اختصاصی طرفداری - احتمالا این دیدار تاتنهام - منچستر یونایتد بین همه بازی هایی که یونایتد به رهبری لوییس فن خال انجام داده بود عجیب ترین و غیرمنتظره ترین به شمار می رفت. نه فقط برای این که تاتنهام به پرواز درآمده و منچستر یونایتد سقوط کرد. نه فقط برای این که پوچتینو هوشیار است و فن خال سردرگم. نه فقط برای این که مردان وایت هارت لین پس از بیست دقیقه میدان را در انقیادشان گرفتند و سرخپوش ها آب شدند. نه فقط برای این که شکست سنگین 0-3 در وایت هارت لین رقم خورد. بلکه برای تصمیماتی که لوییس چه در ترکیب اصلی تیمش و چه حین بازی گرفت و همه را حیرت زده کرد. جایی که نمی توانست بگوید "...فلسفه خودم را دنبال می کنم". نه نمی توانست.
نیمه اول بدون گل تمام شده بود. وقتی فن خال در نیمه دوم مارکوس راشفورد را به بیرون فراخواند و اشلی یانگ که بازیکن گوش است در نوک حمله ایستاد و سوت آغاز به صدا درآمد خیلی ها تصور کردند اشتباهی رخ داده است. آنتونی مارسیال که در میدان بود در گوش چپ باقی ماند و به نظر می رسید قاعدتا او باید به نوک حمله می رفت و یانگ جای او را در گوش می گرفت، ولی بازی شروع شد و یانگ در نوک حمله باقی ماند. باقی ماند و خشم طرفداران یونایتد را برانگیخت. فن خال در این باره ادعا کرد می خواست میزان دوندگی در نوک حمله بیشتر شود و یانگ بازیکن دونده ای است، برخلاف مارسیال که اهل بازی با توپ است. یانگ روزگاری در تیم ملی زیر 21 ساله ها و همین طور در واتفورد دورانی را در نوک حمله بازی کرده بود، ولی هرگز برای این پست مناسب نبود. یانگ طی حضور فن خال در اولدترافورد بازیکن چند منظوره ای شد و در پست های دفاع راست، دفاع چپ، گوش راست، گوش چپ و هافبک میانی بازی کرد، ولی حضورش در نوک حمله طی دیداری که یونایتد به سهمیه اروپایی می اندیشید مصیبت بار بود. او برابر تاتنهام نه شوتی زد، نه فرصتی خلق کرد و نه برای یک بار در محوطه جریمه پایش به توپ خورد. این آمار که یونایتد در 13 بازی از 32 دیدار لیگ در این فصل فقط دو شوت یا کمتر به سوی دروازه حریفان شلیک کرده نشان از انتخاب های نامناسب لوییس فن خال می دهد.
در کنار همه اینها یونایتد طی بیست دقیقه اول هم که به نظر می رسید بازی متعادل پیش می رود نه شوتی روانه دروازه تاتنهام کرد و نه حمله ای را از گوش ها تدارک دید. بازی ادامه پیدا کرد و ضعف ها عیان شدند. در حقیقت همه سرخپوش ها جز داوید ده خیا و آنتونی مارسیال در همه پست ها برابر بازیکنان تاتنهام زانو می زدند. ولی این همه حرف ها نبود. یونایتد در برهه ای از نیمه دوم ترکیب عجیب تری پیدا کرد. فوسو منساح هجده ساله که مدافع میانی است در دفاع راست بازی کرد و مارکوس روخو که دفاع میانی است در دفاع چپ و دیلی بلیند که دفاع چپ است در دفاع وسط و لینگارد که گوش راست است پشت مهاجم نوک قرار گرفت و خوان ماتا که هافبک تهاجمی پشت مهاجم نوک است در گوش راست و آنتونی مارسیال که مهاجم نوک است در گوش چپ و اشلی یانگ که گوش چپ است در نوک حمله.
به نظر می رسد فن خال به ترکیب های عجیب روی می آورد که اگر تصادفا به جایی رسید آنها را نوعی نبوغ قلمداد کند. ولی – محض نمونه - چهره ماتا در لحظاتی که دوربین نمای نزدیک چهره اش را نشانه می رفت خبر از آشفتگی اش در این پست می داد. او برابر دنی رز سریع و جنگنده به بند آمده بود. مصدومیت فوسو منساح که در دقیقه 68 لنگان میدان را ترک کرد تیر خلاص دیدار بود و به ورود ماتئو دارمیان انجامید. پس از ورود دارمیان بود که یونایتد طی هشت دقیقه سه گل دریافت کرد و هر سه گل از جناحی که متعلق به او بود شکل گرفتند.
فن خال هم بازیکنانش را گیج کرده و هم طرفداران را. یونایتد با او با هر معیاری پسرفت کرده است. او وقتی سکان را در دست گرفت ادعا کرد تیم ورشکسته ای را از دیوید مویس گرفته و تحویلش داده اند. در حالی که طی این مدت بیش از هر مربی در لیگ برتر خرج کرده و ریخت و پاش کرده است. محض نمونه: 60 میلیون پوند برای دی ماریا، 29 میلیون پوند برای هررا، 30 میلیون پوند برای لوک شاو، 20 میلیون پوند برای روخو و...
حالا تلاش می کنم انتخاب ها و تصمیم های شکست خورده فن خال طی دو فصل گذشته را دوره کنم و اینها را به یاد می آورم که بی تردید تعدادشان بیش از اینها هم هست:
- اصرار بر بازی با سه مدافع با مدافعانی که نمی دانستند سه نفره دفاع کنند.
- از دست دادن آنخل دی ماریا بی آن که دریابد با او چه کند.
- از دست دادن چیچاریتو.
- قرار دادن فلینی پشت مهاجم نوک، بارها و بارها.
- استفاده از اشنایدرلین و هررا به عنوان هافبک وسط حتی در دورانی که نزول کرده بودند.
- استفاده از خوان ماتا (که دو فصل متوالی در چلسی جایزه بهترین بازیکن را گرفته بود) در پست های نامناسب.
- نادیده گرفتن یانوزای جوان.
- اصرار به استفاده از مارکوس روخو، ولو در دورانی که نزول کرده است.
طرفداران یونایتد خسته شده اند و بی تاب. انتظار تمام شدن فصل را می کشند. انتظار ورود ژوزه مورینیو را. آنها جمله ای را تکرار می کنند و تکرار: "خداحافظ لوییس، برو و از بازنشستگی ات لذت ببر!"