اختصاصی طرفداری- شاید اکنون وقت آن بود که مجیدی دست قلعه نویی را بگیرد. اکنون که استقلال در شرایط سختی قرار دارد و کوه مصدومان و محرومان سرمربی این تیم را احاطه کرده و حالا که تیم از لحاظ روحی هم ضعیف شده است، خداحافظی مجیدی کمی در ذوق هوادارنش می زند.
پس از همه آن هیاهو ها و اشک های خداحافظی، اکنون استقلال می ماند و لشگری از مصدومان و محرومان برای سه بازی باقی مانده تا نیم فصل. سه بازی سرنوشت سازی که 2 تای آنها با رقبای مستقیم استقلال است و قلعه نویی نه قاضی را در اختیار دارد و نه حتی برهانی سایه ای از آن برهانی فصول پیش است تا به کمکش بیاید.
فلاش بک
سکانس اول- فرهاد مجیدی با علی فتح الله زاده به توافق رسید تا برای یک فصل و نیم برای استقلال بازی کند.کاپیتان آبی پوشان قرار است با پیراهن تیم محبوبش از دنیای فوتبال خداحافظی کند.
آب مجیدی و قلعه نویی در یک جوب نمی رود. همه این را خوب می داند. فوت مادر قلعه نویی فرصتی شد تا امیر خیلی از دوستی های از دست رفته اش را باز یابد. مثل رفاقت مجددش با مجیدی پس از حضور فرهاد در خانه اش برای تسلیت.
پس از ان شب بود که قلعه نویی علی رغم تمام کدورت ها یک تیر و دو نشان زد. هم مجیدی به استقلال بازگشت تا هواداران با امیرِ استقلال آشتی کننند و هم خود فرهاد مجیدی را به آرزویش رساند تا در این سال های آخر باز هم آبی پوش شود. مجیدی که با ترک استقلال در فصل قبل از آن عملا دست مظلومی را در پوست گردو گذاشت تا خیلی ها بر شاگرد مکتب حجازی خرده بگیرند که او رفت و برگشت عجیبی داشته و معلوم نیست قصد و نیتش چیست.
سکانس دوم- کریمی از فوتبال خداحافظی می کند. او پشیمان می شود. دوست دارد با پیراهن قرمز 4 گوشه زمین را ببوسد، اما اکنون دایی سرمربی پرسپولیس است. جواب مشخص است: نه.
کریمی همچنان به تاکتیک های دایی نمی خورد. ظاهرا با تفکرات رویانیان هم سازگار نیست. او ام الفساد و بی ثبات خطاب می شود تا به نوعی بداند که حداقل تا وقتی این دو باشند فکر برگشت را به سرش راه ندهد. دایی نسبت به او موضع می گیرد و می گوید:" او مي توانست بعد بازي حرف بزند. ايشان ثبات در حرف هايش ندارد وجوابش را نمي دهم اگر ثبات داشت يک روز خداحافظي نمي کرد که يک روز برگردد. نمي شود صحبتش را جدي گرفت."
چیزی که عیان است
آنچه از این ماجراها بر می آید این است که قلعه نویی که زمانی به یک دندگی و لجبازی معروف بود و با خیلی ها به مشکل خورد، امروز به خاطر مواضع تیمش از خواسته اش کوتاه آمد. کاری که خیلی ها انجام ندادند.
او دست مجیدی را گرفت. محبوبیتی را به او بازگرداند که حتی هوادارانش را متحد کرد تا در راه قهرمانی و صعود در آسیا به یاریش بیایند. مجیدی به قلعه نویی مدیون است. ترک استقلال برای وی گران تمام شد. استقلال مظلومی قهرمان نشد و به وضوح تیغ تند انتقادات متوجه مجیدی بود. اما قلعه نویی با چراغ سبزش او را به جمع هوادارانش بازگرداند.
کاری که مجیدی نکرد. او دیروز و البته باز هم در نیم فصل قلعه نویی را این بار برای اتمام دوره مربیگری اش در انگلیس تنها گذاشت. تا قلعه نویی علاوه بر دفاع و هافبک، حالا در خط حمله هم احساس خطر کند. او حالا فقط یک فوروارد درست و درمان دارد که محمد قاضی مصدوم است. مجیدی لطف قلعه نویی را پاسخ نداد. اگرچه امیر از او پشتیبانی می کند ولی شاید در دلش از او انتظار دیگری داشت. هر چه باشد او بزرگ و محبوب تیمش بود.
آیا نبود مجیدی در این شرایط سخت فنی و روحی باز هم برای استقلال گران تمام می شود؟