طرفداری- جیم می گوید: "تمام استادیوم های دارای صندلی فوتبال را تخریب کرده اند." برای شخصی مثل جیم که حرف هایش را بدون تامل نمی زند، این حرف، یک اظهار نظر به دست آمده در طول مسیر نیست. بازی یک ساعت است که تمام شده است. یک ساعت از زمانی که جیم در کنار 25000 هوادار به وجد آمده ایستاد. در قالب چیزی که مشهورترین جایگاه فوتبال مدرن را در اختیار دارد؛ "سودتریبون" بروسیا دورتموند. (سودتریبون= قسمت یا پایه جنوبی)
جیم دید که من در حال برداشتن یادداشت هستم و برای این که چیزی را از قلم نیندازم دوباره بلندتر داد زد: "داشتم به تونی میگفتم که تمام استادیوم های دارای صندلی، فوتبال را خراب کرده اند. من می شنیدم که مردم این را می گویند اما هیچوقت این را باور نداشتم. امروز این را باور دارم." تونی خم شد تا نظری را اضافه کند. باید فریاد می زد زیرا که در این سر و صدای کرکننده دورتموندی ها صداها شنیده نمی شد: "شما نمی دانید که چه چیزی را از دست می دهید تا وقتی آن را می بینید. شما در انگلستان هیچ جوی را مثل این پیدا نمی کنید. غیرممکن است. من در نوشیدنی ها غوطه ور شدم هنگامی که گل اول به ثمر رسید. عالی است! من عاشق هر ثانیه آن شدم. خاطرات دوران کودکی من در "هولته اند" برایم تداعی شد."
ویلایی های آزاد
جیم و تونی از بیرمنگام می آیند. آن ها و خانواده هایشان استون ویلا را برای تمام زندگی شان طرفداری کرده اند. حتی همسر جیم در نوجوانی برای فینال اروپای 1982 به روتردام سفر کرد تا بازی تیمش را در مقابل بایرن مونیخ تماشا کند. هرچند اکنون به ندرت به تماشای بازی ها می روند. جیم که در شش مایلی ویلا پارک زندگی می کند می گوید: "به من یک بلیط برای بازی با استوک هفته پیش داده شد. اما من گفتم: من نمی آیم تا 41 پوند برای باختن به استوک بدهم."
اکنون شما به این مشکوک می شوید که تونی و جیم به آن دسته از هواداران انگلیسی تعلق دارند که از فوتبال داخلی خود سرخورده شده اند و لیگ برتر را به نوعی تحریم کرده اند و به جای آن فوتبال را در آلمان تماشا می کنند. تنها چند ماه پیش بود که بی بی سی گزارش داد دورتموند به تنهایی بیش از هزار تماشاگر را در هر بازی خانگی خود از انگلستان جذب کرده است.
وقتی از ینس ولکه، یکی از پنج افسر پیوند با هواداران، پرسیدم که آیا این آمار درست است او گفت که او نه می تواند تایید کند و نه می تواند رد کند که باشگاه این چنین آماری را نگاه می دارد. اگرچه همکار او دنیل لورچر به من یادآوری کرد که "رایان ایر" در نوامبر لیست مخصوص خود از لندن را برای بازی معرفی کرده است و سخنگوی شرکت، رابین کیلی گفت: "بروسیا دورتموند در انگلستان پایگاه هواداری پرتعدادی ایجاد کرده است."
اما در حالیکه جیم و تونی به دورتموند به عنوان یکی از آن مسافران مخصوص سفر کرده اند، نمی توان آن ها را یکی از تحریم کنندگان لیگ برتر یا به عبارتی پناهندگان به بوندسلیگا دانست. (یا حداقل هنوز نمی توان! ) داستان آمدن به آلمان برای تماشای بازی دورتموند در مقابل رقیب سنتی آن ها شالکه، بسیار ساده است.
چند ماه قبل آن ها از بیرمنگام به سوئست، شهری کوچک در وستفالیا که تونی در رمان سربازی در آن جا سکونت داشته است، سفر کردند. با دانستن این نکته که سوئست فقط 30 مایل در شرق دورتموند است، آن ها با چاشنی طنز به یکدیگر گفتند که برای تماشای یک بازی به دورتموند بروند. درنتیجه یک دوست آلمانی به آن ها برای خریدن بلیط بازی کمک کرد.
برای اینکه هیچ مشکلی ایجاد نشود، شما به کمک برای تماشای بازی دورتموند نیاز دارید. اگرچه زمین بروسیا می تواند بیشتر از 80000 نفر را برای بازی های داخلی در خود جای دهد(در رقابت های اروپایی جایگاه هایی تبدیل به صندلی می شوند و طرفیت کم تر می شود.) تقریبا همیشه استادیوم پر است زیرا که تقریبا 55000 نفر بلیط های کل فصل را از ابتدا خریداری کرده اند. بنابراین یافتن بلیط همیشه آسان نیست. ارزشمند ترین بلیط هم ارزان ترین آن ها است؛ بلیط برای جایگاه ایستاده ها.
گاهی اوقات می خوانید که بوندسلیگا برای هواداران نوعی "بهشت" است که شما می توانید برای بازی تیم مشهور و هیجانی مثل بروسیا با کمتر از 12 یورو بلیط تهیه کنید. در حد تئوری این درست است. اما در عمل شما هیچگاه این چنین بلیطی را پیدا نمی کنید. این بلیط ها همانند ذره های طلا هستند، جایی که مردم ترجیح می دهند بایستند.
در واقع وقتی شما به صندلی های خالی در ورزشگاه دورتموند نگاه می کنید نباید تصور کنید که آن بلیط ها فروخته نشده اند. چیزی که اتفاق می افتد این است که مردم برای صندلی ها بیشتر هزینه می کنند اما بعد در بازی تلاش می کنند که با هر روش و کلکی خود را به جایگاه ایستاده ها برسانند!
بنابراین وقتی جیم و تونی تجربه حضور در این چنین بازی را داشتند در انتها از هیجان زیاد آن ها صامت شده بودند! برای شروع، دوست تونی به طرز معجزه آسایی برای جایگاه ایستاده ها بلیطی تهیه کرد. جایگاهی که برای بقیه بازی های فصل هم تهیه نشده بود و برای چنین بازی مهمی پیدا شد؛ دربی مقابل شالکه.
روز دربی
این تقابل یک بازی پر ریسک است. بنابراین با نزدیک شدن به استادیوم از کنار پلیس های بی شماری عبور کردیم و صدای هلیکوپتر های سرگردان بر فراز خود را می شنیدیم. تونی یاد یک درگیری و شورش چند سال قبل در بیرمنگام در جریان بازی تیم های ویلا و سیتی افتاد. اگرچه هیچ مشکلی امروز پیش نخواهد آمد اما ده دقیقه ابتدایی بازی بسیار شدید دنبال می شد. فقط پرتاب یک جسم سنگی از پایین ما توسط طرفدارهای اولترا که صورت خود را پوشانده بودند و لباس ها و پرچم های آبی رنگ را در دست داشتند. وسایلی که از هواداران شالکه به احتمال زیاد دزدیده بودند!
در جهان اولتراها این یک انگیزه بسیار قوی تلقی می شود. شما می توانید موج ایجاد شده هواداران مخالف را در جایگاه شمالی ببینید. چون درباره جمعیت کمی صحبت نمی کنیم، این قضیه می تواند مشکل ساز باشد. حداقل 8000 هوادار شالکه در استادیوم حضور دارند.
با شروع بازی توجه ها همه معطوف به بازی شد. این به خاطر نمایش بی نظیر دورتموند بود زیرا دورتموند فصل کابوس واری تا به اینجا داشته است و در فوریه به رتبه اخر هم نزول پیدا کردند. اما شالکه در حال حاضر در جایگاه کسب سهمیه لیگ قهرمانان قرار دارد. تحت هدایت سرمربی سابق چلسی، روبرتو دی متئو آن ها تیمی دفاعی با سبک محتاط ایجاد کرده اند که شاید برای چشم ها خوشایند نباشد اما نتیجه لازم را کسب می کند.
بنابراین دورتموند نه تنها بازی را به تنهایی در دست گرفت بلکه شروع به ایجاد موقعیت های بیشماری هم کرد. جیم هنگامی که به سمت استادیوم می رفتیم به من گفت: "برای من اهمیتی ندارد که چه کسی پیروز می شود. من فقط می خواهم یک بازی خوب ببینم." اما حالا بین 25000 هواداری که از ته دل فریاد می زنند و از تیمشان طلب عبور توپ از خط دروازه را می کنند، فکر نمی کنم او دیگر بی طرف باشد.
در واقع، جو ورزشگاه، "مسری بودن" خود را پیش از بازی ثابت کرد. وقتی که یک دقیقه قبل از بازی اولین نوشته بر روی اسکور بورد نمایان شد: شما هیچگاه تنها قدم نخواهید زد. با دیدن این جمله تونی ابروی خود را بالا برد و خنده ای کرد. من به او توضیح دادم که بیشتر مردم در آلمان نمی دانند که این سرود لیورپول است. آن ها فکر می کنند این یک صدای جهانی فوتبال است. چند لحظه بعد من خواندن تونی را دیدم. او بعدا به من گفت: "من هیچگاه تا به حال نخوانده بودم. و هیچگاه هم بعدا نخواهم خواند!"
در پایان نیمه اول، بازی همچنان بدون گل بود. بعد از یک بعد از ظهر پر از غافلگیری برای دو مرد انگلیسی حالا نوبت من بود که متعجب شوم. تونی و جیم برای استفاده از سرویس های بهداشتی رفتند. برای بازگشت می بایست از بین جمعیت فشرده عبور ی کردند. در کمال تعجب آن ها به نیمه دوم بازی سالم رسیدند و بعد از بازگشت آن ها گفتند: "استادیوم عالی است اما دستشویی ها نه."
بعد ازشروع دوباره بازی در نیمه دوم، روند بازی تغییری نکرد. با گذشت یک ساعت دورتموند 21 شوت و شالکه 2 شوت زده بود. مردم اطراف ما در حال ناامید شدن بودند و به فکر یک بازی بی ثمر دیگر همانند بازی های ابتدایی فصل افتاده بودند. با زدن گل اول میزان خوشحالی جمعیت به حدی بود که گویی جمعیت فوران کرد. گل اول که به ثمر رسید تونی تنها شخصی نبود که با نوشیدنی خیس شد! اما او هم همانند همه جمعیت به این چیزها اهمیت نمی داد.
دورتموند دو گل دیگر به ثمر رساند و با نتیجه 3-0 پیروز شایسته دربی شد. مردم بعد از دمیدن سوت توسط داور، به سختی جایگاه ها را ترک می کردند زیرا که منتظر تیمشان بودند. بازیکنان به سمت جایگاه ها می آمدند و شادی خود را با هواداران پرحرارت تقسیم می کردند. جیم یادآور شد که در لیگ برتر این چنین چیزی دیده نمی شود و بازیکنان هرگز این چنین کاری انجام نمی دهند.
وقتی رائول از رئال به شالکه آمد هیچکس از او انتظار نداشت که با هواداران ارتباط داشته باشد. اما حتی یک ستاره جهانی همانند او هم به سمت هواداران می رفت و با برداشتن میکروفون آن ها را تهییج می کرد.
بعدا در کافه، جیم و تونی بالاخره زمانی را پیدا کردند تا چیزی را که دیده اند بازگو کنند. تونی گفت: "این یک تجربه بسیار خوب بود. من حالا می توانم بفهمم چرا مردم بلیط های کل فصل اینجا را می گیرند و هر هفته به اینجا پرواز می کنند. این بهترین جوی بود که در یک بازی فوتبال دیده ام و تمام تفاوت آن به خاطر ایستادن بود."
جیم هم اضافه کرد: "ایستادن امن و مطمئن است اگر به درستی انجام پذیرد. هواداران در این جایگاه دیوانه هستند! واقعا مشتاق و عاشق. اما چیزی که بیشتر از همه از آن لذت بردم، آواز خواندن مردم بود. همه جایگاه ها به این کار اضافه می شدند."
بعد در حالی که من در حال وارد کردن نوشته ها در دفترچه ام بودم، او رو به تونی کرد و گفت: "استادیوم های دارای صندلی، فوتبال را خراب کرده اند."
به قلم الی هسه از فورفورتو |