طرفداری- اما این همه پول چه تأثیراتی می تواند داشته باشد؟ چگونه از آن استفاده بشود بهتر است؟ چه تأثیراتی می تواند بر روی تیم های باشگاهی و تیم ملی انگلستان در عرصه بین المللی داشته باشد؟ آیا سایر لیگ ها نیز تحت تأثیر آن قرار خواهند گرفت؟ در زیر، نگارنده و چند تن از نویسندگان طرفداری تلاش کرده ایم تا از زوایایی مختلف به این مسئله نگاه کنیم.
حامد جباری
ابتدا پیش از هر چیز باید بگویم که چنین مبالغی واقعاً مدهوش کننده هستند. توزیع بیش از 5 میلیارد پوند بین 20 باشگاه باعث افزایش بیش از پیش «پول» باشگاه های لیگ برتری خواهد شد اما مسئله این است: آیا این پول نتیجتاً به افزایش «ثروت» آن ها نیز خواهد انجامید؟
در حال حاضر حضور تماشاگران در لیگ برتر یکی از نقاط قوت این لیگ به شمار می رود. با ورود این حجم هنگفت پول به لیگ، طبیعتاً یکی از اتفاقات مطلوبی که می تواند رخ دهد این است که شاهد کاهش هزینه بلیط باشیم تا حضور تماشاگران در ورزشگاه ها به مانند گذشته و به همان قوت ادامه دار باشد. طبیعتاً با این کار، ورزشگاه های بیش تری نیز مملو از تماشاگر خواهند شد و حتی شاید شاهد ورود تماشاگران متعصب و پر شوری به ورزشگاه ها باشیم که پیش از این به خاطر گرانی بلیط ها توان حضور همیشگی را نداشته اند. این خود می تواند به بهبودی جو ورزشگاه ها کمک کند که فاکتوری بسیار مهم در جذابیت یک لیگ است. علاوه بر این، فراموش نکنیم که بعضی از باشگاه های لیگ برتری نیازمند بازسازی و به روزتر شدن هستند و این پول هنگفت می تواند پروسه ساخت و یا ترمیم ورزشگاه ها را به مراتب بیش از پیش تسهیل کند.
اما مسئله دیگری که بسیار از نظر بنده مهم است، تیم های پایه است. در حال حاضر فوتبال پایه در انگلستان به هیچ وجه در سطح امثال خود در اسپانیا و مخصوصاً آلمان نیست. تنها تیم های انگشت شماری، مانند ساوتهمپتون، منچستر یونایتد، آرسنال و اخیراً تاتنهام از تیم های پایه ای خود استفاده قابل قبولی داشته اند ولی بسیاری از تیم های لیگ صرفاً به خرید بازیکنان از کشورهای دیگر اکتفا می کنند. شاید یکی از دلایل این مسئله، گرانی بازیکنان انگلیسی باشد. فارغ از این، باید گفت که پرورش استعدادهای بومی و آوردن بازیکنان از تیم جوانان به تیم اصلی یکی از بهترین مدل های حفظ و مدیریت یک باشگاه محسوب می شود.
با این پول بسیار زیادی که از توزیع این حق پخش عاید تیم های لیگ برتری می شود، می توانیم شاهد پیشرفت امکانات تمرینی نیز باشیم. مدتی پیش کلیپی بر روی سایت قرار گرفت که امکانات فوق العاده باشگاه فوتبال بنفیکا را برای تمرین دادن مهاجمان خود نشان می داد. تصور کنید با خرید چنین وسایل و تجهیزاتی و همچنین با استخدام مربیان کارکشته برای تمرین دادن بازیکنان جوان؛ کسانی مانند رنه مویلنشتین، که قبلاً زیر نظر سر الکس فرگوسن در یونایتد کار کرده، چقدر استعدادهای انگلیسی و کلاً بازیکنان جوان تیم های مختلف لیگ برتری می توانند رشد کنند. این خود در آخر می تواند باعث توسعه فوتبال در کشور زادگاهش شده و در آخر باعث تقویت تیم ملی انگلستان نیز بشود.
و اما آخرین مسئله نیز بحث تأثیراتی است که یک چنین حجم بالایی از پول ورودی به لیگ برتر می تواند بر روی سایر لیگ های فوتبال بگذارد. تصور بکنید که با شروع فصل 17-2016 تیمی از رده های پایین لیگ برتر به مراتب بیشتر از امثال میلان و اینتر درآمد خواهد داشت. این مسئله باعث به حاشیه رانده شدن اغلب تیم های ایتالیایی خواهد شد، چرا که این تیم ها، به غیر از یوونتوس، اغلب شرایط مالی مطلوبی ندارند و نتیجتاً در بازار نقل وانتقالات از رقبای انگلیسی خود بیش از پیش عقب خواهند افتاد.
البته بوندس لیگای آلمان به خاطر استفاده از استعدادهای بومی و به خاطر سیستم مدیریت فوق العاده خود، ضرر کمتری خواهد دید و لالیگا نیز به لطف تغییراتی که در نظام توزیع حق پخش خود در دستور کار قرار داده، طبیعتاً به رقابت ادامه خواهد داد. اما آنچه من را نگران می کند، محو شدن تیم های ایتالیایی است.
محمد محمدخانی
به نظر من باید این موضوع را از دو جنبه باشگاهی و ملی بررسی کنیم. در همین ابتدا، موضع ام را اعلام کنم که به نظر بنده، لیگ برتر انگلستان با فاصله زیادی نسبت به سایر رقبا، جذاب ترین لیگ فوتبال است و در نتیجه تزریق چنین سرمایه هنگفتی به فوتبال بریتانیا، کاملاً سزاوارانه است.
با توجه به مسیری که لیگ برتر انگلیس را عملاً «لیگ برتر» کرد، فکر می کنم این مسئله ضریب امنیت سرمایه گذاری در فوتبال جزیره را به بالاترین حد ممکن رساند و قاعدتاً برند باشگاه ها، با افزایش قیمت وحشتناکی روبرو خواهد شد. فوتبال در انگلیس، صرفاً رقابت در مستطیل سبز نیست. کویینز پارک رنجرز یا تاتنهام، تیم های پایتخت نشینی هستند که در بازار نقل و انتقالات، معمولاً فعال اند اما نتیجه نهایی، شاید خیلی راضی کننده نباشد.
باشگاه های انگلیسی حالا در همه زمینه ها حرفه ای هستند و فقط به موفقیت فکر می کنند. مطمئناً این اتفاق، دست آن ها را برای ایده ها و پروژه های آتی باز خواهد گذاشت. بدیهی است که راهی که هر باشگاه در پیش می گیرد، متفاوت خواهد بود. تیم های درجه یک با توجه به سخت گیری های یوفا در قوانین فیر پلی مالی، وادار شده بودند که به آکادمی های جوانان، توجه ویژه ای داشته باشند. حال شاید درصد بیشتری از باشگاه ها بتوانند از این امکان استفاده کنند.
با توجه به قدمت ورزشگاه ها در انگلیس، قاعدتاً برخی تیم ها به دنبال بازسازی و افزایش ظرفیت خواهند بود تا پول بیشتری از فروش بلیط کسب کنند. در همین راستا، با توجه به اینکه بحث کاهش قیمت بلیط در انگلیس مطرح است، فکر می کنم با نظر داشتن اینکه اقتصاد انگلیس پس از چند سال رکود، دوباره شیب مثبتی به خود گرفته است، احتمال تحقق این موضوع منتفی خواهد بود.
در مورد فوتبال ملی، جنبه های زیادی مورد بحث است. قاعدتاً می توان قبول کرد که چند ملیتی شدن باشگاه های انگلیسی باعث شده آن ها توجه خاصی به تیم ملی نداشته باشند. قوانین سازمان لیگ هم به گونه ای وضع شده که اغلب تیم ها تعهد ویژه ای به بازیکنان انگلیسی ندارند. البته نباید از این نکته غافل شد که بازار نقل و انتقالات انگلیس به گونه ای است که بازیکن انگلیسی، قیمتی چند برابر نسخه آفریقایی خود دارد و در نتیجه مدیر اقتصادی باشگاه، نسخه خارجی را ترجیح می دهد.
در انتها می شود نتیجه گرفت که افزایش هنگفت حق پخش تلویزیونی، تأثیر خاصی در روند تیم ملی فوتبال انگلیس ندارد. برای پیشرفت سه شیرها، آن ها باید سیاست های درون سازمانی خود را تغیر دهند. در انگلیس بر خلاف آلمان و ایتالیا، نمی توان از مالک خارجی انتظار داشت پول اش را در راه قهرمانی انگلیس در یک تورنمنت مهم فدا کند. در جنبه باشگاهی، احتمالاً شاهد رقابتی تر شدن لیگ، بالا رفتن سطح لیگ های دسته پایین، بهبود زیر ساخت های تیم های درجه دو، سه و حتی چهار فوتبال جزیره، خواهیم بود؛ مسئله ای که شاید منتهی به میزبانی جام جهانی یا یورو طی ده تا بیست سال آتی شود.
زانیار بهروش
در فوتبال امروز پول حرف اول را می زند و این مسئله ای اثبات شده است، چیزی که هر روز ارزش آن بیش تر می شود. در این بین کم نیستند تیم هایی که با تزریق پول های کلان ره صد ساله را یک شبه پیموده و اسمی برای خود دست و پا کردند.
هنوز چیزی از خشک شدن جوهر قرارداد 6.9 میلیارد یورویی لیگ برتر نمی گذرد. قراردادی 3 ساله که هر سال چیزی حدود 3.2 میلیون یورو را به رقابت های لیگ برتر تزریق خواهد کرد. طبق این قرارداد، تیم های قعر جدول لیگ برتر در هر فصل مبالغی بالای 100 میلیون یورو برای حق پخش بازی های خود دریافت خواهند کرد.
باشگاه های انگلیسی با دریافت مبالغ بالا بیگانه نیستند و در سال های اخیر گرچه همیشه بیش از تیم های دیگر از این راه کسب درآمد می کرده اند ولی تیم های این کشور نتوانسته اند به موفقیت های چندانی در عرصه رقابت های اروپایی دست یابند.
این مبالغ هنگفت می توانند باعث رقم خوردن عصری جدید در فوتبال باشگاهی انگلستان شوند؛ دوره ای که می توان آن را «استعمارگرایی نوین در فوتبال» دانست، چیزی که انگلیسی ها در آن یدی طولا داشته و اکنون می خواهند به قول خود «فوتبال را به خانه اش» بازگردانند، بچه ای که دائم از خانه اش متواری بوده است.
افزایش اینگونه یکباره و 1.5 برابر شدن حق پخش تلوزیونی بدون شک با هدف بدست آوردن موفقیت های بیش تر و تبدیل کردن لیگ برتر انگلیس به مکانی برای تمامی ستارگان جهان فوتبال انجام شده است و پشت این عمل بدون شک سیاست های انگلیسی قرار دارد. تزریق چنین مبالغی به باشگاه ها فرصت های جدیدی برای سرمایه گذاری روی تیم های پایه، احداث ورزشگاه های جدید، حضوری فعال تر در بازار نقل و انتقالات و ... خواهد داد.
پرداخت چنین رقم کذایی و عجیبی برای حق پخش رقابت های لیگ برتر تا حد زیادی به رقابت بین رسانه های انگلیس هم برمی گردد؛ آن هایی که عادت دارند به مسائل آب و تاب فراوان دهند. این کمپانی ها مجبورند برای برگشت سرمایه خود و سودآوری کافی از این راه اتحادیه فوتبال انگلیس را بیش تر تحت فشار قرار دهند و اتحادیه باید طبق خواسته آن ها برنامه جدید لیگ برتر را بچیند، برنامه ای که به احتمال زیاد شاهد پراکندگی بیشتر بازی ها در ساعات اول ظهر خواهیم بود و تعداد بازی های به اصطلاح «لانچ تایم» بیش تر و بیش تر خواهد شد. همچنین افزایش قیمت بلیط ها و پکیج ها پوشش دهنده بازی ها هم چیزی اجتناب ناپذیر می نماید.
وارد شدن چنین پولی به باشگاه ها باعث بالا رفتن افراطی تر ارقام پرداختی در نقل و انتقالات و رقم پرداختی دستمزدها در لیگ برتر هم خواهد شد و همانگونه که گفتیم، انگلیسی ها انحصاری کردن فوتبال خصوصا در رده باشگاهی را دنبال می کنند.
نظر شما چیست؟ به نظر شما این قرارداد چه تأثیراتی خواهد داشت؟ دیدگاه خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.