحله یک چهارم نهایی رسیده و در 3 تورنمنت از 5 تورنمنت اخیر، در مرحله نیمه نهایی و فقط یک بار در فینال حضور داشته اند.
هنرنمایی پرتغالی ها از مرحله یک هشتم نهایی شروع شد و آنها توانستند دو تیم قدرتمند برخاسته از فوتبال شرق اروپا یعنی کرواسی و لهستان را از پیش رو بردارند. حتی در بازی مقابل کرواسی نیز، برتری محسوسی نزد شاگردان آنته چاچیچ دیده می شد ولی در نهایت یک استارت خارق العاده از یک نابغه ابدی، سرنوشت بازی را تغییر داد. کریستیانو رونالدو در وقت اضافه بازی، پایه گذار گلی شد که پرتغال را در کمال تعجب به مرحله بعد رسانید و بازیکنان کرواسی علی رغم ارائه یک فوتبال زیبا و برتر، با چشم های گریان به خانه برگشتند.
حریف بعدی پرتغال هم که لهستان بود. لهستان پس از چند حضور نا موفق طی تورنمنت های دهه گذشته، بالاخره به مرز پختگی رسیده و با ظهور ستاره هایی درجه یک همانند روبرت لواندوفسکی و یاکوب بلاژیکوفسکی ثابت کرد که از لحاظ کیفی، تا چه اندازه خوب است. پرتغال در بازی مقابل لهستان نیز همچون چهار بازی قبل خود در این تورنمنت، طی 90 دقیقه به پیروزی دست نیافت و در نهایت به لطف ضربات پنالتی راهی مرحله نیمه نهایی شد. حضور در مرحله نیمه نهایی یک تورنمنت بدین معناست که آن تیم از لحاظ کسب نتیجه، موفق شده است.
پس تا همین الان هم می توان گفت که پرتغال از حیث کسب نتیجه، عملکرد خوبی داشت. شاید بسیاری از منتقدین بر این عقیده باشند که پرتغال با بخت و اقبال و بدون حتی یک برد در وقت قانونی 5 مسابقه، به نیمه نهایی رسیده و بدین ترتیب قصد تخطئه عملکرد سلسائو را داشته باشند. اگر دوباره به همان اصل رجوع کنیم و بپذیریم که هیچ موفقیتی اتفاقی نیست، پس باید به دنبال دلایل موفقیت پرتغال بگردیم. البته یافتن دلایل کامیابی و موفقیت آن هم در یک ورزش تیمی همچون فوتبال، کاری بس دشوار است ولی به ذکر چند عامل بسنده می کنیم.
پرده اول- حضور طولانی مدت هسته اصلی تیم ملی پرتغال در کنار یکدیگر
اگر به ترکیب تیم ملی پرتغال نگاه کنیم، به راحتی پی خواهیم برد که پرتغال، یکی از آن تیم هایی است که کمترین تغییرات را در ترکیب خود داشته است و حتی شاید کمترین تغییر طی چند سال اخیر در مقایسه با هر 24 تیم حاضر در یورو. ستاره هایی همچون روی پاتریشیو، پپه، کریس رونالدو، نانی، برونو آلوش، ژوائو موتینیو، ریکاردو کاروالیو، ریکاردو کوارشما و ویرینیا حدود یک دهه و شاید هم بیشتر، در تیم ملی پرتغال حضور دارند و شاید پس از گذشت این همه سال، برخی از آنها از حضور همیشگی در ترکیب اصلی باز مانده اند، ولی باز هم از ارکان پرتغال محسوب می شوند. این بازیکنان به قدری با هم بازی کرده اند که با چشم های بسته نیز قادر به یافتن یکدیگرند.
پرده دوم- ظهور چند ستاره جدید
فوتبال پرتغال به علت شباهت های وافر فرهنگی، زبانی، تاریخی و فوتبالی به کشور برزیل، حتی لقب «برزیل قاره اروپا» را به خود اختصاص داده و همواره استعدادهای ناب فوتبال در این کشور ظهور کرده اند که آخرین نمونه از آنها، یک ستاره 18 ساله به نام رناتو سانچس است که با درایت باشگاه بایرن مونیخ، چند ماه قبل از یورو 2016 با مبلغ 63 میلیون پوند خریداری شد. شاید در آن زمان، بسیاری از کارشناسان فوتبال که درباره لیگ پرتغال و باشگاه های پرتغالی دچار جهالت بودند، بایرن مونیخ را بابت چنین خریدی مورد سرزنش قرار دادند اما همگان دیدیم که یک نوجوان 18 ساله چگونه توانست تبدیل به یک بازیکن همه کاره در خط هافبک پرتغال شود.
رناتو سانچس هنوز در شروع راه خود به سر می برد و بدون شک پوشیدن پیراهن بایرن مونیخ از او یک بازیکن به مراتب بهتر نیز خواهد ساخت. او در بازی مقابل کرواسی روی نیمکت حضور داشت اما پس از ورود به زمین، به طرز آشکاری کفه ترازو در میانه میدان را به سود پرتغال سنگین تر کرد و با اتکاء به تکنیک و تسلط خود بر روی توپ و دید بالا، توانست دو فاکتور مهم یعنی سرعت و طراوت را به بازی پرتغال ببخشد چیزی که کمتر در بازی های پیشین دیده می شد و در نهایت نیز یکی از عوامل عبور پرتغال از سد سدید کرواسی بود.
البته فرناندو سانتوش در بازی بعد ترجیح داد که از این جواهر 18 ساله برای اولین بار در ترکیب اصلی استفاده نماید و این بار رناتو سانچس پا را فراتر نهاد و گل تساوی را وارد دروازه لهستان نمود تا جوان ترین گلزن تاریخ یورو در بازی های مرحله حذفی شود و سپس در ضربات پنالتی، در کمال خونسری یکی از پنالتی های پرتغال را وارد دروازه فابیانسکی کرد. درخشش او در یورو 2016 را نمی توان فراموش کرد همان طور که نمی توان حضور مؤثر چند چهره جوان تر در تیم ملی پرتغال همچون آندره گومز، آدریان سیلوا، ژوائو ماریو، ویلیام کاروالیو، خوزه میگل فونته و سدریک سوارز را چشمپوشی نمود.
یکی از هنرهای بزرگ فرناندو سانتوش این بود که نحوه تغییر نسل و جوانگرایی در تیم ملی را به خوبی بلد است و در عمل نیز، این تغییر نسل را به تدریج انجام می دهد. پرتغال اگر می خواست به همان ستاره های همیشگی تکیه نماید، سرنوشت خوبی در این جام پیدا نمی کرد اما فرناندو سانتوش ضمن حفظ مهره های همیشگی تیم ملی، به تدریج بازیکنان تازه نفس را نیز به تیم اضافه کرد. می توان این تغییر نسل تدریجی و جوانگرایی حساب شده فرناندو سانتوش را با نحوه عملکرد کارلوس کی روش هم وطن وی در تیم ملی ایران نیز مقایسه نمود.
پرده سوم- نقش کریستیانو رونالدو در تیم ملی پرتغال، موفق یا ناموفق؟
از روزی که زین الدین زیدان روی نیمکت رئال مادرید نشست، عملکرد کریس رونالدو به طرز محسوسی پیشرفت کرد. رونالدو بر خلاف ظاهر پر طمطراق و سیل تبلیغاتی که پیرامون وی می شود، روحیه ای بسیار حساس و کودکانه دارد. کوچک ترین عاملی که باعث ناراحتی اش گردد، به شدت روی روحیه و عملکرد او تأثیر می گذارد و هر گاه که دچار افت شده چه در رده باشگاهی و چه در رده ملی، حتماً یک مسئله حاشیه ای او را آزار داده است. هر چند که رونالدو همیشه با تکیه بر نبوغی تکرار نشدنی و قدرت روحی فوق العاده خود، از میان مشکلات، به سلامت بیرون می آید.
پس از حضور زیدان در رئال مادرید، کریس رونالدو به به عنوان بال چپ و گرت بیل به عنوان بال راست توانستند با پست های خود خو بگیرند. اما او در تیم ملی پرتغال به عنوان تک مهاجم بازی می کند و در برخی موارد، بسیار تنها به نظر می رسد. البته در بازی های اخیر، هرگاه نانی به او در خط حمله اضافه شده، برش خط حمله سلسائو افزایش یافته است. حضور رونالدو در نوک خط حمله و محصور شدن یک بازیکن تکنیکی و خلاق در بین مدافعان پر تعداد حریف، فضاهای مورد نظر در خط حمله را از او می گیرد در حالی که شاید حضور او در کناره های زمین، فرصت بهتری برای عرضه توانایی های بی پایانش باشد.
در بسیاری از بازی های پرتغال در یورو 2016 دیده ایم که رونالدو بیش از حد، اقدام به شوت زدنی می کند که شاید مهر تأییدی باشد بر همین فضای کمی که در اختیار داشته و نمی تواند از قدرت پا به توپش سود ببرد. شاید رونالدو در حد نام خودش ظاهر نشده، اما سایه او در زمین هم برای پرتغال یک غنیمت بوده و شک نکنید که حضورش در زمین، باعث حضور سلسائو در نیمه نهایی شده است. شاید خط حمله پرتغال نتوانسته کوبنده ظاهر شود اما بیشترین حمله به سوی دروازه حریفان در این تورنمنت توسط همین تیم پرتغال بوده که شامل 95 تلاش به سوی دروازه می باشد و جالب این که رونالدو در 39 مورد از این حملات نقش داشته است. به هر حال، رونالدو به عنوان کاپیتان تیم ملی کشورش و یک سوپر استار، فشار سنگینی را روی دوش خود احساس کرده و شاید عملکرد وی تحت تأثیر چنین سرباری قرار گرفته است.
پرده چهارم- اوج پختگی ستاره های کهنه کار
تیم ملی پرتغال همواره فوتبال تهاجمی را سرلوحه خود قرار داده و در همین تورنمنت نیز تعداد برنامه های تهاجمی و حملات پرتغال بیش از هر تیمی است. نانی پس از درخششی فوق العاده در لیگ ترکیه، حتی منچستر یونایتد را نیز به دنبال خود می بیند و دوباره تبدیل شده به همان بازیکن روزهای اوج. نانی توانسته در 17 حمله پرتغال در یورو 2016 مشارکت داشته و 50 درصد گل های پرتغال را به ثمر برساند. رونالدو نیز در اوج پختگی به سر می برد هر چند که عملکرد وی در این تورنمنت، انتظارات را برآورده نکرده است.
تعداد پاس های صحیح موتینیو در این تورنمنت، بیش از پل پوگبا، دیمیتری پایه (تا قبل از بازی فرانسه-ایسلند) و داوید سیلوا بوده است. تعداد پاس های بازیکنان پرتغال به یکدیگر در مقایسه با بسیاری از تیم های حاضر در یورو، بیشتر می باشد. اگر نبردن پرتغال طی 90 دقیقه پنج مسابقه یورو 2016 را می بینیم، تعداد 2652 پاس بازیکنان این تیم و دقت 87 درصدی این پاس ها را هم باید مورد توجه قرار دهیم. (تعداد پاس های اسپانیا 2562 با 91 درصد دقت است)
ریکاردو کوارشما نیز با این که اغلب روی نیمکت می نشیند، اما به واسطه تجربیات گران بهای خود، همواره نقش یک تعویض طلایی را ایفا می نماید همان طور که پپه در قلب خط دفاعی، رهبری پخته و بی نقص برای فاز تهاجمی تیمش محسوب می شود.
پرده پنجم- نقش عنصر شانس، برخی می گویند 2 شانس و برخی دیگر 4 شانس!
شاید بتوان علاوه بر شایستگی های تیم ملی پرتغال، دو شانس بزرگ را در کسب نتایج موفق این تیم در یورو 2016 متصور شد. شانس اول این که پرتغال علی رغم نمایش ضعیف و نا امید کننده، توانست با فرمت جدید یورو از گروهش صعود نماید که البته این شانس، فقط مختص پرتغال نبود. شانس دوم نیز در امتداد همین شانس اول بود که پرتغال توانست با حضور در رده سوم جدول گروه F در سمتی از جدول مسابقات قرار گرفت که تیم هایی سطح پایین تر (البته فقط روی کاغذ) حضور داشتند.
برخی نیز معتقدند پرتغال در بازی مقابل کرواسی بسیار خوش شانس بود که به برتری دست یافت در حالی که کرواسی عنان بازی را در اختیار داشت و این را سومین شانس پرتغال می دانند. (نگارنده به شانس سوم اعتقادی ندارد همان طور که توضیح داده شد) برخی دیگر هم که می گویند لهستان مقابل پرتغال شروعی توفانی داشت و علاوه بر گل لواندوفسکی، باید گل های بعدی را هم وارد دروازه پرتغال می کرد اما در واقع این را نمی توان به شانس ربط داد چرا که بازیکنان پرتغال با تمرکز ذهنی بالا، از آن شرایط دشوار رهایی یافته و به اصطلاح، بازی را در آوردند.
پرده ششم- نقش سرمربی پرتغال؛ جدی و مقتدر
وقتی که تیمی همچون پرتغال از وجود یک ابر ستاره سود می جوید، باید یک مربی در حد و اندازه های بازیکنان بزرگ و ستاره ها به استخدام در بیاورد وگرنه حضور یک مربی گمنام یا کم سابقه برای مهار کردن هر ستاره ای دشوار است. این یک واقعیت بوده و فقط منحصر به رونالدو و پرتغال نیست. فرناندو سانتوش مربی تیم ملی پرتغال یک انتخاب خوب برای نیمکت این تیم است. او دارای شخصیت کاریزماتیک بوده و بازیکنی حتی به بزرگی رونالدو نیز به خود جرأت نمی دهد که از دستوراتش سرپیچی نماید.
همچنین سانتوش یک مربی بسیار با تجربه و کار کشته می باشد. یکی از نکات جالب پیرامون این مربی، شباهتی است که بین نتایج او در یورو 2016 با نتایجش روی نیمکت تیم ملی یونان دیده می شود. سانتوش با یونان به مرحله یک هشتم نهایی جام جهانی رسید و انگار فوتبال محتاطانه یونانی را در رگ های تیم ملی پرتغال تزریق نموده است. پرتغال در 12 بازی رسمی اخیر بدون باخت بوده که 9 برد این تیم طی این بازی ها، با اختلاف یک گل رقم خورده است. شاید دیگر خبری از آن پرتغال صرفاً تهاجمی و بردهای پر گل نباشد، اما پرتغال یک فوتبال محکم و سخت کوشانه را ارائه می دهد و به راحتی نمی بازد. سانتوش با اعتماد از رسیدن پرتغال به فینال می گوید و روابط خوب خود با رونالدو را به رخ همه می کشد. برای رسیدن به فینال، ابتدا باید رونالدو در تقابل با گرت بیل و یارانش به پیروزی برسد تا دومین فینال خود در یورو را پس از 12 سال تجربه نماید.