طرفدارى- اين كه همكارى ژابى آلونسو و باستين شواين اشتايگر در آينده چگونه گسترش خواهد يافت، براى هيچ كس مشخص نيست.، چون در فوتبال همواره همه چيز مطابق آنچه كه پيش بينى مى شود و يا در لحظه نخست به چشم مى خورد، پيش نمى رود. در خصوص بايرن مونيخ نيز چنين ادعايى قابل اثبات است، چون نحوه بازى اين تيم بى ترديد بعد از حضور هم زمان شواين اشتايگر و آلونسو هرگز آنطور كه پيش بينى مى شد، بهبود نيافته است.
شايد بتوان هم اكنون نيز پيش بينى هايى در اين زمينه انجام داد، اما آنچه كه اتفاق خواهد افتاد هرگز قابل تشخيص نيست. براى نمونه كارشناسان دنياى فوتبال پيش از اين معتقد بودند كه ژاوى هرناندز و آندرس اينيستا هرگز نمى توانند به طور هم زمان در تركيب تيم حضور داشته باشند، چون با توجه به شباهت بالاى مشخصه هاى آنها، بازى بارسلونا پيچيده تر و بازدهى آن كمتر مى شود. اما با حضور پپ گوارديولا در راس كادر هدايت بارسلونا و تصميم او مبنى بر استفاده هم زمان اين دو در تركيب كاتالان ها همه چيز دگرگون شد و بارسلونا توانست با استفاده از سيستم پپ گوارديولا و در خشش اين دو بازيكن به همه عناوين موجود در فوتبال باشگاهى دست يابد.
فيليپ لام بى اندازه مهم است
از هنگامى كه شواين اشتايگر و آلونسو به صورت هم زمان در تركيب قرار گرفتند، تا حدودى از تاثيرگذارى و درخشش آنها كاسته شده است. در بيشتر بازى هاى بايرن مونيخ در نيم فصل اول، فيليپ لام و داويد آلابا تا قبل از مصدوميت، به خوبى از آلونسو حمايت مى نمودند و به نوعى اسكورت اين استراتژيست اسپانيايى در ميانه ميدان به حساب مى آمدند. به ويژه كاپيتان لام در بازى سازى و افزايش ضريب ايمنى خط دفاعى نقشى مهم ايفا مى نمود و در پست شماره هشت، همواره حامى خوبى براى ژابى آلونسو كه در جلوى او قرار مى گرفت، بود.
همكارى اين دو بازيكن فوق العاده بود و نقش مهمى در ارائه بازى هماهنگ از سوى بايرن مونيخ داشت، اين تيم به ندرت توپ را از دست مى داد، در حملات با نظم خوبى عمل مى نمود و حريفان نيز كار سختى براى نزديك شدن به دروازه مانوئل نوير در پيش داشتند.
آلونسو- لام بهتر از آلونسو-شواين اشتايگر
شواين اشتايگر اما از مشخصه هاى متفاوتى نسبت به فيليپ لام برخوردار است. وى بازيكنى فيزيكى و از لحاظ بدنى قدرتمندترى است و در كارهاى تهاجمى نيز تا حدودى عملكرد بهترى از كاپيتان بايرن مونيخ دارد، البته در پاسكارى عملكردى او نسبت به لام با سرعت كمترى همراه است. شايد به همين دليل عملكرد و همكارى محور شواين اشتايگر-آلونسو، نسبت به محور لام-آلونسو، با هماهنگى و تاثيرگذارى كمترى به همراه بوده است. با اين وجود شواين اشتايگر در رويارويى مقابل هامبورگ و كلن عملكرد فوق العاده اى از خود نشان داد، در بازى هايى كه او تنها هافبك دفاعى مونيخى ها در زمين شمرده مى شد و اين مسئله مى تواند خبر خوبى براى بايرن مونيخ و هواداران اين تيم باشد، چون در يازدهم مارس و در ديدار برگشت مقابل شاختار دونتسك ژابى آلونسو به دليل اخراج در بازى رفت، مجاز به حضور در ميدان نخواهد بود.
هيچ ضمانتى وجود ندارد
آنچه كه در آينده اتفاق خواهد افتاد، قابل پيش بينى نيست. شايد آلونسو و شواين اشتايگر نيز بتوانند همانند ژاوى و اينيستا به هماهنگى خوبى برسند. دست يابى به همكارى و هماهنگى ايده آل بين دو بازيكن تاثيرگذار از چالش هاى مهم فوتبال امروزى است. ايجاد تغييراتى كوچك در متدهاى تمرينى و درخواست هاى سرمربى از هر يك از اين بازيكنان مى تواند در افزايش هماهنگى آنها و در نتيجه نحوه بازى تيم تغييرات بسيار مثبتى داشته باشد. اما هيچ ضمانتى براى بهبود چنين وضعيتى، حتى با توجه به اراده، تمايل و كيفيت اين دو استراتژيست وجود ندارد.
لام، تياگو و مارتينز در هفته هاى آتى به كادر مونيخى ها افزوده خواهند شد كه خبر خوشايندى براى پپ گوارديولا سرمربى تيم محسوب مى شود، چون در اين صورت اين سرمربى اسپانيايى همه هافبك هاى خود را در اختيار خواهد داشت، خبر خوشى كه البته مى تواند پيامدهايى غير قابل پيش بينى نيز همراه داشته باشد و به بزرگترين چالش پپ گوارديولا در اين فصل تبديل گردد.
به قلم مارتين پرارنائو از وبسايت يورو اسپرت آلمان