طرفداری- حالا فیلیپه کوتینیو بازیکن محوری قرمزهاست اما این باعث نمی شود که به بازیکنی مغرور تبدیل شود. هافبک توانمند برزیلی قرمزها که در فصل پیش به عنوان بهترین بازیکن فصل انتخاب شد، در این فصل نیز بازی های بسیار خوبی از خود نشان داده است. او در مصاحبه طولانی با دیلی میل صحبت کرد که می خوانید.
لوکاس که به عنوان مترجم او حاضر شده بود گفت:
می توانم چیزی بگویم؟ سه سال است که فیلیپ را می شناسم و او دقیقا همین آدمی است که می بینید. هرگز خود را در مرکز توجه قرار نمی دهد . با حرف هایی که در مورد کیفیت هایش زده می شود موافقم. اگر در زمین راحت باشد هر کاری می تواند انجام دهد. همه در تیم همینطور فکر می کنند. اما او اینطور نیست که روی خود تمرکز کند.
او اینطور شروع کرد:
برادر هایم از من بزرگتر هستند. یکی از آن ها در چهل سالگی است و دیگری سی و چند سال دارد. پس، آیا فوتبالیست شدن من روی یک برنامه ریزی بود؟ نمی دانم. هرگز این را از والدینم نخواسته بودم.
به او گفتم که باشگاه باید از داشتن او خوشحال باشد و تنها به گفتن ممنونم بسنده کرد. او در منطقه روچا در ریو دو ژانیرو یعنی جایی در نزدیکی ورزشگاه تاریخی ماراکانا رشد پیدا کرد. پدرش آرشیتکت بود. ساختمان و از این دست طراحی می کرد.
نمی گویم که وضعیت اقتصادی متوسطی داشتیم اما پول زیادی برای چیزهای جذاب وجود نداشت. این را هم باید بگویم که در چیزهای اولیه هرگز به مشکل نخوردیم. در منطقه مسکونی بدی زندگی نمی کردیم اما اگر ریو را بشناسید می دانید که ممکن است چقدر به فاولا نزدیک باشید. همیشه خطراتی در خیابان ها بخصوص شب ها بود.
در فاولا (زاغه نشین های حومه ریو) بود که در یک زمین فوتسال فوتبال را یاد گرفت.
فوتسال در فاولا شروع من بود چون آن نزدیک ترین زمین به خانه ما بود. فکر می کنم این برای من خوب بود که از زمینی کوچک بازی را شروع کردم. باید سریع می بودیم و سریع فکر می کردیم. باید به سرعت راهی برای شکست بازیکن حریف پیدا می کردیم چون در اکثر مواقع درگیر موقعیت های یک در مقابل یک بودیم.
خوزه کارلوس، فیلیپه کوتینیو هفت ساله را به آکادمی واسکو دو گاما برد. او در ابتدا از این موضوع استقبال نمی کرد. اما خیلی زود به یکی از استعداد های درخشان باشگاه تبدیل شد.
کمی گریه کردم. واقعا تمرین به صورت منظم را نمی خواستم. اما آنجا، جای فوق العاده ای برای یادگیری بود. مربی های خوبی آنجا بودند و آکادمی امکانات خوبی داشت. آن ها تمرین را به کار ساده تری تبدیل کردند.
شانزده سال داشت که نظر باشگاه های اروپایی را جلب کرد. اینتر در راس هواخواهان او بود.
پیشنهاد آن ها شگفت زده ام کرد. باور نمی کردم که باشگاهی مانند اینتر بخواهد بازیکنی را در آن سن با خدمت بگیرد. اما شانس خوبی بود. خانواده ام هم خوشحال بودند و مشکلی از این جهت وجود نداشت. از وقتی شروع کردم که بیشتر فوتبال را درک کنم، همیشه می خواستم به اروپا بیایم. رونالدینیو قهرمان من بود و می خواستم کسی مانند او باشم. همه قهرمانان من در اروپا بازی می کردند.
در هجده سالگی سرانجام به اینتر پیوست. چه اتفاقی برای آن موهایی افتاد که به هم ریخته و شبیه مارادونا بودند؟
موهای خوبی بودند، نه؟
با یک لبخند این را پرسید. زمان حضور او در ایتالیا، برایش زمان فوق العاده ای برای یاد آوری نیست. ژوزه مورینیو پس از چند جلسه تمرینی، باشگاه را ترک کرد. با رافائل بنیتز رابطه خوبی داشت اما نمی توانست چندان در ترکیب قرار گیرد. به همین دلیل به اسپانیول قرض داده شد.
بنیتز برای من آدم مهمی بود. او نخستین مربی من در اروپا بود و چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. شانس های زیادی به من داد اما به برخی دلایل اوضاع زیاد خوب پیش نرفت. گفتن دلیل آن دشوار است. جوان و بی تجربه بودم. شاید دلیل آن همین بود. کسی را سرزنش نمی کنم. سبک فوتبال در انگلستان را بیشتر دوست دارم. شور و علاقه به فوتبال بازی کردن در اینجا بیشتر است. اینجا برای من بهتر است. سبک بازی در اسپانیا، وقتی به اسپانیول رفتم به من کمک کرد. مائوریسیو پوچتینو مربی تیم بود و چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. او با من اعتماد به نفس و این فرصت که تکنیکم را نشان دهم را داد. از من می خواست که از بازی لذت ببرم. شانس خوبی در خصوص تمام مربیانم داشته ام. همه آن ها در بازی ای که انجام می دهم کمک حال بوده اند.
آزادی عملی که پوچتینو می داد باعث شد او بیشتر به بازیکنی شماره ده تبدیل شود. گل های بسیار زیبایی روی شوت های راه دور به ثمر رساند و هواداران او را به خاطر انرژی و عزم بالا ستایش می کردند. تعریف ها که شروع می شود، کوتینیو در صندلی به شکل ناراحتی جابجا می شود.
من هم به مانند هر کس دیگری هستم. تنها می خواهم از فوتبال لذت ببرم و کاری را انجام دهم که مربی می خواهد. همین. اینطور فکر نمی کنم که بزرگترین ستاره تیم باشم. بازیکن محوری نیستم. هر کدام ما نقشی در زمین داریم. در زمین تنها می خواهم کاری را که می توانم انجام دهم.
حضور استیون جرارد و لوئیس سوارز کمک بزرگی به او در ابتدای حضور در آنفیلد بود.
از آن ها تاثیر گرفته ام. آن ها بازیکنان بزرگی هستند. اما آن ها تنها بازیکنانی نیستند که از آن ها یاد گرفته ام، لوکاس هم بوده است.
لوکاس می خندد. هواداران پس از سوارز و.جرارد، کوتینیو را نماد تیم می دانند. لوکاس می گوید :
مشکلی با این موضوع ندارم. با شما در این خصوص موافقم. او ستاره تیم است.
یورگن کلوپ به لیورپول آمده و این شاید روی کوچ ستاره ها در سال های گذشته خط بطلان بکشد. کوتینیو اینطور ادامه داد :
من تنها در لحظه زندگی می کنم. می خواهم بهترین هایم را برای باشگاه بگذارم. لیورپول باشگاه بزرگی است و همیشه خواهد بود. به حضور کلوپ، باشگاه می تواند ستاره های بیشتری را جذب کند. او مربی بزرگی است. او اعتماد به نفس و تجربه زیادی دارد و همیشه برای شنیدن حرف های بازیکنان آماده است. اما همانطور که گفتم روی لحظه و عملکرد مفید برای تیم تمرکز کرده ام. واقعا فکرم را درگیر این مسائل نمی کنم.
اما در واقع او در حال حاضر موضوع دیگری هم برای فکر کردن دارد. همسر او به زودی وضع حمل خواهد کرد.
قرار است چهارم ژانویه فرزندمان به دنیا بیاید. همیشه می خواستم که خانواده تشکیل دهم. مدت هاست که دور از برزیل هستم و همسرم همیشه با خانواده هایی در ارتباط است که فرزند دارند. ما می خواستیم بچه دار شویم و تصادفی در کار نبوده است.