شایعات پیرامون شیوه کاری و تاکتیک های مورد استفاده گواردیولا در بایرن از همان اولین ساعاتی که خبر توافق باشگاه مونیخی با این مربی دنیای خبر را زیر و رو کرد آغاز شد و هنوز هم اداه دارد؛ آیا بایرن به سمت تیکی تاکا خواهد رفت؟ آیا پپ بایرن را دگرگون خواهد کرد؟ بایرن باید با تفکرات پپ سازگار شود یا پپ خود را با فرهنگ و منش بازی در مونیخ وفق خواهد داد؟ همه این ها به علاوه هزاران سوال دیگر ذهن هواداران باشگاه پر افتخار آلمانی را درگیر خود کرده است. در این مقاله بررسی آزادی داریم بر تفکرات فیلسوف جوان فوتبال و تحلیلی فردی بر راز های سیستم 1-4-1-4 بحث بر انگیز این مربی بزرگ.
حقیقت غیر قابل انکاری که در فوتبال این روز های دنیا وجود دارد این است که تغییر و پیشرفت سرعت سرسام آوری به خود گرفته است و مربی هایی می توانند در کوران رقابت بزرگان دوام بیاورند که ایده های خلاقانه و نوگرانه بیشتری داشته باشند. سران بایرن مونیخ با به خدمت گیری گواردیولا ثابت کردند که علاج واقعه را پیش از وقوع یافته اند. بایرن هاینکس متوقف ناشدنی بود و با بازی بی نقص خود می توانست تا چند سال هر حریفی را در اروپا به زانو در آورد. اما مثلث مدیریت و اداره این باشگاه پیش از رسیدن به بن بست، خونی تازه به رگ های تیم خود تزریق کردند و با یک شوک یا به عبارت بهتر، یک پارادم شیفت به موقع آینده ای روشن برای خود و باشگاه ترسیم کردند.
گواردیولا در اولین روز ها حضور خود بر روی نیمکت مربیگری بایرن مونیخ به همه دنیا نشان داد که می خواهد از سیستم 1-4-1-4 برای بازی استفاده کند، چینشی که با اما و اگر های فراوان روبرو شد و موافقان و مخالفان بسیاری شروع به صحبت درباره این روش بازی کردند. عملکرد بایرن مونیخ در به خدمت گیری و واگذاری بازیکنان خود یک کلید واژه مهم را به عنوان سر نخ درباره ایده های این مربی به دست می دهد: «ترکیب شناور»
گواردیولا در بارسلونا با استفاده از مسی در پست شماره 9 کاذب خلاقیت خود را به همگان ثابت کرده است و نشان داده است که به خوبی می تواند از ابزار موجود خود بهترین استفاده ممکن را ببرد. و صد البته خود این مربی خوب می داند که ایده های نو گرایانه در فوتبال امروز با سرعت بیشتری نخ نما می شوند و مربیان بزرگ دیگر راه های غلبه بر آن را می یابند، پس استفاده از شماره نه کاذب می تواند برای او در بایرن فقط و فقط یک نقشه دوم باشد، نه یک تاکتیک مادر. شاید گفتن این نکته که ابزار او در بایرن به مراتب قوی تر از زمان حضورش در بارسلونا است گزاف نباشد. «ترکیب شناور» ترکیبی است که با توجه به ابزاری که او در بایرن در اختیار دارد می خواهد ایده های جدید خود مبنی بر استفاده از 11 بازیکن همه کاره در تیم را پیاده کند. به این معنی که تیم با توجه به بازیکنان درون زمین و نیمکت نشینان و قابلیت های آنان بتواند با کوچک ترین تغییر و یا تعویض بیشترین بازدهی را داشته باشد و به سرعت (حتی سرعتی بیش از بایرن هاینکس) تغییر تاکتیک دهد و با سوئیچ کردن جای بازیکنان، تیم حریف را از بازی خوانی عاجز کند.
در این شیوه بازی، به مرور زمان مهاجمینی کلاسیک نظیر پیپو اینزاگی، فن نیستلروی یا ماریو گومز حذف خواهند شد، چیزی به نام هافبک یا مدافع صرف معنی پیدا نمی کند و همه بازیکنان باید از توانایی های بالای فیزیکی و فردی بهره مند باشند و بتوانند در حفظ توپ و ارائه پاس های صحیح و کلیدی به تیم کمک کنند(چیزی که در بازیکنان بایرن به وفور به چشم می خورد). با این طرز فکر، اصرار بایرن برای جذب روبرت لواندوفسکی، مهاجم سرشناس بوروسیا دورتموند توجیه پیدا می کند. بازیکنانی که پپ در بایرن در اختیار دارد و تغییر پست های نا متعارفی که پپ در بازی های تدارکاتی پیش فصل در تیم ایجاد می کرد گواه این موضوع است که او چه چیزی در ذهن دارد و از تیم چه می خواهد.
اگر تصویر شماره یک را ترکیب ایده آل پپ در نظر بگیریم (اگر بازیکن مصدوم یا محرومی وجود نداشته باشد و در نظر گرفتن این نکته که با آمادگی قریب الوقوع گوتزه، مانژوکیچ نیمکت نشین خواهد شد و مولر به نوک خط حمله خواهد رفت) در تصویر شماره دو می توان ترکیب شناور گواردیلا را متصور شد. ترکیبی که با جا عوض کردن های تصادفی(Random) بازیکنان خط میانی که هر کدام به نوبه خود تمام کننده ای قهار هم هستند می تواند هر خط دفاعی را به اشتباه بیاندازد.
با نگاهی سطحی به آمار این بازیکنان (در لیگ، جام حذفی و لیگ قهرمانان)، در خواهیم یافت که هر کدام از ان ها دقیقا ویژگی های مورد نظر پپ (در گلزنی و گل سازی) را دارا هستند. (با در نظر گرفتن این نکته که روبن، کروس و گوتزه قسمتی از فصل را به دلیل مصدومیت از دست دادند.)
فرانک ریبری: یازده گل و هجده پاس گل
توماس مولر: بیست و دو گل و پانزده پاس گل
تونی کروس: نه گل و هشت پاس گل
آرین روبن: سیزده گل و ده پاس گل
ماریو گوتزه: یازده گل و سیزده پاس گل
به این خط آتش نیرومند اضافه کنید مغز متفکر و قلب تپنده بایرن در سال های اخیر، باستین شواین اشتایگر را که وظیفه دیکته کردن ریتم بازی و هماهنگ کننده نظم میان خط دفاعی و خط حمله این تیم را بر عهده دارد. شواینی بازیکنی خاص با توانایی هایی خاص است که گواردیولا برای او و پست او برنامه هایی ویژه دارد. این پست برای پپ در این فصل حکم شیرازه تیم را دارد که می خواهد از آن بیشترین بهره ممکن را ببرد.
پست شماره شش در بایرن نقشی کلیدی و هسته ای خواهد داشت (تصویر شماره سه)، با وجود شواین اشتایگر، خاوی مارتینز هم در این پست و در خط دفاع هم می تواند بازی کند، تیاگو آلکانترا با اصرار عجیب پپ به خدمت گرفته شده است و یان کرشهوف که به عنوان یک مدافع از ماینتز به بایرن منتقل شد در عین تعجب همگان در این پست به بازی گرفته می شود. اما نکته اینجاست که پپ با کوچکترین تغییری در این پست می تواند تاکتیک یا ترکیب تیم خود را به کلی دگرگون کند. در تصاویر زیر شیوه چینش و تغییرات را می توانید ببیند.
در تصویر شماره چهار، با به یک تعویض و جایگزین کردن تیاگو با شواین اشتایگر (در مواقعی که تیم نیاز به گلزنی دارد) بایرن با استفاده از تیاگو، کروس و گوتزه در یک خط (با توجه به این نکته که هم تیاگو و هم کروس خصوصیات دفاعی نیز دارند) می تواند فشاری مرگ بار به حریف وارد کند. استفاده از بازیکنانی خلاق، پا توپ و بسیار انرژیک و تاثیر گذار در خط میانی توان هر تیمی را تحلیل خواهد برد.
در مواقعی که تیم نیاز به حفظ نتیجه و کنترل بازی داشته باشد، بازی گرفتن از خاوی مارتینز در خط دفاعی در واقع نوعی کمک به خط میانی از عمق خط دفاعی است. مارتینز پیش تر بازی در خط دفاعی را تجربه کرده است و با توجه به بازی تخریبی او و تبحر او در یارگیری نفر به نفر (Man Marking) و هم چنین حفظ توپ بالا، می تواند کمی جلو تر از خط دفاع و پشت سر شواین اشتایگر (یا تیاگو) بازی کند به آن ها آزادی عمل بیشتری دهد (بازی با سه مدافع کلاسیک و یک مدافع جلو زن یا لیبرو). تصویر شماره پنج.
و بالاخره در مواقعی که تیم نیاز به سکون دارد یا حتی اگر زیر فشار حریف و نیاز به دفاع داشته باشد، بازی گرفتن از کرشهوف در پست هسته ای و مرکزی شماره شش علنا ترکیب را به سمت یک دفاع پنج نفره و بهره مندی همزمان از یک مدافع جلو زن سوق خواهد داد. تصویر شماره شش.
بدین صورت برای دو مدافع کناری بایرن هم وظایف هجومی تری تعریف خواهد شد. فیلیپ لام سال های سال است که با ثبات مثال زدنی خود توانایی هایش را ثابت کرده است. اما در فصل پیش او جهشی بزرگ در بازی خود داشت و با نفوذ های پر تعدادش به عنوان دومین پاسور گل بوندس لیگا پس از ریبری معرفی شد، آماری در خور توجه برای یک مدافع. داوید آلابا هم که در دو فصل گذشته تجربیات گران بهایی تحت هدایت یوپ هاینکس کسب کرده است و هماهنگی کم نظیری با فرانک ریبری دارد از حالت یک مدافع چپ کلاسیک (فول بک) خارج می شود و برای حرکت های رو به جلو مجوز سرمربی خود را خواهد داشت. همه این ها در حال است که بازیکنان بایرن در فصل گذشته و پیش از آمدن گواردیولا وظایف خود در هنگام در اختیار نداشتن توپ را پذیرفته اند و حتی بازیکنانی نظیر ریبری و روبن به خوبی وظایف دفاعی خود را انجام می دهند و پوشش لازم را به مدافعین تیم خود می دهند. تصویر شماره هفت.
گمانه زنی ها هم چنان ادامه دارند و پپ و بایرن تازه در اول راه هستند. به این بازیکنان باید اضافه کرد نیمکت پر مهره بایرن و دست باز مربی جوان برای اتخاذ چینش های دیگر؛ فن بویتن، بداشتوبر، شکیری، مانژوکیچ و پیزارو حضور پر رنگی در تیم دارند و امره چن در آینده نزدیک به تیم باز خواهد گشت. دور از انتظار نیست که به خدمت گیری شکیری، گوتزه و تیاگو را آلترناتیوی برای ستارگان رو به افول بایرن مثل روبن و ریبری و شواین اشتایگر دانست و آن را در راستای پروژه جایگزینی آن ها (در بلند مدت) دید. آن چه مسلم است این است که به خدمت گیری پپ از سوی بایرن مونیخ و انتخاب تیم پر آوازه مونیخی از سوی گواردیولا، انتخابی هوشمندانه و حاصل تفکر و برنامه ریزی طولانی مدت بوده و قطعا می توان به آن امید زیادی داشت.
این نقد و تحلیل صرفا یک نظریه پردازی شخصی بر تفکرات یکی از بهترین و موفق ترین مربیان دنیای فوتبال است. شما خوانندگان عزیز طرفداری هم می توانید نظرات خود را درباره این یادداشت و تفکرات این مربی جوان را با ما به اشتراک بگذارید.